امروز صبح مادرم با نوهاش و خواهرزادهی من که اسمش «ارشیا»ست، تلفنی حرف میزدند. مادرم مثل همیشه با هیجان و خوشحالی خاصی از ارشیا که به زودی هفت ساله میشود سوال میکرد و جواب میشنید و با هم میخندیدند. ارشیا هم به مادرم و هم به من گفت که وقتی از خواب بیدار شده، متوجه لق شدن دندانش …
به دوستان عزیزم عرض میکنم که برخی از مطالب نوشتار زیر را قبلا هم در مقالههای دیگر بیان کردهام. اما به خاطر اهمیت موضوع و علاقهای که به خاک خراسان دارم، این متن را برای خبرگزاری نوشتهام.