“باز هم کتاب خریدی پسر!”…این حرف همیشگی مادرم است، وقتی که شبها درب خانه را به رویم باز میکند و میبیند که من با پلاستیکی پر از کتاب به خانه آمدهام. خیلی وقتها که فقط یکی دو جلد کتاب میخرم متوجه نمیشود، چون آنها را در کیفم قرار میدهم. امشب باز هم جملهی “باز هم …
روز: آبان ۸, ۱۳۸۷
به نظرم رسید که کتابی با عنوان “فرهنگ رانندگی و ترافیک در ایران” بنویسیم. از خیلی جهات میتوان به این موضوع پرداخت که هر کدامشان بخشی از وجود جامعهی خوشگلمان را نمایان میکند. خودتان ببینید: ۱- خلاف رانندهها: دنده عقب رفتن، چراغ قرمز رد کردن، در پیاده رو پارک کردن، سبقت غیر مجاز گرفتن، … ۲- …
متن زیر از کتاب «شمنیسم، فنون کهن خلسه» برداشت شده است.
ببینید علاقمندان به تاریخ، سینما و ورزش برای خودشان تقویم دارند. بد نیست که ما هم برای خودمان تقویم گردشگری داشته باشیم. منظورم تقویمی نیست که سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آماده کرده و جشنها و رویدادها را در آن آورده. نه منظورم این است که تیمی تشکیل دهیم و هر کداممان سفرنامههای ایرانیها (مثل ناصر …
در حال تحقیق بر روی “رستم” هستم. همان پهلوان شاهنامه. نه فردوسی را خوب میشناسم و نه شاهنامه را. ولی جای مطلبی را که در حال نوشتنش هستم، خالی میبینم.
در نقش بار عام که در موزه ایران باستان دیده میشود، برخی از افراد حلقهای در گوش دارند. در نقشهای دیگر هم این حلقه در گوش برخی از افراد ـ اگر اشتباه نکنم هم در زمان هخامنشیان و هم در زمان ساسانیان ـ دیده میشود. به موزه مردان نمکی زنجان هم که بروید، یکی از این مردان …