دیروز رفته بودم به رادیو تهران تا در ضبط یک برنامه با عنوان “موانع توسعه گردشگری در ایران” شرکت کنم.
اینکه چه شد و ما چه گفتیم و چه شنیدیم، بماند. اما یک موضوع برایم جالب بود:
حالا دقیقا یادم نیست چرا، ولی در میان برنامه، تهیه کننده برنامه برای ما (مجری، آقای دکتر اسماعیل قادری و من) از تجربه دوستش در حادثه بم گفت و به مجری تاکید کرد که از این خلاقیت دوستش در برنامه بگوید.
خلاقیت دوست تهیه کننده برنامه این بود: دوست ایشان در زمان زلزله به بم میرود و میبیند که تعداد زیادی از کودکان بم بیخانمان شدهاند و خانهها ویران شده و در عوض آسمان کویر همچنان زیباست. پس او سعی میکند با همین داشتهها بهترین کار ممکن را انجام دهد. او با بچهها دراز میکشد و رو به آسمان با هم قصه میگویند و به این ترتیب به آنها امید میبخشد.
طبق خواسته تهیه کننده برنامه، مجری از این خلاقیت دوست ایشان در برنامه سخن گفت.
اما من در اندیشه فرو رفتم. به چند دلیل…اول اینکه بنده شخصا از روز بعد از زلزله تا حدود دو هفته در بم بودم. هوا چنان سرد بود که کسی نمیتوانست زیر آسمان بخوابد، چه برسد که کودک باشند و بخواهند قصه سرایی کنند.
اما موضوع مهمتر این بود که… حتی اگر این داستان راست باشد، تفکر ایرانیگونه ما را یادآوری میکند. در واقع دوست تهیه کننده برنامه، ایرانی عمل کرده بود.
در یک کلام من اندیشیدم که ما، ایرانیها اینگونهایم که…خانهامان ویران شده، اما سعی میکنیم زمین را نادیده بگیریم و رو به آسمان قصهسرایی کنیم. یعنی واقعیت زمینی را نادیده میگیریم و به منبع آسمانی نظر میاندازیم و در خیال خود، دنیای خیالی میسازیم و امیدوارانه ادامه میدهیم و البته خانه همچنان ویران میماند.
آری این تفکر ایرانی ما در این زمان است. خلاقیت ما از این دست است.
دیدگاهها
اونجوری که به نظر می یاد، کمک دوست مون کمی بیش از حد “آرمانی” بوده! و احتمال دخالت یک تخیل یک ذهن بیش از حد اکتیو در این ماجرا وجود داره!
اون “یک” اول قبل از کلمه تخیل، اشتباهاً زیادی نوشته شده و خودتون موقع خوندن حذفش کنید. 🙂
ما بالاخره متوجه نشدیم دکتر قادری با “اصدقا” هستند یا با ” اشقیا” ! حق استادی بر گردنمون دارند ، اما امیدوارم هیچ وقت نتونن تز جهانی شون رو ثابت کنند. ( یادمون باشه که … هر چه کرد ، آن آشنا کرد…) و امیدوارتر می شم اگر یه روزی اونو اصلاح بفرمایند.
با احترام
اصلاحیه
راسته که گفتن خراب کردن آسونتر از درست کردنه!
اما به هرحال از استاد بسیار شریفی که منو متوجه اشتباهم کردند،صمیمانه سپاس گزارم.
کاش همیشه یادم بمونه تا زمانی که نمی فهمم ، قضاوت نکنم.
از آقای دکتر قادری و بقیه دوستانی که باعث رنجش خاطرشون شدم ، از صمیم قلب معذرت میخوام . امیدوارم عفو بفرمایند.
از خدامیخوام به همه کسایی که آرزوهای قشنگشون گره خورده به سربلندی ایران عزیز ، دل خوش، عمر طولانی و باعزت عطا کنه.
با احترام
به قول نزار قبانی:
عرب، نفتش را به خنزیرش سرازیر می کند و می گوید:
برای باقی کارها خدا بزرگ است…
جالب بود
منم بم بودم
خیلی خاطرات تو ذهنم مرور شد
بعدها هم برای “همنوا با بم” و …
…………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. سپاس از شما که مطالعه کردید.
سلام
یادم هست که چندتا از عکسها را هم فرستاده بودی.
نمی دونم چرا بیشتر جیزها را در آسمان به دنبالش هستیم؟؟!!
……………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. آسمان، گونهای از مدل ذهنی ماست که یاد گرفتیم.