قبر

از زبان یک قبر:

افتاده جسمی، جسدی در من.

رها کرده‌اند، رفته‌اند، تا بپوسد با من.

و اما…بسیاری از دوستان به بنده ایراد می‌گیرند که چرا چندین سال است بر روی قبرها تحقیق می‌کنم و از آن‌ها عکس می‌گیرم و از این قبیل…
اکنون جواب من این است:
علاوه بر تمام استدلال‌های اسطوره شناسی و نماد شناسی که در این مورد دارم،
احتمالا من در وجودم یک قبر درونی دارم که از روزهای خوش گم‌شده، آرزوهای بر باد رفته، دوست از دست رفته و عشق به نتیجه نرسیده، حکایت می‌کند.
شاید دنیایی را می‌کاوم که زندگی در آن دفن شده است. شاید از روزمرگی می‌گریزم و جواب سوال‌هایم را با نگاه کردن بر خطوط و نوشته‌ها و نمادهای مقبره‌ی مردگانی که رازها و ناگفته‌های بسیاری را از این نفس به آن قفس برده‌اند، طلب می‌کنم.
جمعیت مقبره‌ها هر روز زیادتر می‌شود، این برای من یک مساله‌ی مهم روز است.

دیدگاه‌ها

  1. سمیه

    همه انسانها در درونشان نه تنها یک قبر بلکه گورستانی از آرزوهای بر باد رفته دارند

    چیزی که اهمیت دارد این است که ما باید تلاش بکنیم و مراقب باشیم که تعداد این قبرها بیشتر

    نشود اگرچه همه چیز دست ما نیست اما تلاش ما بسیار تعیین کننده است.

  2. لیلا

    سلام
    گاه در وجودمان به قبرستان‍‍ی محتاجیم
    برای چیزهایی که درونمان می‌میرند . . .
    ………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. دقیقا. به‌نظرم ما در درونمان قبرستان داریم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *