بناهاي مقدس بر مبناي فلسفهاي كه از اعتقاد آدميان بر ميخيزد، ساخته ميشوند. زيگورات چغازنبيل از همين دست بناهاي مقدس است كه عناصر تفكر آميخته با تقدس در آن ديده ميشوند.
زيگورات چغازنبيل بنايي است چند طبقه و به صورت مربع كه طبقه اول آن از طبقات بالايي بزرگتر و وسيعتر است. اطراف اين بناي مربع شكل، حصارهاي دايرهاي وجود دارند كه تداعي كننده تركيب مربع و دايره در وجود اين بناي مقدسند.
از اين لحاظ زيگورات چغازنبيل شبيه به خانه كعبه است. خانه كعبه بنايي سياه و مربع (مكعب) شكل است كه مسلمانان با لباس سفيد احرام به دور آن دايره وار ميچرخند.
بناي زيگوراتها، اهرام، استوپاها، پاگوداها و بناهاي “ماندالا” شكل كه همگي از بناهاي مقدس به شمار ميروند، از يك فلسفه همانند پيروي ميكنند. در همه اين بناها، ساختمانهايي بلند از زمين به سوي آسمان و از فرش به سوي عرش ميروند كه به نوعي تداعي گر كوه هستند. و همه آنها فضاي مقدسي هستند كه تصور ميشده در مركز عالم قرار گرفتهاند.
براي اينكه تقدس بناي زيگورات چغازنبيل را آشكار سازيم، ابتدا ميبايستي با تفكري كه آن را به وجود آورده آشنا شويم. براي اين منظور به ترتيب عناويني همچون، تقدس كوه، بناهاي كوه مانند، مكان مقدس، معماري به عنوان هنري مقدس، عناصر موجود در معماري مقدس و تفكر بنيادي ساخت زيگوراتها را مورد بررسي قرار ميدهيم تا به نتيجه مطلوب دست يابيم.
تقدس كوه: ارزشهاي رمزي و نمادين كوه كه هر يك به گونهاي تقدس آن را بيان ميكنند، بسيارند. در تفكر بشري كه در دوران باستان زندگي ميكند، كوه در مركز عالم واقع است و نقش قلهي بهشت را ميپذيرد. از لحاظ نمادگرايي، كوه مرتفعترين نقطه زمين و نقطه تلاقي آسمان و زمين است.
كوه به عنوان نمادي محوري و مركزي، به معني گذر از يك مرحله به مرحله ديگر و مكان همنشيني با ايزدان مطرح ميشود. همينطور به معناي حفاظتگاه و منزل ايزدان نيز هست.
كوه براي آدمي مفهوم “بلندي” دارد. به زعم ميرچا الياده ، بلندي مقولهاي است كه فينفسه دسترسي بدان وجود ندارد و متعلق به قوا و موجودات برتر از انسان است. تا جايي كه بلندي معابد از همين مفهوم نقش ميپذيرند. در واقع ميتوان اذعان كرد آنكس كه با آداب و تشريفاتي خاص از پلههاي معبدي بالا ميرود، ديگر يك انسان معمولي نيست. عروج به كوهها و فضاهاي مرتفع، انسان (زنده و مرده) را از زمين دور كرده و به آسمان نزديك ميكند و در واقع او را متعاليتر ميكند.
يكي از موضوعاتي كه بر روي سفالينههاي باقي مانده از دوران باستان نقاشي شده، مربوط به شكلهايي است كه كوه را تداعي ميكنند. بنابراين كوه از ديرباز يك انديشه مهم در تفكر بشر قلمداد ميشده است.
زيارت كوه مقدس، نماد آرزو، دوري از هوسهاي دنيوي، دستيابي به قلمروهاي عالي و صعود از منطقهاي جزئي و محدود به منطقهاي كلي و نامحدود است.
كوه يك معبد طبيعي و شايد اولين معبد انسان باشد. بعدها هم معابد بر بالاي كوهها يا شبيه به كوهها ساخته شدند.
كوه همواره به عنوان مكاني براي عزلت نشيني و انجام كارهاي روحي مطرح بوده است.
در اسطورههاي تائويي، كوه نشانه جزاير خوشبختي، جايگاه جاودانها يا تپههاي طول عمر، يعني محلي كه قارچ مقدس در آنجا ميرويد، قلمداد ميشود.
كوههاي اساطيري و مقدس: كوهها در اديان و باورهاي گوناگون نقش مهمي داشتهاند: پيامبر اسلام در بالاي كوه حرا و در غار حرا جبرائيل را ديد و پبام الهي را شنيد. موسي ده فرمان خداوند را در كوه سينا دريافت كرد. اهورامزدا در بالاي كوه با زرتشت گفتگو كرد. زئوس خداي خدايان يوناني و فرمانرواي آسمانها بر فراز كوه از مادر زاده شد. كشتي نوح بر فراز كوه آرارات جاي گرفت.
به طوري كه معلوم است در اساطير يوناني كوه جايگاه كشف و شهود بوده است. در اساطير يونان كوه در خلقت بشر موثر بوده، بدين گونه كه “پرومتئوس” بنا بر دستور زئوس در محلي موسوم به “پانوپئوس” واقع در چند كيلومتري شمال شرقي كوه دلفي (زيارتگاه آپولون) از خاك رس گل آدم را سرشت و آن را شكل داد و زئوس بدان حيات بخشيد. در يونان بلندترين كوه، المپ (olympus) واقع در ميان مقدونيه و تسالي بود. زيارتگاه زئوس، خداي خدايان در اين كوه بود و اجتماع خدايان نيز در المپ صورت ميگرفت.
كوه “اوشيدرنه” در كنار درياچه كيانسه جايگاه وحي اهورامزدا به زرتشت است. بر حسب معتقدات ايرانيان، كوه مقدس البرز در ميانه زمين واقع و به آسمان پيوسته است. از دوران ساساني كوه سبلان محل الهام غيبي زردشت تلقي شد. تخت سليمان در ايران جايگاه حضرت سليمان شمرده ميشد. بيستون تغيير شكل داده شدهي “بغستان”، به معناي جايگاه خدايان است. “تانگري داغ” در شهرستان كلاله استان گلستان، به معني “كوه خدا”ست.
بر حسب معتقدات هندوان، كوهستان meru در مركز جهان قد بر افراشته است و بر فرازش ستاره قطبي ميدرخشد.
“فوجيياما” مقدسترين كوه ژاپن به شمار ميرفت. اقوام آزتك براي خدايان خود بر بالاي كوه قرباني ميدادند. در سريلانكا, كوه آدم جايگاه فرود حضرت آدم از بهشت است.
بنا به اعتقادات اسلامي، در “مجمع التواريخ و القصص” و ماخذهاي ديگر آمده است كه سنگهاي خانه كعبه را فرشتگان از پنج كوه مقدس و حجرالاسود را از بهشت آوردهاند. از آن پنج كوه نام طور سينا، طور زيتا (زيتون)، كوه جودي و كوه حرا مشخصا ذكر شده است. اين كوهها از آن جهت مقدس شمرده شدهاند كه نظر كرده خداوند بودند و پاي پيغمبران به آنها رسيده بود: موسي و طور سينا، نوح و كوه جودي، عيسي و كوه زيتا، محمد و كوه حرا.
در مكتب يهوديان، كوه سينا جايگاه وحي بود و كوه جودي همان است كه طبق روايات، كشتي حضرت نوح بعد از پايان بارندگي بر روي آن قرار گرفت و زندگي جديد جانوران از آنجا آغاز شد.
براي مسيحيان، جلجتا در مركز عالم قرار داشت و در عين حال، قله كوه كيهاني و جايگاه آفرينش آدم و مدفن وي بود.
همچنين انسانها براي ناميدن برخي كوهها از واژههاي مقدس استفاده كردهاند. در هيمالايا چند كوه مشهور داراي نامهاي مقدس هستند. معناي “آناپورنا” نخستين8000 متري صعود شده توسط انسان، “الههي پربركت” است. “گوساينتان” سيزدهمين 8000متري، به معناي “خانهيمقدس است”. پرفرازترين كوه جهان، “شومولونگما” (اورست) يعني “الههي مادر برفها”.
در قارهي آسيا و در نزديكي اولانباتور، پايتخت مغولستان كوهي وجود دارد كه مغولها آن را “بوگدوال” نام گذاردهاند: به معناي “كوه خدا”.
بناهاي كوه مانند: معماري بناهاي كوه مانند، از اين اعتقاد ناشي ميشده است كه آدميان قله كوه را نزديكترين مكان به آسمان ميدانستهاند و سعي ميكردهاند كه مسكنهاي خود را بر بلندترين نقطه كوه كيهاني بسازند، تا رسيدن به آسمان شدني باشد.
در واقع زيگوراتها، اهرام، مقابر و بناهاي برجي شكل، گنبدها و معابد چندين طبقه بلند، پاگوداها و استوپاها، در همه جا نمادي از كوه و آسمان بودند. اين موضوع در سرزمينهايي كه به طور طبيعي فاقد كوه بودند بيشتر مشهود است، همانند: بينالنهرين، مصرسفلي، جنگلهاي مكزيك و پرو.
به طور مثال سومريان و بابليان چون كوه مهمي نداشتند، زيگوراتها و عبادتگاههاي خود را كوهآسا ميساختند و با اين كار وجود كوه را تداعي ميكردند. اصولا واژه سومري زيگورات به معناي كوه است.
اين شيوه معماري مذهبي نه تنها در آسياي غربي، كه در جوامع اينكا در آمريكاي مركزي و جنوبي و در ساير نقاط دنيا هم رواج اشت.
مكان مقدس: امر قدسي به صورتهاي مختلفي نزد انسانها متجلي ميشود كه مكان مقدس گونهاي از آن است. “ميرچا الياده” معتقد است كه براي يك انسان سنتگرا، مكان همگن نيست و ويژگي مكانها با يكديگر متفاوتند. در واقع مكانها به دو صورت مقدس و نامقدس وجود دارند.
مكانهاي مقدس محل ارتباط با خدايان به شمار ميآيند و همانند دري به جهاني ديگرند تا خدايان بتوانند از آنجا به زمين نزول كنند يا انسانها بتوانند به طور نمادين به بالا صعود كنند. رفتن به بالا براي ارتباط با جهان خدايان در اكثر معابد دنيا به چشم ميخورد و يكي از كيفيتهايي كه به يك مكان تقدس ميبخشد، همين گشوده سازي به عالم بالاست.
معماري مقدس: معماري به عنوان يك هنر جايگاه ويژهاي در فرهنگها و تمدنهاي گوناگون داشته است و از آنجا كه اصولا هنري است كه از زمين شروع ميشود و به سوي آسمان ميرود، فينفسه مقدس است.
معابد به هر صورتي كه ساخته شوند و با هر فلسفهاي كه بنا شوند، اعم از مسجد و كليسا و كنيسه و چهارتاقي و پاگودا و استوپا و اهرام، عناصر مشتركي را در خود دارند. براي مثال، از مربع به دايره رسيدن و وجود عدد چهار در معماري از اين عناصر مشترك به شمار ميروند.
مربع و دايره: پيوستگي ميان دايره و مربع، همواره نمايانگر آسمان و زمين و پيوستگي آن دو است. اگر دايره نماد آسمان است، مربع نماد زمين است و اگر دايره نماد زمان باشد، مربع نماد مكان است. در معماري ايراني (اسلامي) مربع به دايره (گنبد) تبديل ميشود و اين يعني اينكه از شكلي كه ابتدا و انتها و آغاز و پايان دارد به شكلي كه نه ابتدا و نه انتها و نه آغاز و نه پايان دارد ميرسيم. مربع سازي دايره و دايره سازي مربع به معني استحاله شكل كرهاي آسمانها به شكل مستطيلي(مربعي) زمين است و بالعكس.
در ميان نمادهاي هندي، مربع صورت مثالي و الگوي نظم در عالم، معيار تناسب و سنجش كامل انسان است.
بنيان پرستشگاه و هر مكان مقدسي مربع شكل است. مربع در پايه معبد بودايي، مظهر طرح زمين است.
يك مثل كنفوسيوسي به اين گونه بيان ميشود : “عمل كردن در مربع يعني آنچه بر خود نميپسندي بر ديگران مپسند” كه اين مثل به نوبه خود همان شعار طلايي و مشترك در اديان بزرگ است.
قابل ذكر است كه بناي زيگورات چغازنبيل، مربعي شكل است كه حصارهاي دايرهاي به دور آن ديده ميشوند.
عدد چهار به عنوان عددي مقدس در معماري: چهار نشاندهنده چهار جهت اصلي، چهار فصل سال، اضلاع مربع، بازوان صليب، چهار عنصر، چهار ستون عالم، چهار منزل قمر، چهار مزاج، چهار بهشت و… است.
چهار در عهد قديم، عددي نمادين است. مثل چهار رودخانه بهشت كه صليبي شكل هستند، چهار بخش زمين و غيره. از دورترين اعصار، حتي اعصار نزديك به پيش از تاريخ، از 4 براي نشان دادن آنچه مستحكم، ملموس و محسوس است، استفاده ميشد.
جالب است كه لفظ خدا در بسياري از زبانها و فرهنگها چهار حرف دارد. يهوه (YHVH عبري)، الله (Alah عربي)، deus لاتيني و پرتغالي، devo(به زبان گلها)، deva (به زبان ودايي)، Dewa اندونزيايي، Kami ژاپني، Dios اسپانيايي و Dieu فرانسوي.
چهار به گونهاي، رقمي الاهي است. در بسياري از موارد هاله دور سر حضرت عيسي، چهار پرتو دارد يا به چهار قسمت شده است.
مولفان كتاب تورات، چهار پيامبر بزرگ هستند كه عبارتند از: اشعيا، ارميا، حزقيال و دانيال.
اشاره به عدد چهار در تتراگراماتون Tetragrammaton يا چهار حرف نام مقدس حائز اهميت است. YHVH نامي است كه به خدا داده شده است. نام آدم ADAM نيز نماينده عدد چهار است. آدم طبق نوشتههاي يوناني تلويحا اشاره به چهار جهت اصلي (Mesembria, Arkto , Dusis, Anutole) دارد كه او را نماينده دنياي مادي ميخواند.
در فرهنگ اسلامي از قول ابويعقوب داريم:” چهار يكي از كاملترين ارقام است. چهار تعداد حروف الله است.” بسمالله الرحمن الرحيم، چهار كلام دارد.
چهار نمادي است از دنياي مستقر و سازمان يافته كه حركت در آن، از نقطهاي ساكن آغاز ميگردد و با رفتن به چهار سوي اصلي، صليب يا مربع را ميسازد.
در هند، چهار عدد مقدس “ودا”هاست كه به چهار بخش سرودها، طلسمات، آئينها و نظريات تقسيم شده است. در نپال مردم به چهار كتاب مقدس ايمان دارند. عدد چهار و مقام و اهميت ديني و كيهاني آن بيش از همه در امريكاي شمالي مشهود است.
در كتاب مقدس، به ويژه در مكاشفات، عدد چهار، نشانه تماميت است.
در فرهنگ سرخپوستي، عدد چهار، چهار جهت اصلي و چهار باد را نشان ميدهد و همچنين به صورت صليب و صليب شكسته نشان داده ميشود و اعمال تشريفاتي و آيينها چهار مرتبه تكرار ميشوند.
در مسيحيت، چهار عدد جسم و سه عدد جان است. در مصر باستان، چهار عدد مقدس زمان است و سقف آسمان را چهار ستون نگاه ميدارد و چهار پسر هوروس از چهار جهت اصلي نگهداري ميكنند.
جالب است كه با توجه به بسياري از پديدههاي زبان شناختي و فرهنگي ديگر معلوم ميشود كه عدد چهار واقعاً نشان دهنده مرحله جديدي در درك اعداد است. ما به آساني ميتوانيم يك، دو، سه يا چهار شيء را تشخيص بدهيم بدون آنكه نيازي به شمردن آنها باشد، ولي اگر تعداد بيش از چهار تا باشد بايد آنها را بشمريم تا بگوئيم كه چند تا هستند.
يونگ، روانشناس معروف سوئيسي در تحليل خود از انواع و اشكال مختلف روان، در واقع آن را بر نظريهي چهار كاربرد اصلي آگاهي مبتني ميداند؛ انديشه، احساس، الهام و شعور. به طور كلي، نظام كلي تفكر يونگي اهميتي اساسي به عدد چهار ميدهد.
وجود عدد چهار در معماري مذهبي بسيار مشاهده ميشود. طرحهايي كه از بهشت كشيده شده، مربع (مستطيل) شكل و داراي چهار درب هستند. مساجد ايراني ـ اسلامي گاهي اوقات چهار ايواني (در چهار ضلع) هستند. “استوپا” به معناي تپه، معماري مربوط به بوداييهاست كه داراي چهار درب بزرگ در برابر چهار جهت اصلي است. زيگورات معبد چغازنبيل هم داراي چهار درب ورودي است.
زيگورات: تشبيه معابد به كوههاي كيهاني در فرهنگ بابليان جايگاه خاصي دارد و اين ويژگي را در قالب فرم زيگوراتهاي آنان ميتوان ديد كه صعود از آن را رسيدن به قلهي عالم ميدانستند.
کلمه زيگورات يا زيقورات از فعل آکدي “زقارو” (Zegharoo) به معناي بلند و برافراشته ساختن، گرفته شده است. زيگورات بنايي چند طبقه است که مساحت هر طبقه از طبقه پاييني کوچکتر است، بنابراين نماي هر طرف آن به شکل يک پلکان است. اين زيگوراتها محل نگهداري مجسمه خدايان و انجام مراسم مذهبي بودهاند.
زيگورات چغازنبيل: اكنون با توضيحاتي كه داده شد و مطالبي كه در زير ارائه ميشود، متوجه خواهيم شد كه معماري و بناي زيگورات چغازنبيل بر اساس تفكري مقدس شكل گرفته است.
حکومت ايلاميان به صورت فدرال بوده و هر يک از ايالتهاي آن خدايي را پرستش ميکردهاند. دوراونتاش شهري بود که در آن براي تمام خدايان مورد پرستش ايالتهاي مختلف کشور ايلام معبدي ساخته شد. از اينرو ميتوان دوراونتاش را شهر گفتگوي اديان ناميد. مهمترين معبد شهر باستاني دوراونتاش، زيگوراتي است که در مرکز شهر قرار دارد. اين زيگورات وقف خدايان “اينشوشيناک” و “ناپيراشا” (گال) شده است. ربالنوع “ناپيراشا” مقامي همچون “شاه بزرگترين خدايان” يا “حامي بزرگ” داشته. اينشوشيناک نيز که خداي شوش بوده عميقترين نفوذ را بر ايلاميان داشته است.
“گيرشمن” بر اساس تجربيات خود و شواهد موجود معتقد بود که اين زيگورات در زمان آباداني پنج طبقه داشته و ارتفاع آن حدود 52 متر بوده که فقط 5/2 طبقه از آن با ارتفاع 23 تا 24 متر پابرجاست.
برخلاف زيگوراتهاي بينالنهرين که هر طبقه را روي طبقه قبلي ميساختند در اين زيگورات ساخت هر طبقه از سطح زمين آغاز شده است. طبقه اول اين زيگورات مربعي شکل و طول هر ضلع آن برابر با 2/102 متر يعني تقريباً برابر طول يک زمين فوتبال است. جهات گوشههاي زيگورات منطبق با چهار جهت اصلي يعني شمال، جنوب، شرق و غرب است.
معبد اعلي که در بالاترين طبقه زيگورات يعني طبقه پنجم بوده اكنون از بين رفته است. اما به نظر ميرسد مجسمه خدايان ناپيراشا و اينشوشيناک در اين معبد نگهداري ميشده. در هنگام خاکبرداري از زيگورات 70 آجر نبشته دار پيدا شد که بر روي آنها به زبان ايلامي و اکدي مطالبي نوشته شده بوده که نشان ميدهد اين معبد جايگاه خدايان ناپيراشا و اينشوشيناک بوده است. قالب آجرهاي اين معبد که هنگام کاووشهاي باستان شناسي يافت شده بزرگتر از آجرهاي زيگورات است و ديوارهاي آن با آجرهاي لعابدار آبي و سبز با پرتوهايي نقرهاي و طلايي درخشان منقوش به دايرهها و لوزيهاي به هم پيوسته يا خط نوشتهدار، تزيين شده بود.
در وسط هر يک از چهار ضلع زيگورات پلکاني وجود دارد و هر يک از آنها با دروازهاي مسدود ميشده است. اين پلهها راه صعود به طبقات بالاتر بودهاند. گفته ميشود فقط روحاني بزرگ حق صعود به معبد اعلي را داشته است.
يکي از راههاي محاسبه تعداد طبقات زيگورات در نظر گرفتن شيب همين پلهها است. بدين معني که اگر پلهها با همين شيب به سمت بالا ادامه پيدا کنند در طبقه پنجم به نزديکي مرکز زيگورات، يا ورودي معبد اعلي ميرسد. پلهها آجري هستند و براي جلوگيري از فرسايش روان آب طبقات بالا، روي برخي پلهها را سنگچين کرده بودند که بخشي از آنها هنوز پابرجاست.
در بدنه زيگورات چغازنبيل، پس از هر ده رديف آجر ساده يک رديف آجر نبشتهدار به کار برده شده است. تا سال 1965 در شهر دورانتاش 5275 آجر نبشته و خشت نبشته به زبانهاي ايلامي و آکدي کشف شده است. 659 عدد از اين آجرها بر بدنه زيگورات باقي ماندهاند. اين نوشتهها از وجود ادبياتي بسيار قوي در 3250 سال پيش در سرزمين ايلام حکايت ميکند.
متن برخي از آجرنبشتهها كه به تقدس مكان اشاره دارد به اين قرار است: “من اونتاش ناپيراشا پسر هوبانومنا شاه آنزان و شوش به خداي ناهونته نماز گزاردم. او اين خواهش را مستجاب کرد و آنچه را که من خواسته بودم انجام داد. اين معبد را با اتاقهاي آجري ساختم. مجسمه طلايي ناهوته را قلمزني کردم، آن را در مکان مقدس قرار دادم. باشد که اعمال و کارهاي من مورد قبول خداي ناهوته رب مکان مقدس قرار گيرد. در طول سالها و روزها يک حکومت طولاني به دست آوردم که با سلامتي من همراه بود.”
زيگورات چغازنبيل درون حصارهاي دايرهاي شكل قرار گرفته است. حصار، ديوار و حلقه سنگچين كه مكانهاي مقدس را در بر ميگيرند، جزو كهنترين ساختارهاي معماري حرمها به مشار ميروند.
اكنون متوجه ميشويم كه زيگورات چغازنبيل بنايي مقدس است كه به شكل كوه ساخته شده و در آن خدايان پرستش ميشدند و تمام عناصر مكان و معماري مقدس در آن عيان است.
منابع:
* مقاله “عدد، نماد، استوره”، آرش نورآقايي
* مقاله “فر و كوه”، آرش نورآقايي
* فصلنامه كوه، شماره 37، سال 10، كوههاي مقدس، مرتضي دزفولي
* شهر سه هزار ساله دورانتاش (چغازنبيل)/ محمدحسن خواجه عبداللهي، قم: هدهد، 1383
* رساله در تاريخ اديان، ميرچاالياده، ترجمه:جلال ستاري، تهران، سروش(انتشارات صدا و سيما)،1376
* كالبد خدايان: مروري بر چگونگي تجسم امر قدسي در معماري تمدنها و فرهنگهاي گوناگون، پژمان شقاقي، تهران، قصيده سرا،1384
* فرهنگ نگارهاي نمادها در هنر شرق و غرب، جيمز هال، مترجم: رقيه بهزادي، تهران، فرهنگ معاصر،1380
* فرهنگ مصور نمادهاي سنتي، جي.سي.كوپر، ترجمه مليحه كرباسيان، تهران، فرشاد، 1379
* فرهنگ نمادها، ژان شواليه، آلن گربران، ترجمه و تحقيق سودابه فضايلي، تهران، انتشارات جيحون، 1385
دیدگاه ها
بسیار جالب و خواندنی بود.من به اعداد و اشکال هندسی علاقه ی زیادی دارم.ضمنا به دنبال تصاویر باز سازی شده از چغازنبیل بودم که به این نوشته بر خوردم.ممنون.
………………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. ارادتمندم.
خیلی متن جالبی بود.مخصوصا در مورد عدد 4!!!!!!!
………………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. ارادتمندم. اگر دوست داشتید کتاب “عدد، نماد، اسطوره” را بخوانید.
سلام ،متن بسبار خوبی بود، من دارم مقاله ای راجع به کاربرد اعداد مقدس در معماری مینویسم شما که در زمینه اعداد اطلاع دارین امکانش هست که منابعی به من معرفی کنین؟ با تشکر
……………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. کتاب “عدد، نماد، اسطوره” رو خوندید؟ در این مرود باید حضوری صجبت کنیم.
نه متاسفانه هنوز تهیه نکردم ، حتما در اولین فرصت کتابو تهیه میکنم، چون زمینه کاری من بیشتر معماریه در مورد صحبت حضوری هم اگر امکان داره براتون خوشحال میشم که در این زمینه از اطلاعات با ارزشتون استفاده کنم سپاسگذارم
…………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. 09123144795… تماس بگیرید تا قرار بزاریم. موفق باشید.
سلام. خسته نباشید. خیلی جالب بود گفتم حیفه تشکر نکنم در مورد رابطه معماری و کوه بودم که به این موضوع بر خوردم تشکر اگه در این موضوع مطلبی دارید ممنون میشم بهم معرفی کنید
………………………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. قربان شما. چشم.
سلام، متشكرم از اين متن جالب، من دانشجوي معماري هستم ميتونم از اين متن در رساله پايان نامه ام استفاده كنم؟(البته با ذكر نام شما)
من تعدادي از روز نوشتهاي شما رو خوندم خيلي جالب بودن به نظرم ديد فلسفي و البته با احساسي به اطرافتون داريد، موفق باشيد.
…………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. صاحب اختیار هستید. همه مطالب این وب سایت در اختیار خوانندگان است.
سلام مقاله ای بسیار عالی بود. به نظر من بهتر است که به جز فهرست منابع مندرج در انتهای مقاله، رفرنس ها در بدنه خود مقاله هم مشخص گردند. با تشکر
…………………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. حق با شماست. باید رعایت کنم.
درود و سرتعظیم در برابر شما که چون کوه سخاوتمندی
برفراز بمونی
…………………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. لطف دارید.