هر دوی این عکس ها را با موبایل در شهر تهران و در فصل بهار (یکی در فروردین و دیگری در اردیبهشت) گرفته ام. با خودم فکر می کردم چه ارتباطی می تواند میان این دو عکس وجود داشته باشد و آنها بیانگر چه مفاهیمی برای ما هستند. هیچ امکانات ویژه ای ندارد جز غریزه …
تصویری که در زیر مشاهده می کنید، بخشی از یک اطلاعیه ترحیم است: بانویی فوت کرده و در معرفی او فقط نسبت او به مردان نوشته شده و از زنانی که با ایشان نسبتی دارند چیزی ذکر نشده.
این برگه را به صورت اتفاقی در جایی دیدم و برداشتمش. باورم این است که این برگه روزگاری ارزش یک سند تاریخی را پیدا خواهد کرد.
بلوار کشاورز
تصویر زیر آگهی یک مجله است که دوستی نشانم داد و با موبایلم از آن عکس گرفتم. جدا معتقدم در کشوری که همه چیز و همه کار ممنوع باشد، همه چیز می توان یافت و همه کار می توان کرد. کلا همه داریم جلوی هم مَلٌَق می زنیم.
«راه کمال» نام یک نشریه است که تیتر روی جلد شماره ۳۸ (شهریور ۱۳۸۹) خود را اینگونه انتخاب کرده است. جالب اینکه تمام پزشکان و متخصصان همکار این نشریه (۱۸ نفر) عنوان دکتر دارند.
متاسفم. اما من در چهرهی این پسر نه معصویمت میبینم و نه درد. فقط یک بدبختی همهگیری را تشخیص میدهم که بدجوری گریبانگیر آدمیانی شده که خود را ایرانی میدانند و هر روز با یک ترفند جدید، حس دستمالی شدهی ترحم ایرانیان دیگر را انگولک میکنند و بدین ترتیب همه جلوی هم معلق میزنیم و … وقتی به طریقهی شکسته شدن …