این بازی جدی است!

گاهی من هم مثل همه، مثل همین حالا، دوست دارم که هیچ جا نباشم. دوست دارم دور باشم.

در این “گاهی” علاقمندم که درگیر هیچ رابطه انسانی نباشم. علاقمندم که از هر کنش و هر واکنشی گسسته باشم.

در این لحظات در دنیای داخل و خارج خودم به دنبال گوشه دنجی می گردم تا بروم آنجا، چمباتمه بزنم و بیاندیشم.

مدیریت رابطه های انسانی پیچیده و جانفرساست. متصل نگه داشتن حلقه های روابط میان آدمیان شرایط دشواری را ایجاد می کند که برای تاب آوردن در آن میان به نیرویی مافوق نیروی آدمیان نیاز است.

برای یک انسان کنش مند، بازی زندگی با مردمان، همچون حضور در جایی است که دو نیروی متضاد از دو سو دو نیمه بدن را به سمت خود می کشند. حتی گاهی سخت تر از این است.

اتفاقات همیشه بر یک مدار مشخص نمی چرخند و دامنه تحولات فراتز از درک ماست.

تمام شدن همه این سختی ها، آن چیزی است که مرگ را خوشایند می کند.

دیدگاه‌ها

  1. سمیه

    سلام
    قبول ندارم که دامنۀ تحولات فراتر از فکر ماست. تفکر و اندیشۀ انسان میتونه بر همه چیز حاکمیت پیدا کنه. قدرت اندیشۀ انسان بینهایته و میتونه از همه چیز سر در بیاره. فقط کافیه که انسان بخواد که ازشون سر در بیاره و راهشو درست انتخاب کنه.
    موفق باشی
    ………………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. باید قبول کرد که آدم در برابر زمان و در برابر هستی و اتفاقات اون هنوز خیلی ناچیزه. هنوز خیلی ناچیزه.

  2. ایران

    فارق از تمام این آدم ها آرزوست. امروز با یک دوست در مورد تنهایی صحبت میکردم و در آخر واژه مرگ چه شیرین بود!
    ………………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام.

  3. رضا

    آرش عزیز تو الگو و امید ما راهنماها هستی .میدونم فشار کاری زیاده و مخصوصا در مشهد به اوج خودش رسید .میدونم خیلی سرت شلوغه و همه ازت انتظار دارند.همیشه سفر ها رو تو هدایت میکردی و به سر انجام میرسوندی اما بیا و چند روزی استراحت کن و مثل همیشه پر انرژی برگرد ………..
    ………………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. بله، واقعا به استراحت احتیاج دارم که فعلا ظاهرا امکانش نیست.

  4. مریم

    سلام آرش جان. خسته نباشی. حق داری گاهی واقعا آدم نیاز داره رها بشه از همه گرفتاریهای ریز و درشت این دنیا
    اینطور وقتها واقعا چمباتمه زدنی که گفتی خوبه. من این وقتها دلم میخواد تکیه کنم به دیواری که محکمه به آدمی که پشتم رو خالی نمیکنه و شده چند دقیقه ای فارغ شم از دغدغه ها
    ………………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. گاهی فکر می کنم برای من رها شدنی وجود نداره.

  5. Nassim

    سلام به خودکشی فکر می کنید؟
    ………………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. فعلا، نه.

  6. احسان حلاجان

    سلام
    میدونم خسته ای
    میدونم با کلی آدم زبون نفهم بحث کردی
    میدونم بیمار شدی
    میدونم دوست نداشتی …………

    ولی چه کنی که مجبور بودی بخاطر ایران ،به خاطر مهمون خاصی که داشتی و به خاطر هدفی که بچه ها به سختی قدم اولش رو برداشتند سکوت کنی و دم بر نیاوری.
    من سرتعضیم فرود میارم و ازت بسیار ممنونم
    اگر در راه هدفت هر کمکی ازم بر میومد بسیار خوشحال میشم که کمک کنم .
    ………………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. من خوشبختم که دوستان خوبی دارم.

  7. سميرا منفرد

    خسته نباشید بعد از اینهمه دوندگی و جریانهای پرمسئولیت طبیعی است که دلتان تنهایی بخواهد من اگر جای شما بودم چند روز فقط برای دل خودم یک جای دور میرفتم گوشیمو خاموش میکردم و با سکوت همراه میشدم. جواب میدهد ها
    ………………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. باور کنید این مورد برای من آرزو شده. اگر بشه، حتما این کار رو می کنم.

