تمام حجم کاسهی سرم را بوتهی انبوه خاری فراگرفته و ریشههایش را تا عمق قلبم دوانیده، تا از خونی که میمکد از هر طپش، در هر دم نیشی زند تازه.
ماه: مرداد ۱۳۸۸
در رابطه با متنی که مهدی فتوحی در آدرسی که عنوان این نوشته است، نوشته، دو نظر دارم: ۱- اعتقاد دارم که آدم خدا را خلق کرد و نه برعکس ۲- و بر اساس اعتقاد بالا مشاهده میشود همانطور که در جوامع انسانی، حکومت الیگارشی و مونارشی وجود دارد، در جمع خدایان نیز، Polytheism و Monotheism …
هنگامی که تحمل وجود خودت را نداری. هنگامی که زندگیات را سراسر گُه گرفته.
بخشی از «جاماسبنامه» را انتخاب کردهام و برایتان مینویسم. خودتان با حال و هوای این روزها تطابق دهید.
کولهبارمان سنگین است. نه به پیر و نه به پیغمبر، سوگند نمیخورم که با همینها مشکل دارم، اما میگویم، میگویم و میگویم که کولهبارمان سنگین است. کولهبارمان از گذشتهامان، از فرهنگ و از تمدن، از پیشکشوت و از پیر، سنگین است. کولهبارمان از دین، از اخلاقگرایی مفرط بیانجام، از احساس ناکام و از پیغمبر، سنگین …
هر وقت صحنهای را میبینم که در آن شهردار، استاندار یا رییس جمهوری برای مراسم افتتاح یک پروژه میآیند و با قیچی یا چاقو، روبان را میبرند یا کلنگی بر زمینی میزنند، آن را با یک رسم قدیمی مقایسه میکنم. منظورم رسم تقدیم عروس در شب اول زفاف به کدخدای ده یا رییس قبیله است که …
با تحقیقی در مورد «زنگ» چطورید؟ از زنگ مدرسه که بگذریم، آیا میدانید که زنگهای مختلفی در ایران داشتیم و داریم. زنگ به واقع یک فرهنگ است. چارپایان و رقاصان و برزگران و شاطران و قلندران هر کدام زنگ داشتند. فقط انواع زنگ چارپایان خودش یک داستان جالب است. یک لحظه به اهمیت زنگ در زورخانه …
نام «تخت جمشید» و «تخت سلیمان» ما را به یاد مکانهای تاریخی کشورمان میاندازد. به غیر از اینها، مکانهای دیگری در کشورمان وجود دارند که با واژهی «تخت» شروع میشوند: تخت طاووس، تخت علیا، تخت کبود، تخت ملک و … اما «تخت اردشیر» یا «تخت تاقدیس» (تخت کاووس) نام مکان نیستند، بلکه به موسیقی مربوط میشوند و نام …
تا تصمیم میگیرم کمی کندتر بروم، طوری میشود که باید تندتر بدوم.
برای یک استراحت توام با کار، به روستای چلاسر تنکابن رفته بودم. از لحاظ عکاسی خیلی پربار نبود. با این حال…
پیرمرد خیلی آرام حرکت میکرد. قصد داشت از یک چهار راه عبور کند. عصایی در دست داشت و کفشی که به پا کرده بود حداقل دو شماره بزرگتر بود. در جوانی با یک زن خارجی ازدواج کرده بود و به دلیلی که خودش هم نمیدانست او را به هیچ کس معرفی نکرد. زن از این …
قبل از سفر اخیرم به تنکابن، موضوعی بسیار ناراحتم کرده بود که با شما در میان میگذارمش. برای «سایت خبرگزاری میراث فرهنگی» متنی تحت عنوان «زیگورات، نماد کوه کیهانی» نوشته بودم که البته عین همان متن در همین سایت خودم هم وجود دارد. خوانندهای که خودش را معرفی نکرده بود و هیچ نشانی هم از خود باقی …
یکی را میشناسم که میگوید: “دلم برای این حکومت میسوزد، چون هر چه خراب میکنند، باز هم چیزهای خوب داریم. دلم برایشان میسوزد، کارشان زیاد است، خسته میشوند.” من هم میگویم دلم برایشان میسوزد، چون هر طور که سعی میکنند نفوس ایرانی را کم کنند، کم نمیشود. ما در جنگ و بمباران کشته شدیم و …