آدم؟! او هنوز از دهان آرزویش شیر میچکد که میمیرد…
روز: خرداد ۲۱, ۱۳۹۰
از جلسهی مشاورهای کمپین تبلیغاتی بانک گردشگری برمیگشتم و در چهارراه پارکوی منتظر ماشین بودم… یک پراید ترمز کرد. پشت فرمان، جوانی در حدود بیست و یکی دو سال نشسته بود. گفتم آریاشهر، سرش را به علامت مثبت تکان داد و سوار شدم. معلوم بود خیلی هم اهل مسافرکشی نیست و همینطوری برای گذران وقت …