روز: آبان ۱, ۱۳۹۳

‌قصه‌های تاکسی ۱۰

با اشاره دستم، اتومبیل پراید جلوی پایم ترمز کرد. مقصد را گفتم، سر قیمت توافق کردیم و سوار شدم. راننده: همه چی زوره من فقط نگاهش کردم. راننده: همه چی زوره، حالا چه فرقی داره که چقدر کرایه بگیرم. من هنوز تصمیم نگرفته بودم سر صحبت را باز کنم. راننده: من مهندسم باید کرایه کشی …