سفرنامه: شبه سفرنامه

ویتنام

ویتنام خوشایندترین ترکیب با حروف ویتامین است بی‌شک. معاشرت با این کشور، حتی اگر یک بار اتفاق بیفتد، ارزش حیاتی دارد برای روح آدمی، چنانکه واژهٔ vita به معنای زندگی است در عبارت vitamin. این مقصد قطعا مکمل است برای اهالی سفر؛ چنانکه هر زن و مردی، مکمل یکدیگرند در این کشور برای هر کاری. …

دوازده

پاییز پاریس زود فرا رسیده. برگ ها از درختان می افتند. دیروز (شنبه) قصد داشتم از ساختمان یونسکو بازدید کنم، بسته بود. همچنین قصد داشتم از یکی از جاذبه های شهر پاریس بازدید کنم، گفتند به دلیل شلوغی بیش از حد و دیرشدن وقت امکان ندارد. امروز (یک شنبه) قصد داشتم به Amboise بروم که …

یازده

“لطفا با مترو خط شماره ۷ خودتان را به Place Monge برسانید. بعد به سمت Place De La Contrescarpe بیایید. ساعت ۲۱ منتظر شما هستم.” این چند جمله که دیروز حدود ساعت ۱۸ به صورت “پیامک” برایم ارسال شده بود، شروع اتفاقی بود که بسیار شبیه اتفاقات فیلم Midnight In Paris بود. در یک کلام و …

دَه

مردی با بینی شکسته، دایانا، زمین و ماه، دست خدا، متفکر، بوسه، پائولو و فرانچسکا در میان ابرها، بالزاک و … واژه ها و عبارت هایی بودند که برای درک کردن و فهمیدنشان باید به موزه می رفتم. در سفرهای قبلی پاریس وقت نکرده بودم تا از موزه Rodin بازدید کنم. در این سفر این …

هشت

واقعا بدون اینکه در این مورد بخواهم خودم را بهتر از آن‎چه هستم نشان بدهم، باید عرض کنم گذراندن وقت در کتاب‎فروشی‎ها همچون پرسه زدن در طبیعت یا دیدار از جاذبه‎های شهری و برون شهری برایم جذاب است. همچنان‎که خرید کردن برای بسیاری تفریح و سرگرمی و حتی درمان به شمار می‎رود برای بنده خرید …

هفت

در سفر قبلی ام به بارسلون توانستم از Casa Mila، یکی از خانه هایی که توسط گائودی طراحی و ساخته شده است بازدید کنم که می توانید عکس ها و توضیحاتش را در آدرس http://nooraghayee.com/?p=14485 بخوانید. اما در این سفر از داخل یکی دیگر از خانه هایی که گائوئی طراحی کرده بازدید کردم. این خانه که …

شش

مردی بر شانه ام می زند و سخنی می راند زنش نگاهمان می کند نمی دانم چه می گوید شاید بغضم را که تنها می بلعیدم دیده در کنار مدیترانه که بقیه لمیده اند من نشسته ام و با انگشتانم اشک اقیانوس را آزمایش می کنم یقینا هر جاده ای ته دارد اما خاطره ها …

پنج

اینجا بارسلون است و ساعت ۳:۱۳ صبح من نه به خاطر آرامش ساحل اما به دلیل آن از دست رفته باز بیدارم اینجا دریا نه به اندازه مهربانی اما جذاب است شهر شاید به اندازه شعر شورانگیز است مردم با کمی اغراق بی شباهت به قهرمان حماسه خویشتن نیستند

چهار

قبل از هر چیز خبر خوب این است که چمدان همسفرم پیدا شد. این چمدان به جای اینکه به رُم بیاید، سر از قطر درآورده بود، اما نهایتا دیشب خودش را به هتل محل اقامتمان در رُم رساند. امروز گشت نیمروزه که تمام شد به هتل آمدم و دوش گرفتم. بعد خیلی سریع لباس پوشیدم …

سه

۴ صبح است و هوا تاریک. در خیابان Vittorio هیچ کس نیست. صدایی نمی آید. حتی برگی از درختی نمی افتد. و من در تنهایی کمی دلگیر، اما خوشایندِ اتاقِ هتل بر روی تخت نشسته ام. کمی گرسنه ام. تنها پنجاه متر آنطرف تر از هتلی که در آن اقامت داریم، دیواری قرار دارد که …

دو

اِل گِرِکو خوب است، کاراواجیو کم نطیر است، اما اینها همه تا وقتی دوام دارند که در سالن های موزه Gelleria Nazionale d’Arte Antica واقع در خیابان چهار فواره قدم می زنم. البته گاهی هم می نشینم و حتی دقایقی را در یکی از سالن های طویل و آرام، روی یک کاناپه دراز می کشم …

یک

دیروز فیلم DEAD MAN شاهکار Jim Jarmush را در اتاق شماره ۲۱۵ هتل Marriott تماشا کردم. چند صفحه ای هم کتاب خواندم. کتاب هایی که با خودم آورده ام تِم خاصی دارند که شاید بعدا راجع بهشان بنویسم. دیروز روز آرامی نبود اما دیشب شب خوبی بود. دیروز چمدان یک خانواده نیامد، برایم گفتند که …