  8. زینب فارسی

    واقعن این مدیریتِ بسیار سختِ
    چقد خوب میشد اگه میشد یه مدت دور شد…اما ترسم اینه که نکنه این یه مُسکنِ موقتی باشه…
    حس و شرایط تون رو میفهمم، به خوبی. با این تفاوت که من شخص دیگری هستم و شما نیز … و این یعنی کُلی تفاوت…
    ……………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سپاس از توجه شما.

  9. پرويز شجاعي پارسا

    سلام داداش
    این هفته میرم به یک قله زیبا بنام شجاع الدین در اطراف قزوین . بهت قول میدم در طول مسیر اینقدر زیبایی های طبیعت رو ببینی که برای چند ساعت هم که شده مشکلات زندگی رو فراموش میکنی و انرژی دو چندان بگیری . زیباترین منظره نمایی از مجموعه قلل برفی البرز مرکزی هست که انگار در یک قاب عکس پانوراما قرار گرفته اند . با من همراه شو قربونت بشم
    ……………………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. فدای تو که همیشه مثل برادر با منی. اگر جمعه تهران باشم، حتما میام باهات.

  10. مريم

    سلام آرش خان از اولین آشنایی ما حدود ده دوازده سالی می گذره. نمی دونم اصلا منو یادت میاد یا نه ؟آشنایی چندان طولانی نداشتیم. اما چند وقت پیش که در تلویزیون دیدمت و چند سال پیش که چندتا مطلب ازت در امرداد خوندم یاد سفر کاشانمون افتادم تا امروز که اتفاقی سایتت رو دیدم و گفتم برات مطلبی بذارم. از همون موقع ها هم به سفر و گردشگری علاقه داشتی . حالا که خیلی جدی تر درگیری .موفق باشی.
    ……………………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. راستش نشناختم. ولی لطفا بهم ایمیل بزن و بیشتر از خودت بگو تا یادم بیاد. nooraghayee@gmail.com

  11. علی رضاپور

    سلام
    اولین باری که تو پارک لاله سعادت دیدارتون داشتم …همون جا فرمودید تو این کارا خستگی هست ولی من (که شما باشید )گفتید من هی خسته میشم ولی باز شروع میکنم و اونجا پیشنهاد دادید که ما هم خیلی رو طرحمون (ایران شناسان)فکر کنیم…که متاسفانه واقعا سنگ انداختند ….
    به همراه اقای میلانی سعادتی شد تو گردهمایی ۸ شرکت کنیم و از همون ورورد به مشهد به خودم میگفتم کاشکی گزدهمایی هشتم تو یه شهر کم گردشگر بود چون سود چند جانبه داشت…ولی خوب زحمت خیلی زیادی کشیده شده بود و آقای میلانی هم میگفت من تعجب میکنم که با این وضع اقتصادی مراکز متولی … یه انجمن خصوصی باز با این کیفیت داره برگزار میشه…راستش تو کنفرانس خبری اگر یادتون باشه اومدم پیشتون ولی از شدت سردرد فک میکنم سر ناچاری لطف کردید دست دادید و اصلا جایی رو نمیدید… که تا آخر شب فکر می کردم چند نفر آدم دغدغه شما رو تو ایران درک میکنن…حتی میگقتم چند نفر از همگروهی هاتون دغدغه شون مثل شما است…خواستم بهتون بگم درسته خیلی کار سختی دارید انجام میدید و هیچ سودی هم ندارید و به قولا حتی منشی هم ندارید ولی تو دله جوون هایی مثل من همیشه شما یه الگو هستید در قالب کار عملی…دوست داریم تو کارهاتون دانشجو ها رو دریابید و ما رو هم درگیر کنید حداقل بچه های ایران شناسی و ….تو فکر یه کار جدید هستیم …درسته ایران شناسان خستمون کرد ولی دوباره میخواهیم شروع کنیم…دوستتون داریم….
    ……………………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس از محبت شما و ببخشید که نشد خیلی میزبان خوبی باشم. با بچه ها هماهنگ کنید بیایید تا با هم حرف بزنیم. شماها با انگیزه هستید و میتونید کارهای بزرگی انجام بدید. باید به کارهاتون و نتیجش امیدوار باشید و پیش برید. به امید موفقیت شما و به امید دیدار نزدیک.

