دانیال عزیز، همدردی ما را بپذیر

ذهنم درگیر فکر کردن به قرارهای نه چندان دلچسب روزانه بود که دیگر همچون روزهای کسالت آور جنگ ۱۰ ساله “تروی” خسته کننده شده اند.

بدنم دهانش را باز کرده بود و به مثابه ی جعبه ی “پاندورا” مجبورم می کرد تا به دردهایش گوش کنم.

کوله پشتی بیهوده سنگینم قصد داشت تمام وجودم را به دنیای زیرین “هادس” فرو کُنَد.

آری در این وضعیت بودم که پیامکی دریافت کردم:

سلام. جهت اطلاع! مادر دوست عزیزمان “دانیال توحیدی” به رحمت خدا رفت. روحش شاد!

در این لحظه، همچون جسد “هکتور” شدم که آشیل آن را به ارابه جنگی بسته بود و بر خاک دور می گرداند.

و دانیال، این خدای رودخانه، “تیبرینوس” را می بینم که به جای آب اشک از ریشش می جهد.

دیدگاه‌ها

  1. لیلا

    سلام
    چه متن زیبایی و قابل تامل نوشتی.
    روحشان قرین آرامش و شادی

    مرگ عادلانه ترین چیز توی این دنیا ست
    هیچکی تا حالا نتونسته اردستش فرار کنه
    زمین همه رو میگیره
    مهربون ها، ظالم ها رو ، همه رو
    اما غیر از این هیچ عدالتی رو زمین نیست!!
    ………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سپاس که مطالعه کردید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *