عشق: گیلگمش و انکیدو، دشمن (هوووه) را مغلوب میکنند و به شهر بازمیگردند. در این بخش از داستان بازگشت انکیدو چندان قابل توجه نیست، اما گیلگمش پهلوان مورد توجه «ایشتار» قرار میگیرد: “ایشتار بانو-خدای در زیبایی او (گیلگمش) دید: گیلگمش بیا و جفت من باش… تو مرد من باش که من به جان میخواهم جفت …
روز: آذر ۹, ۱۳۸۸
اوایل «انقلاب» بود. «۱۲ فروردین». قرار بود «حقیقت» روشن شود. حالا ۳۰ سال گذشته… آدرس: اوایل «انقلاب»، «۱۲ فروردین»
به عکس زیر نگاه کنید: ۱- تفسیر هر آنچه در تصویر بالا میبینید با خودتان. فقط بدانید که این عکس را با موبایل از ویترین یک مغازهی جواهرفروشی (عتیقهفروشی) گرفتهام. ۲- نمیدانم به عکس بالا مربوط است یا نه، اما در نزدیکی این مغازه، موزهای هست. رفته بودم آنجا تا با مدیر مربوطه در رابطه با نوشتن …
آمده بودم چیز دیگری بگویم که با نوشتهی یکی از دوستانم در بخش نظرات نوشتهی قبلی (دیلمان در دو روز) روبرو شدم. یکٌه خوردم. حالم بد بود، بدتر شد. آنقدر که نمیدانم چه میخواهم بنویسم…او برایم نوشته: “روزهای زیادی است که به خاطر نوشتن مقالهای در باب {ارتباط قدسیت دین و فرایند قدسی نمودن اعتقادات …