  12. یک آشنا

    سلام

    اگر ناراضی هستی ، سبک زندگیت راعوض کن.
    اگر راضی هستی ، گلایه نکن.
    اگر از گلایه کردن خوشت میاد ، پس به یک مشاور احتیاج داری.
    .
    ولی من اگر جای شما بودم:
    به کوره راه هایی فکر می کردم که به همت من بزرگراه شده.
    به گام هایی فکر می کردم که برای رسیدن به موفقیت برداشتم و موفق هم شدم.( چراکه بسیاری از آدمهایی که تلاش می کنند، موفق نمی شوند)
    به توقعاتی که ایجاد کرده ام و توانایی پاسخ به آنها را هم دارم.
    به اینکه در این مسیر بدون آنکه بخواهم ، نه مدیر یت ،بلکه رهبری گروهی را بر عهده گرفته ام که حالا کنار کشیدن من تخریب بسیاری از آرزوها و اندیشه ها وعملکردها ی آنهاست. تفاوت مدیر و رهبر را که می دانی. رهبر حق ندارد گلایه کند یا دوستدارانش را تنها بگذارد.
    به اینکه کنار کشیدن من ،سقوط است. بخشی برای خودم ، بخشی برای آنهایی که در دنیای سرگردانی و بی سر و سامانی اندیشه های خود ، مرا پناهگاه خود قرار داده اند.
    به بسیاری چیزهای دیگر می اندیشیدم که فقط من می دانم و خدا و قرار هم نیست دیگران چیزی از آن بدانند.

    شما راه بی بازگشتی داری دوست من. نیمه پر زندگی شما زیباست. از بیرون به خودت نگاه کن. نیمه خالی را هم می توانی زیباتر بسازی. این دو منافاتی با یکدیگر ندارند.
    ……………………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام به شما که همیشه لطف داری و مسائل رو خوب می بینی.
    شاید مشکل اصلی اینجا باشه که این سایت من، بازتاب بخش وسیعی از وجود خودمه. از اینجا هم پروژه ها رو هدایت می کنم و هم دل نوشته های خودم رو بدون سانسور می نویسم. هم از علایقم می نویسم هم از ناراحتی هام.
    راستش هرچی فکر می کنم، نمی تونم خودم رو راضی کنم که چهره بیرونی خودم رو از چهره درونیم جدا کنم. این موضوع گاهی دوستان و آشنایان رو دچار تناقض می کنه.
    هرچند که شاید همه نوشته ها و رفتارهای من برای دوستانم، حتی نزدیکترین دوستانم خوشایند نباشه و ترجیح بدن که من همه چیز رو اینجا ننویسم و نگم، اما میدونم که بعدها این سایت یک الگو میشه برای کسانی که میخوان در بحبوحه ی کنش های اجتماعی، رفتارها و افکار شخصی خودشون رو خیلی صریح و شفاف بیان کنن. اینکه آدم رازهای کمتری برای پنهان کردن داشته باشه، برای من خیلی خوشاینده. من تحمل پیچیدگی انسانی رو ندارم. البته فقط دارم سعی می کنم که با خودم شفاف باشم، اما راستش هنوز به چیزی که میخوام باشم، نرسیدم.

    هر وقت خسته بشم، از خستگیم می نویسم. هر وقت خوشحال باشم اون رو هم بیان می کنم. گاهی عجله می کنم. گاهی کلا نمی نویسم. گاهی بد میشم و گاهی می بخشم. همه اینها یعنی نمونه ای از رفتارهای یک آدم با همه رفتارهای مربوط به آدمیت.

  13. علی حلوایی

    آقای نور آقایی -آقا آرش
    سه تا آقا نوشتم
    سه بار سلام
    چون سلام به همراه خود برای هر دو طرف سلامتی می آرد
    شرح حالی که نوشته اید دو حالت دارد:
    ۱- اگر موقع تنها کز کردن در گوشه ای به دور از هیاهو , بی اختیار شروع به زمزمه کردن می کنید
    مثلا زیر لب و با زمزمه می خوانید (دانای نای نای نا نایی نای نای نانای نای) این نشانه این است که به یک مشاور متخصص در امور روان انسان احتیاج دارید و روانتان از فرط خستگی زیاد می خواهد بیمار شود یعنی در ابتدای بیمار شدن است , اما سوپاپ اطمینان بدن که همان زمزمه کردن باشد , بکار می افتد البته گاهی به جای زمزمه , خنده بی خود , عملکرد دفاعی بدن در بروز تنش های وارده به بعد سوم انسان یعنی روان است
    ۲- اگر نه این است که در بند ۱ گفتیم ! پس طبیعی است و ویژگی شغلی شما که دایم در سفر هستید ایجاب می کند مدتی ثابت و در سکوت باشید دقیقا بر عکس ما ! که شغلمان نشستن در محل ثابت است و دوست داریم در سفر باشیم یا سفر نامه بخوانیم!
    خوش باشید!
    ……………………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس از توصییه های شما. موفق باشی رفیق.

  14. يك آشنا

    اتفاقا به این بعد قضیه هم فکر کردم.شما درست می گی .ولی براتون مثالی می زنم:من مادر یک خانواده ام.خانواده ای که قراره همین یکی دوماه آینده یک عضو دیگه هم بهش أضافه بشه.روزهایی که غمگینم همه غمگینند.روزهایی که خوشحالم همه خوشحالند.اونقدر که خیلی چیزهایی رو که نارا حتم می کنه اگر بشه ،ممکنه أصلا بهم نگن که نکنه فضای خونه فضای غمگینی بشه. من هم زمان زیادی است که عادت کرده ام دلتنگی هام رو درونی کنم تا بقیه احساس ناراحتی نکنن .من وقتی مطالب شما رو می خونم و ناراحتی شما رو حس می کنم.یاد خانواده خودم می افتم.فکر می کنم که آدم های اطراف شما وقتی شما رو ناراحت می بینن نه تنها ناراحت می شن بلکه ناامید هم میشن.شما حکم همون سرپرست خانواده ای رو دارید که وقتی ناراحتید ، ناخودآگاه حسی از ناامیدی رو به آدمهایی که دوستتون دارند و یا به ارزشهای وجودی شما واقفند انتقال می دید.اما مطمءنم که شما هم حق دارید. شاید من یک طرفه به موضوع نگاه کردم. از این بابت عذرخواهی می کنم.
    ……………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. ۱- مبارکه، ۲- شما نقطه نظرتون رو گفتید و من خوشحالم و اتفاقا همیشه از این تحلیل های اساسی خوشحال میشم، ۳- سپاس.

  15. مريم

    میدونی آرش آدمهایی که به فرصت کوتاه زندگی آگاهن و به توانایی های خودشون؛ همیشه انتظارشون هم بالاست و راحت راضی نمیشن. همیشه گفتم خودتم بهتر میدونی که چقدر از خودت توقع داری و این چقدر فرساینده ست.
    گاهی باید چشمها رو ببندی گاهی فقط باید برای خودت باشی. شده چند لحظه.
    میدونی که حرفهام هیچ وقت تعارف نیست؛ تو بلند همتی و برای ارزشی که بهش اعتقاد داری همه جوره میجنگی؛ اما اینم یادت باشه که تو غیر از اینکه سرمایه ای برای ایرانی؛ یک انسانی که حق زندگی داره. بیا و یه لحظه هم برای خودت باش
    به قول “یک آشنا” نیمه پر لیوانت انقدر چشمگیر هست که برای خودت دمی آسایش رو روا بدونی

    خوب و خوش باشی همیشه
    …………………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. گاهی نمیدونم چی بگم. همیشه با خودم فکر می کنم که کلی کار هست که باید انجام بشه. از طرفی فشارها نه اینکه خسته کننده باشه، بلکه بیشتر افسرده کننده است. من از سختی کار هرگز نمی ترسم، اما نسبت به حسادت ها و حقارت های موجود در اطراف به شدت ضعف دارم. در صورت مواجه شدن با این موضوعات ترجیح میدم به گوشه ای بخزم و تنها باشم. اما ظاهرا در سرنوشت من رهایی وجود نداره. انگار یک موتوری روشن شده و باید آنقدر کار کنه تا از کار بیفته.
    به هر حال، سپاس از محبت تو.

  16. دوست

    سلام

    زندگی بی امان پیش می رود

    منتظر نمی ماند که دست به دستش دهی

    روان است ، جریان دارد

    سیال است و تو را در خودش غرق می کند

    به اعماق می کشد و از روی جسدت عبور می کن

    زندگی همین است ، بی رحم …

    و ببخشید اگر اول زندگی ننوشته :

    کمربندها را ببندید ، این ماشین ایربگ ندارد!
    …………………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سپاس.

  17. saeid ayoubi

    آرش عزیز ، مرد
    تو بار سنگین همه مشکلات گردشگری رو به دوش میکشی و یک تنه در مقابل این همه هجمه وایسادی …
    آرش درسته ما مثل تو نمیتونیم موثر باشیم ولی تا پای جان ایستاده ایم کنارت
    روزهای سختیه، خیلی سخت ولی روزهای خوبی خواهیم داشت.
    تو در دیوار صنعت گردشگری یادگاری رو به جای خواهی گذاشت که هیچ کسی در هیچ جای دنیا قادر به انجام آن نبود
    آرش می ستایمت
    …………………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سپاس از همراهی، همدلی، لطف، محبت و توجه تو. امیدوارم همیشه پر انرژی و شاد باشی.

  18. مستانه

    سلام ارش عزیز

    برخلاف بعضی از دوستانمون ، این احساس طبیعی ات رو درک می کنم . شما دو برنامه سنگین رو پشت سر گذاشتی و در هر دو با تمام انرژیت کار کردی و از جسم و فکرت مایه گذاشتی حالا باید به نقطه ارامش برسی . این حق شماست.
    فقط بدون که خیلی ها از داشتن چنین دوستی به خودشون می بالند. ازت سپاسگذاریم که فرصت اشنایی با اینهمه دوستان مهربان و بی ریا رو برامون فراهم اوردی. چه کسی این وقت و هزینه رو داره که طی سه یا چهار روز بتونه با دوستان همدل خودش از همه استانهای کشور اشنا بشه و ارتباط کاری بگیره. اینهمه ایده و فرصت رو مدیون ای گردهمایی ها هستیم. و حالا هم که فرصت طلایی اشنایی با دوستان از کشورهای دور و نزدیک پیش رو داریم. به این فکر می کردم که ما و حتی دوستانمون در شهرهای دور با این گردهمایی ها می تونن ارزوهاشون رو باور کنند و ناشدنی ها رو ممکن بدونن. حضورت امید بخش ماست.

    شاد و سلامت باشی دوست خوب
    ………………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس از اینکه درک می کنید. موفق باشید.

  19. سوفی

    دلمون به مرگ خوش بود که اونم اینجوری شد.
    ………………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. چه اتفاقی برای مرگ افتاده؟ من خبر ندارم.

  20. سوفی

    شوربختانه تجربه ثابت کرده هرگاه برچسب “خوشایند” بر چیزی زده شود سراغت نخواهد آمد فقط در صورتی که تکدر خاطر باشد و سختی آورد و نامش لرزه بر اندام بیاندازد مانند اجل معلق ظاهر خواهد شد. “مرگ را می‌گویم” نگران نباشید اتفاقی برایش نیافته فقط خواستم بگویم فعلا انتظارش را نکشید تا به وقتش….(که امید دور دور باشد)
    …………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس.

  21. نسرين عاليخاني

    استاد جان درود
    من هر وقت دچار این حالت می شوم فقط و فقط به وبسایت شما سر می زنم . تنها جایی که احساس می کنم روحم به نگارنده ی آن کمی نزدیک است و دردهای مشترک داریم… استادجان اگربرایتان امکان دارد شماره تماستان را برایم بفرستید تا در مورد مساله عسلویه با شما مشورت کنم . خیلی نیاز به همفکری دارم… سپاسگزارم
    …………………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. ارادتمندم. ۰۹۱۲۳۱۴۴۷۹۵

  22. Masi

    من بعد از خوندن سایتتون ( تا اینجا) متوجه شدم که شما انسان شجاعی هستین در مورد خودتون، چون احساسات انسانی تون مثل درد یا رنج… رو آزاد میذارید و می نویسینشون، پشت هیچ نقاب ِ مثبت اندیشانه ایی قایمشون نمی کنین، شما با این نوشته هاتون به من نشون دادین لازم نیست همیشه احساس خوبی داشته باشم، بلکه باید با احساسات ناخوشایندم روراست باشم.
    اینم متوجه شدم که احساسات ناخوشایندتون رو راحت تر از احساس های خوبتون می نویسین( خوشایندها قلم متفاوتی دارن و اغلب پیچیده می نویسیدشون)
    ……………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس که می‌خوانید.

  23. لیلا

    سلام
    آرش جان چرا تو باید همه کارها را انجام دهی بزار نسل های بعدی و دوستانت انجام دهند همیشه که تو نباید ایده بدهی و ایده هات را هم به سرانجام برسانی بگذار بقیه هم حس مسئولیت کنند و انجام دهند.

    ‏تا وقتی نمردی زندگی کن مرگ خودش خواهد آمد.
    …………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس که تذکر دادی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *