دوباره مینویسمت وطن…
روز: آبان ۱۲, ۱۳۸۷
۱- در خیابان: امشب هلال ماه بس افسونگر بود و من فرصت داشتم که قدمی بزنم و این عادت ماه را ببینم. سرخ نبود، اما آتش افروز چرا. ۲- در خانه: همهی مردان میدانند که لحظهی باز کردن دکمهی پیراهن چه لحظهای است. در این لحظه، آیینه بهترین مونس تناندیشی ماست. ۳- در خاموشی خود: …
چه خوب که ما در ایران کویر داریم. چون هنوز در کویر کشورمان، سهم طبیعت از انسان بیشتر است.
عجب روزگاری است خدایا، پناه بر موسیقی
بشر بودن نمیارزد… باید خدا شد…خدا بود…