روز: اسفند ۵, ۱۳۹۳

متن ناتمام

در هنگامه مستی که افسانه می سرودم از آبادی های کهن هیچ نمی دانستم که در زمان خماری به گوژپشتی بدل خواهم شد در شهر ملال تازه دانستم حادثه خارق العاده ای نبود آن فرتوت که افسونگر می پنداشتمش تازه دانستم سرنوشتمان بر باد رفته بود از همان آغاز شگفت نبود، شکوه نداشت پیروز نبود، …