۲

ساعت ۱:۳۰ دقیقه بامداد روز شنبه است و من در کنار رودخانه‌ی Serayu در محل کمپینگ Serayu Adventure در نزدیکی شهر Banjarnegara از منطقه Central JAVA نشسته‌ام و برایتان می‌نویسم.

قبلا در جایی خوانده‌ام که دانشمندان و متفکران به سه B مدیون هستند؛ Bus, Bath, Bed… احتمالا برای شما هم اتفاق افتاده که در این مکان‌ها، طعم ماورایی «الهام» را تجربه کرده باشید. من امشب در یک «ون» (به مثابه‌ی اتوبوس) نشسته بودم و از ساعت ۱۲ شب تا ۱:۱۵ دقیقه که مسیری را طی می‌کردیم از پنجره‌ی اتومبیل به بیرون نگاه می‌کردم و از حس دلفریب مرموزی لذت می‌بردم. حسی که انتهایش به نشستن در کنار چنین رودخانه‌ای منجر شد. هوا آن‌قدر تاریک هست که اطرافم را نبینم، اما چندان سفر کرده‌ هم هستم که قول بدهم منتظر مناظر و شگفتی‌های این سفر باشید.

ما دیروز از ۱۰ صبح که آماده شده بودیم از هتل بیرون بیاییم، تا ساعت ۱۴ وقت داشتیم که جاکارتا را کشف کنیم. پیشنهاد دادم که… بگذارید که با عکس‌ها جلو برویم:

گروهی که من با آن‌ها سفر می‌کنم، گردشگر نیستند بلکه ورزشکارانی هستند که به مدت دو هفته به اندونزی سفر کرده‌اند تا در رودخانه‌‌های این کشور تمرین کنند و مسابقه بدهند. در این سفر من دغدغه‌ی مسافران را ندارم و بیشتر برای تهیه‌ی گزارش از سفر این ورزشکاران این‌جا هستم. با این همه‌ برای این‌که وقتمان را در جاکارتا هدر ندهیم، به منطقه KOTA، قلب تاریخی جاکارتا رفتیم تا کمی آن را دریابیم. عکس این وسیله‌های نقلیه که می‌بینید (در هند و سریلانکا و … هم یافت می‌شود) را در KOTA گرفته‌ام. در این منطقه از شهر جاکارتا که باید آن را با قدم زدن کشف کرد، دیدنی‌های بسیار هست اما ما فقط ۳ ساعت وقت داشتیم. از جاذبه‌های KOTA می‌توانم به قدیمی‌ترین کلیسای باقیمانده جاکارتا به نام Gereja Sion که در سال ۱۶۹۵ ساخته شده، موزه‌ی تاریخ جاکارتا، موزه‌ی Wayang، بازارهای سنتی چینی Glodok و … اشاره کرد.

بدون شرح

بدون شرح

بدون شرح

در «کوتا» کف‌بینی می‌کند

شطرنج از بازی‌های مورد علاقه مردم است

مردم

بدون شرح

بدون شرح

بدون شرح

از میان موزه‌ها، ما فقط توانستیم از موزه‌ی تاریخ جاکارتا بازدید کنیم. این آقا راهنمای موزه است که خود را «جانسون» معرفی کرد و توضیحاتی در رابطه با موزه به ما ارائه داد و می‌گفت که راهنمای سفیر ایران در همین موزه بوده است. در تصویر، زیرزمین موزه را می‌بینید که روزگاری زندان بوده است و آن وزنه که ۱۰۰ کیلوگرم وزن داشته به پای زندانیان بسته می‌شده است.

این هم «زندان آبی» واقع در حیاط موزه‌ی تاریخ جاکارتاست. زندانیان را در این چاه آب زندانی می‌کردند و زالو‌ها را به جانشان می‌انداختند و آن‌ها هم مجبور بودند تا ظرف مدت دوهفته بمیرند. 

این هم عکس یک تختخواب در موزه‌ی تاریخ جاکارتاست. نکته‌ی این تخت چوبی در آن است که به نظر می‌رسد مکان سر کسانی که در این تخت می‌خوابیده‌اند به جای این که در جهت لبه‌های حفاظ‌دار باشد، عمود بر آن است. جانسون توضیح داد که این تختخواب برای ماه عسل استفاده می‌شده و به این خاطر این‌جوری طراحی شده که عروس و داماد بتوانند به طرف هم غلط بخورند و بازی کنند، بدون آن‌که نگران آن باشند که از آن طرف به زیر پرت شوند.

دختران اندونزیایی از پسران ما و پسرانشان از دختران ما خوششان می‌آید و بارها و بارها دوست داشتند که با دوستان گروه، عکس بگیرند.

بندر SUNDA KELAPA در نزدیکی «کوتا» که از زمان هلندی‌ها پر رونق بوده و هنوز هم فعالیتش ادامه دارد.

کارگران در داخل یکی از کشتی‌ها

درِ اتوبوس‌های داخلی شهر جاکارتا، هم‌سطح خیابان نیست.

این هم ایستگاه‌های اتوبوس که از سطح خیابان بالاتر است.

Monas Tower در داخل شهر جاکارتا قرار دارد که ما فقط وقت کردیم از همین فاصله از آن عکس بگیریم. اما از تعداد اتوبوس‌های توریستی که در پارکینگ آن پارک کرده بودند می‌شد فهمید که یکی از جاذبه‌های اصلی شهر جاکارتاست.

مردم اندونزی هرجا که دلشان بخواهد می‌خوابند. به اتوی شلوار و تازگی کفش‌هایش که نگاه کنید متوجه می‌شوید که فقیر نیست و به انگشت دستش که نگاه کنید متوجه می‌شوید احتمالا خیلی آدم بی‌خیالی نیست و اتفاقا رمانتیک هم هست.

ما ساعت ۱۷ روز جمعه جاکارتا را به مقصد همین کمپی که ذکر کردم ترک کردیم. ابتدا با قطار شش ساعت در راه بودیم تا به شهر Purwokerto رسیدیم و از آن‌جا سوار «ون» شدیم و به کمپ آمدیم.

ساعت ۳ بامداد شده است و من هنوز… من هنوزم.

دیدگاه‌ها

  1. ا گ

    سلام! خب به سلامتی اون حس و حال نازنین که توی سفرنامه چین از کف رفته بود دوباره برگشته انگار! راستی اون نارنجیه هم هندونه بود؟
    …………………………………………………………
    جواب: سلام. فکر کنم یه جور طالبی بود.

  2. شهرام

    آرش عزیز ممنون ، تجربه زیبای همسفر بودن با تو که اروپا رفته بودی انقده قشنگ بود که من و هر روز به سایتت می کشید تا این تجربه زیباتر هم به لطف گزارشهای زیبا ت داشته باشم

    ممنون

  3. وحیدروش

    درود بر شما

    از اینکه با زحمات بی دریغت ما را هم در دیدن زیبائیها و کشف نا دیده ها سهیم میکنی بینهایت متشکریم.
    امیدوارم مثل همیشه سفری پر بار و شادی آفرین داشته باشی.

  4. حمید

    ممنونم از شما
    …………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. قربان شما.

  5. افتخار

    اقا ارش نوشته ها مثل اب زلال وجاری است ممنون
    …………………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. لطف دارید.

  6. Masi

    یک برنامه ی کامپیوتری هست به نام JAVA فکر کنم به این جاوا در این کشور مربوط بشه.

    فکر کنم برای همسطح نبودن با زمین ، توضیحی داشته باشن، وگرنه فقط کارشونو سخت کردن با این ارتفاعات.

    کاش دید آدما به دنیا شبیه عینک بود، متحرک ، قابل انتقال به غیر
    اونوقت من انتخابم فقط عینک شما بود، که چطور چیزهای به این سادگی رو اینقدر گیرا می بینین و به چشمتون میاد.
    ………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. همیشه لطف دارید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *