به سلامتی؛ به سلامتی گلوی سوزان و نگاه دور؛ به سلامتی سعید که دیرینهترین دوستم است و دیگر زنده نیست و این روزها سالگرد نبودنش را در اندیشهام؛ به سلامتی آناهیتا که مهر پاییز را برای آغاز وجود برگزید؛ به سلامتی او که این روزها میآید و من آخرین نفری خواهم بود که در آغوشش میکشم؛ به …
روز: مهر ۱۱, ۱۳۸۹
در داخل شهر بمبئی یک پارک ملی هست که در آن بعضیها برای صبحانه پروانه میخورند: زن و شوهر در هنگام گفتگو حواسشان پرت شده و گیر افتادهاند. این هم احتمالا زن بوده، که شوهرش در پیاش آمده. در کمین بدون شرح بدون شرح بدون شرح