ماه: مرداد ۱۳۹۱

هفت

در سفر قبلی ام به بارسلون توانستم از Casa Mila، یکی از خانه هایی که توسط گائودی طراحی و ساخته شده است بازدید کنم که می توانید عکس ها و توضیحاتش را در آدرس http://nooraghayee.com/?p=14485 بخوانید. اما در این سفر از داخل یکی دیگر از خانه هایی که گائوئی طراحی کرده بازدید کردم. این خانه که …

شش

مردی بر شانه ام می زند و سخنی می راند زنش نگاهمان می کند نمی دانم چه می گوید شاید بغضم را که تنها می بلعیدم دیده در کنار مدیترانه که بقیه لمیده اند من نشسته ام و با انگشتانم اشک اقیانوس را آزمایش می کنم یقینا هر جاده ای ته دارد اما خاطره ها …

پنج

اینجا بارسلون است و ساعت ۳:۱۳ صبح من نه به خاطر آرامش ساحل اما به دلیل آن از دست رفته باز بیدارم اینجا دریا نه به اندازه مهربانی اما جذاب است شهر شاید به اندازه شعر شورانگیز است مردم با کمی اغراق بی شباهت به قهرمان حماسه خویشتن نیستند

چهار

قبل از هر چیز خبر خوب این است که چمدان همسفرم پیدا شد. این چمدان به جای اینکه به رُم بیاید، سر از قطر درآورده بود، اما نهایتا دیشب خودش را به هتل محل اقامتمان در رُم رساند. امروز گشت نیمروزه که تمام شد به هتل آمدم و دوش گرفتم. بعد خیلی سریع لباس پوشیدم …

سه

۴ صبح است و هوا تاریک. در خیابان Vittorio هیچ کس نیست. صدایی نمی آید. حتی برگی از درختی نمی افتد. و من در تنهایی کمی دلگیر، اما خوشایندِ اتاقِ هتل بر روی تخت نشسته ام. کمی گرسنه ام. تنها پنجاه متر آنطرف تر از هتلی که در آن اقامت داریم، دیواری قرار دارد که …

دو

اِل گِرِکو خوب است، کاراواجیو کم نطیر است، اما اینها همه تا وقتی دوام دارند که در سالن های موزه Gelleria Nazionale d’Arte Antica واقع در خیابان چهار فواره قدم می زنم. البته گاهی هم می نشینم و حتی دقایقی را در یکی از سالن های طویل و آرام، روی یک کاناپه دراز می کشم …

یک

دیروز فیلم DEAD MAN شاهکار Jim Jarmush را در اتاق شماره ۲۱۵ هتل Marriott تماشا کردم. چند صفحه ای هم کتاب خواندم. کتاب هایی که با خودم آورده ام تِم خاصی دارند که شاید بعدا راجع بهشان بنویسم. دیروز روز آرامی نبود اما دیشب شب خوبی بود. دیروز چمدان یک خانواده نیامد، برایم گفتند که …

مهمترین اتفاق آسمان شهر من

طناب، تنها یک متر پایین‎تر از آفتاب، بی‎هیچ آرزویی، بی‎هیچ پیراهنی که آویزان شده باشد از آن با سکوت گیره‎های زبان‎بسته خود را سرگرم کرده. گیره‎ها، دور و نزدیک از هم، بسان خری بی‎بار، بی‎کار لِنگ در هوا باقی مانده‎اند. بی‎هیچ هیجانی، شهوتی یا عاشق‎شدنی تحت اراده‎ی یک خط راست بی‎تجربه‎اند. و آفتاب، آن‎قدر گیج …

اسیریم، اسیر

“تا بشر نتواند به زندگی بدون آب بیاندیشد، هزار سال دیگر هم که بگذرد فقط به مریخ می اندیشد.” جمله ای که در بالا نوشتم هرچند که نشدنی و غیرواقعی به نطر می رسد، با این حال یک پیام مهم دارد و آن اینکه آدمی در بیشتر موارد اسیر اندیشه ها و پیش فرض های …

پیش بیانیه ای برای همایش گردشگری ادبی

دیروز، جلسه ی “شرح سفر تحقیقاتی به منظور تهیه ی نقشه ادبی کلیدر” در محل برگزاری جلسات “انجمن صنفی راهنمایان گردشگری استان تهران” و با حضور حدود ۱۰۰ نفر از شرکت کنندگان برگزار شد. در این میان، علاوه بر راهنمایان گردشگری، جمعی از دانشجویان و علاقمندان به موضوع سفر و ادبیات نیز حضور داشتند. لازم …