برای همان برنامه تلویزیونی «غیرمنتظره» که قبلا دربارهاش صحبت کردم، یک سفر سه روزه به استانهای زنجان و قزوین طراحی کردیم. در زیر عکسها را ببینید و توضیحات را بخوانید:
ماه: اردیبهشت ۱۳۸۹
۱- دلم میخواهد به افکار مولانا رجوع کنم و با همهی ارادتی که خودم و هموطنانم به این مرد بزرگ داریم، برخی از اشعار او را که به تخریب اندیشههای دیگران پرداخته مورد بررسی و تحلیل قرار دهم. این مرد با «علم تجربی» مشکل داشت و کمی عقبماندگی به مردم ما تحمیل کرد. “پای استدلالیون چوبین …
۱- دیشب به اصفهان آمدهایم و امشب برمیگردیم. یک گروه ۵ نفره هستیم که به غیر از بنده، همه از اساتید باستانشناسی و موزهداری هستند و برای سخنرانی دربارهی موزه و مسائل مربوط به آن دعوت شده بودیم. یکی از معدود سمینارهایی بود که در آن خیلی یاد گرفتم و ایدههایی در ذهنم شکل گرفت. این هم یک سوتی دوستداشتنی: «هرمز …
آدمی که میفهمد و درد میکشد، یکی از این دو راه را در پیش میگیرد: یا وَق میزند یا خفقان میگیرد. بعد از اینها، یا خودش را میبَرد یا میمیراند.
از آنجا که هر سال ۳۶۵ روز دارد، اگر آدم ۱۰۰ سال عمر بکند ۳۶۵۰۰ روز زندگی کرده است. فکر کنید یک آدم اگر صد سال هم در این دنیا بماند چگونه میتواند ۵۰۰۰ جلد کتاب بخواند؟ برای این کار تقریبا باید هر هفت روز یک کتاب را تمام کرد. تازه هنوز دوران کودکی و خواب و … را …
به همراه چند نفر از کارشناسان موزه دعوت شدهایم تا به مناسبت «روز جهانی موزه» در تاریخ ۲۹/۲/ ۱۳۸۹ در دانشکدهی هنر اصفهان سخنرانی کنیم. دلم میخواهد به متن شعری که در آغاز دعوتنامه آمده دقت کنید: آنها که کهن شدند و اینان که نوند / هرکس به مراد خویش یک یک بروند / این …
سلام. هر وقت نمینویسم دلیل دارد. ۱- یا سفر هستم و به اینترنت دسترسی ندارم. ۲- یا چیزی برای گفتن وجود ندارد. این سایت نوعی رسانهی ارتباطی میان بنده و کسانی است که در اندیشهی این هستند که “گر زدست برآید دست به کاری زنیم که غصه سرآید”. با این حال، بنده را به خاطر اینکه …
سعید فکری هم «سفرنامه آنلاین» (گزارش تصویری از چین) نوشت. تبریک میگویم. تبریک میگویم. تبریک میگویم. چرا خوشحالم؟ از حدود یک سال و نیم پیش شروع کردم و به ۱- سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ۲- مجلهی ایرانا ۳- خبرگزاری میراث فرهنگی ۴- انتشارات میردشتی و ۵- موسسه خدمات مسافرتی مارکوپولو، پیشنهاد دادم که بیایید «جشنواره سفرنامهنویسی» …
در ادامهی مطالعاتم در رابطه با اعداد متوجه شدم که یک بیماری با عنوان Triskaidekaphobia به معنای «سیزدههراسی» یا «سیزده گریزی» وجود دارد. این موضوع به نظرم خیلی جالب آمد. از آنجا که قبلا با Claustrophobia به معنای «هراس از مکانهای بسته» و Agoraphobia به معنای «هراس از مکانهای شلوغ» -که یکی از دلایل عمدهی سفرهای آخر …
امسال نیز همچون سال قبل مراسم «پیر شالیار» در روستای «اورامان تخت» برگزار نشد. این موضوع تنها یک خبر ساده در حیطهی میراث فرهنگی و گردشگری نیست، بلکه در لایههای پنهان خود موضوعاتی برای اندیشیدن دارد.
وقتی به این فکر میکنم که هنوز نفس ایرج افشار و منچهر ستوده و ژاله آموزگار و ابراهیم گلستان و جلال خالقی مطلق و جلال ستاری و بهرام بیضایی و … گرم است و میاندیشند و مینویسند، خودم را بیشتر مدیون دنیایی که در آن هستم احساس میکنم. آیا روزی به اندازهی اندیشهگی این آدمها خواهم بود؟
نبودم. اینترنت هم نداشتم. ببخشید. آرزو کرده بودم که امسال هم در اردیبهشت ماه به اورامان سفر کنم و از شقایقها یاد کنم، این آرزویم برآورده شد. شقایقها چندان نبودند که انتظار داشتم، اما بهار خوب آمده بود. قرار است بنده به عنوان «راهنما» در یک برنامه تلویزیونی به نام «غیرمنتظره» که به زودی ساعت ۲۰ از شبکه ۲ …
او میتواند آنجا باشد یا نباشد تا ما را ببیند یا نبیند. میگویند میبیند. او میتواند آنجا باشد یا نباشد تا ما را بشنود یا نشنود. میگویند میشنود. اما… او باید آنجا باشد تا ما ببینیمش. و ما نمیبینیمش. او باید آنجا باشد تا ما بشنویمش. و ما نمیشنویمش. … ما چرا باید تنها با تردیدها …