۲۰۱۰)

چند شب گذشته را در تهران سپری کردیم. کارها با همت دوستان همیشگی ام تقربیا خوب پیش رفت. حالا رامسر هستیم. امروز آمدیم. جاده چالوس حسابی پاییزیده بود. پاییز یکی از چهار فصل ناب سفرکردن است. با خودم فکر کردم چه خوب بود اگر مسیر ۱۰ کیلومتری از ۴۵ کیلومتری تا ۵۵ کیلومتری جاده چالوس به سمت تهران در فهرست میراث طبیعی ملی ثبت می شد. این ۱۰ کیلومتر اعجاز طبیعت است.

احساس می کنم هر چه به آخر این سفر نزدیک تر می شویم، همسفران استرالیایی بی انگیزه تر رفتار می کنند. ظاهرا اگر من برایشان برنامه ای تنطیم نکنم، میلی به انجام کارشان ندارند. از آنجا که با کم کاری و وقت نشناسی بدجوری سر جنگ دارم، امروز خیلی خودخوری کردم. کلا بداخلاق بودم. بالاخره در هتل رامسر دلخوری ام را به “مَکس” فهماندم. می گفت: “حس می کنم اینجا امن نیست.” دوست داشتم با پشت دست به دهنش بکوبم.

هوای رامسر لطیف است و پرتقال ها آماده می شوند که به زودی زردافشانی کنند. اما منِ لعنتی انگار خفقان گرفته ام.

دیدگاه‌ها

  1. zahra

    سلام.خسته نباشید.لطفا قدرى باخودتان مهربان باشید.ازطبیعت زیباى پاییزى لذت ببرید.شادوسلامت باشید.
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سعی می کنم.

  2. raha

    ba salam v ahteram. ……..naveshtehyt be del nmenshenad.
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام.

  3. سمیه

    میهمان گر چه عزیز است ولیکن چو نفس
    خفقان آرد اگر آید و در می نرود
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام.

  4. مريم

    سلام-صبح عالی متعالی-اهای اهای تند نرو لطفا-اخه استاد من -عزیز من ‘من ب چه کرجم دنیا اومده کرج -تو عرض یکسال ۲سال داداشی رو سر شب کشتن هیچ معلوم نشد اون پسر۱۶ساله چطوری اون مرد روکشت من هنوزم برام سواله؟سر۴۵متری گلشهر-اونم که قهرمان دوچرخه سواری مهرزاد امینی سر نزاع خیابانی بنیاد سمت شاهین ویلا کرج کشتنش که فرداش رییس فدارسیون دوچرخه سواری اعلام کرد قهرمانان سعی کنید درگیر نشین و از این حرفها…اقای نوراقایی رییس فدراسیون خوب فهمید اینجا قریب به اتفاق مردم مسلح به سلاح سردن…-اقا نوراقایی حس وطن دوستی قابل احترام…اما این قهرمانا رسانه ای شدن خیلی ها رو رسانه ای نمیکنند چراکه سیاه نمایی‘وتشویش اذهان عمومی میشه-هرروزه تو تهران یه عده با قمه تو مردم تردد میکنند…بذارین نگم دختر دانشجوی پزشکی که سرساعت ۶-۷بعدازظهر میدون ازادی منتظر پدرش بود تا با پدر بره خونه فقط به دلیل پرسین مسیر تاکسی یا اتوبوس خدا عالمه ازیه جوون…اون جوون جانی !ادرس غلط میده وبه اون دختر معصوم تو شمشادها تجاوز میکنه-اون دختر حیات روحی خودشو از دست داد:(خودش مصاحبه کرد وگفت اون جانی اعدام شد:(اما بخدا این خارجیها حق دارن-بشینین به شکل میدانی تحقیق کنید ببینید در روز مردم چنداتا ازاین خبرها میینن ومیشنون
    معذرت میخام برای این کامنت سیاه نما…
    قربانت مریم
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام.

  5. شراره

    این سایت را ببینید
    http://worldfoodtravel.org/

    درخواستهای مبنی بر دیدن فراوری خاویار – مزارع پسته – انار – زعفران و برنج داریم اما هیچ اشنائی با صاحبان مزارع و زمانهای کشت ندارم میخواستم بدونم میشه از تجربه و اشنایی شما با جوامع محلی استفاده کنم؟
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. اگر بتونم کمک کنم، دریغ نخواهم کرد.

  6. ملودی

    سلام ارش جان.
    به رامسر خوش امدی.
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. ندیدمت که. کجایی پس؟

  7. مجتبی گهستونی

    آرش جان درود بر تو. خیلی دوست داشتم الان در کنار تو باشم تا شاید بخشی از سختی های کار تو را می کاستم. می دانم که تو هیچ انتظاری از کسی نداری چون از اعتمادهای شکسته خسته ای.
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. فدای محبت همیشگی تو.

  8. فدات

    سلام عزیز بیام بزنمش؟
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. نه قربان.

  9. مهدي ديلمي معزي

    سلام برادر ، پشت دست رو خوب اومدی! اما پیشنهاد می کنم یک سری هم به محل خودمان برای فاتحه خونی بزنی، شاید حالت رو عوض کنه.
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. موافقم.

  10. asal

    تابستان گذشته برای کار پایان نامه ام رفته بودم نپال. با مترجمم در یک روستا در کناره ی پارک ملی چیتوان بودیم. جنگ داخلی شده بود و در روستای کنار ما یک نفر را کشته بودند. تمام راه های محلی بسته بود و من مجبور بودم به کاتماندو (پایتخت نپال) برگردم. دو روز راه ها بسته بود. روز سوم باز پلیس محلی اعلام کرد راه ها بسته است. من از ترس بغض کردم چون حس کردم در روستا دیگه هیچ دسترسی به دنیای خارج نخواهم داست و مترجمم به من می خندید و می گفت جنگ داخلی بخشی از هیجان زندگیست.
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. جالبه.

  11. م.معظم

    سلام.مرسی از وصفتان از جاده کاملا میشد حسش کرد.
    فکر کنم انرژی منفی درونتان رو اونا هم داره اثر میذاره !خوب است حالا که در شمال هستید روحتان را به طبیعتش و بوی زندگیش بسپارید تا ری استارتتان کند !سفر به خیر
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس.

  12. ......

    سلام
    امیدوارم هوای اونجا باعث بشه حالتون بهتر بشه دوست خوب.
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس.

  13. علیرضا کردستانی

    من فقط لحظه هایی از این داستان طویل رو دیدم و به معنای واقعی لمس کردم…این جریان مکس رو هم که الان خوندم، درد گرفتم…. از اون لحظه ها به بعد انگار بغض تک تک کلمه هایی که مینویسی گلومو میگیره…نمیدونم چی بگم، مرد….نمیدونم.
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس از همراهی و لطفی که داشتی.

  14. وحید

    کلا لایک….پائیز آنجا عالی است….آرش جان خودت زیاد نگه ندار…تو دهنی همین جاها کاربرد داره.
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. خوبی پسر؟

  15. احمدرضاسالم

    سلام و شب خوش
    تماشای روییدن پرتقال و رنگ انداختنش باید حس قشنگی داشته باشد .
    پیوسته حستان قشنگ و قشنگ تر باد .
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس.

  16. احمد

    با سلام خدمت آقای نورآقایی عزیز

    بروم سر اصل مطلب ، حال که در شهر من هستید ، خواستم برایتان از “دوآب” بگویم . غذایی محلی که دوستش دارم . “دوآب” چیزی شبیه کالجوش است ، با یکسری سبزی های معطر و محلی . به همراه کته خورده شده و در کنار آن گوشت قرمه سرخ شده ، که به آن اصطلاحا “چل” گفته می شود . ترب سفید ، جزو لاینفک سفره ایست این غذا را در آن میبینید و قدیم تر ها رسم بوده که “دوآب” را در روزهای بارانی می خوردند . کلا فلسفه ای دارد برای خودش . راجع به “دوآب پلا با چل” ، شاید آقای حلاجی ثانی که در رامسر هستند بیشتر بتوانند اطلاعات بدهند و شاید هم تا حالا مزه آنرا چشیده باشید .
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس فراوان از اطلاعاتی که در اختیارمان قرار دادید.

  17. محمد(ناشناس)

    با سلام
    آرش خان اتفاقی سایت شما را دیدم و تعدادی از نوشته هایتان را خواندم
    بسیار عالی است و همتتان بلند است با انرژی و استوار ادامه دهید
    همیشه سلامت و موفق باشید .
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. قربا شما. موفق باشید.

  18. راحیل

    آقا آرش قرار نبود عصبانی بشی مکس بیچاره چه گناهی کرده
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. شاید حق با شما باشه.

  19. نغمه

    سلام زمان نعمت بزرگیه، فراموش میکنید
    حسابی خسته نباشید و سفرتون خوش
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. قربان محبتت.

  20. بهار

    شَــــــــــــپَلَخ ( اینم یه نیمچه تو دهنی برای… )

    مواظب خودت باش… آرامش خودت رو با خود خوری و حرص خوردن و… از بین نبر!!!
    با ارزش ترین چیزی که آدم داره آرامششه…
    اندازه یه ارزن هم استراحت بد نیست بخدا!
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام به تو. بعد از این پروژه قصد دارم استراحت کنم.

  21. نیلوفر

    سلام.در سفر اول مهمان هایتان چنین حسی نداشتند.در این سفر که مشغول ساخت فیلم هستند شاید این احساس ر ا پیدا کرده اند.
    …………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. نمی دونم.

  22. بهار

    حالا جدا از شوخیِ شپلخ
    باید دید این حرف از کجا و چرا بیرون اومده! چیزی دیده یا شنیده؟! نباید گذاشت تصویر ذهنی اش از ایران خراب شه … چون خودش بعدها میشه یه جورایی یه حلقه ارتباطی با مردم خودش و مهمتر از اون از جنس رسانه است…

    خیلی خوبه که به فکر استراحتی
    البته منظور من استراحت فیزیکی اصلا نیست استراحت فکری و آرامش ذهن و فکر تا طوفانی نشه…
    موفق باشی دوست خوب من
    …………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس از تو.

  23. mahmood

    سلام خسته نباشید حرف ومطلب زیاد دارم براتون بندر انزلی اصلا اقا یه شب فرار کن بیا پیش ما پشیمون نمیشید
    ………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. ایده ی خوبیه. خدمت خواهم رسید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *