یک داستان واقعی

موبایلش زنگ می زند.

ناخودآگاه صفحه ی نمایش موبایلش را می بینم.

بر رویش نوشته شده: “نامرد”

تلفنش را بر می دارد و به اتاق دیگری می رود تا حرف بزند.

وقتی برمی گردد از او می پرسم: “نامرد” بود؟

لبخند تلخی می زند و می گوید: بیشترین آزارها را از او دیدم و می بینم. واقعا “نامرد” است. اما هر روز منتظر تماسش هستم. همیشه فکرم پیش اوست. متاسفانه من این “نامرد” را دوست دارم.

دیدگاه‌ها

  1. فهیمه قلی زاده

    برای تداوم محبت و دوستی،تبادل احساس باید دو طرفه باشه در غیر اینصورت یکی مرد میشه و یکی نامرد.منکه آینده خوبی برای اینگونه روابط نمی بینم
    …………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. بله، یکی از کلیشه ها همینه.

  2. شقايق

    سلام
    چرا این روزها اینقدر تلخ می نویسید؟
    …………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. نمی دونم. متاسفم.

  3. تارا

    سلام دوست عزیز
    خوشحالم از اینکه با وبلاگ شما آشنا شدم.
    من هم در ضمینه اشائه فرهنگ گردشگری مخصوصا در ایران فعالیت میکنم.
    خوشحال خواهم شد که به من سر بزنید و اگر تمایلی به تبادل لینک داشتید مرا با نام ♥مرجع گردشگری تارا♥ لینک کنید و به من اطلاع دهید با افتخار شما را لینک کنم.
    منتظر قدوم شما هستم.
    با تشکر
    ♥تارا♥
    …………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. موفق باشید.

  4. Raha

    درووود
    چه بسیارند این نامردانی که هر روز قلب پاکی برایشان می تپد….
    زندگی ام از این نامردان خالی است
    نمی دانم خوشبختانه یا متاسفانه……
    …………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. واقعا چه کسی می دونه خوشبختانه یا متاسفانه؟

  5. vincent

    سلام.ارش جان می خواستم بدونم امریکا هم رفتی؟ منظورم usa هست
    …………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. خیر.

  6. khorshid

    اگه یکی اون احساس خوب را در ما بوجود میاره که هر روز منتظر تلفنش هستیم، شاید ما نامردیم که اینجوری ازش یاد میکنیم. هم نامردیم هم پرتوقع!
    …………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. شاید. شما خوبی؟ کجایی؟

  7. ساقي

    سلام دوست عزیز
    لطفا به اون دوست کمک کنید تا واقعیت رو ببینه و از ساخته های ذهنیش بیرون بیاد…
    شاد و سلامت باشید
    …………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. در خودم چنین جراتی سراغ ندارم.

  8. آوا

    سلام
    من زیاد با مفهوم نامردی آشنایی ندارم، یعنی خودم با یک نامرد برخورد نداشتم…. ولی اگه خودشون خیلی زلال هستن مسلما برای یک نامرد باید حیف باشن…
    پیروز باشید
    …………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. شما هم موفق باشید.

  9. الهام

    یه بار تو زندگیم به یکی اطمینان کردم …. نامردی دیدم ازش …. رفت …. اسمشو تو گوشیم نامرد “سیو” کردم …..بعد چند وقت برگشت برای چی نمی دونم ….. پشیمون بود یا فیلش یاد هندستون کرده بود نمیدونم ……. اومدم تو گوشیم یه چیزی بهش نشون بدم دید اسمشو گذاشتم “نامرد”…… چشمتون روز بد نبینه ……بهش برخورد شدید ….. از همون راهی که اومده بود برگشت ….فکر کنم تا حالا با حقیقت روبرو نشده بود ….. تلخ بود براش………………..
    ……………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. جالب بود.

  10. کیوان فرهمند

    مثل من ولی با این تفاوت که درعین نامردی هنوز دلم نمیاد نامرد خطابش کنم
    ……………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. عجب…

  11. م.ا.گندم

    چقدر جالبه جرات نداریم رو در رو بگیم خودمون از خودمون انتقام می گیریم و به احساسمون فحش می دیم
    یک روزی جون آخر اسمشو برداشتم و اولش آقا گذاشتم الان جونه منه ولی هنوز گوشی آقا صداش میکنه یعنی چی؟
    ……………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. جالبه…

  12. مهرو

    پیام دادم و گفتم خوشم می دار
    جواب دادی و گفتی خوشم بی تو …
    ……………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام.

  13. سمیه

    فرایند جالبیه که آدم یه نامرد دوست داشته باشه. خیلی دلم میخواد بدونم چطوری این اتفاق میفته
    ……………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. خوبه که جراتش رو داری.

  14. شکوفه

    سلام
    یه عمو دارم که متولد شهریوره با همه صفات بد شهریوری ها،منم یه مدت که ازش عصبانی بودم ، تو موبایل اسمشو نامرد ذخیره کردم ،البته اسمش همیشه متناسب با شرایط عوض میشه.برای ما خانمها این مسائل عادیه…
    ……………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. بنده هم با افتخار شهریوری هستم.

  15. مريم

    سلام-خوبین؟دقیقا همینطوره نمیدونم چرا حس کردم منم همین حسمو بگم-ی هفته مونده به عید شب باراونی ساعت ۸ از کلاس میرفتم خونه همراه ۲تا خانم دیگه سوار یه ماشین شخصی راستش پرشیا سفید رنگی شدیم خانما زودتر از من پیاده شدن-ومن ۲۰۰متر بعد قراربود پیاده شم جلو نشستم عادت کردم انگاری حس میکنم راحتترم اخه ی کم خرید داشتم راحت گذاشتم زیر پام-خلاصه کلام اقا ضبطی روشن کرد و پرسجوی صدا اذیتم میکنه یا نه؟و…لحظه پیاده شدنم خواستگاری وخواهش تمنای دادن وگرفتن شماره تلفن منم دادم گفتم بعد که زنگ زد میگم کارو درس دارم چی بگم؟:(
    اونقد زنگ پشت زنگ که ی بار دیگه ببینمت بعد بگو نه….
    تو۳جلسه حشرونشر باهاش رو اعصابم بود قسمای خداو پیغمبریش وتلفنای خواهرش تو ماشین به داداشش و اینکه اوکی روبگیر از مریم خانما….
    جلسه سوم واخرین جلسه با داد گفتم نه اونم نامردی نکرد وقفل ماشینشو زد وگفت بدون هیچ درگیری وبحثی طلاهاتو بده بعد پیاده شو”اهان اینکه اون چطور فهمید من سروگردنم طلا دارم؟مدام اصرار داشت یه غروب بیریم کریم خان یه تیکه طلا برای من بخره…منم مدام پز میدادم:(شاغلم هرچی دلم بخواد خودم میخرم الانم گردنبند گوشواره النگو دستبند وگردنبندمو خودم خریدم..
    منم اون لحظه ترسیدم”و گردنبند وگوشوارمو دادم بهش

    بعد طلاهاروگرفت و ی گوشه نگهداشت ومنم ازاینکه سالم پامو گذاشتم رو اسفالت زمین خدا با شادی وشعف بدوبدو از ش فاصله گرفتم…الن که پیگیرم ازش توکلانتری فقط ی همراه اول دارم که قاضی حکم داده هویتش از طریق خطش رد یابی بشه
    اقای نور اقایی من این طلاهامو با عرق جبین وزحمت زیاد تهیه کردم ممکنه این واقعیتو تو وبلاگتون بذارین تا دخترا بخونن وکامنت نویساتون ی همفکری بکنن که من چطوری تو دادگاه ثابتکنم؟حرفامو؟ض اینکه اون نامرد شبا بهم تک زنگ میزنه و روزا اوج ساعت کاری۱۰-۱۱صبح بهم زنگ میزنه وحالمو میپرسه که خوبی؟کجایی؟نمیتونم گوشیمو خاموش کنم چون ۲۰۰-۳۰۰کانتکت دارم و خطمم خط کاری…بمن بگین با این جانور که ظاهرا ترک زبان سنش۴۰-۴۵ساله هستش چیکار کنم؟دعا میکنید دست قانون بیفته من به حقم برسم
    قربانت مریم
    ……………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. مریم، هرچند منظورت رو رسوندی اما خیلی بد نوشتی. موفق باشی.

  16. شراره

    این مو بایل داستانی داره برای خودش اسمهایی که ذخیره میشه تا ادم یادش نره بچم – نامرد – و یز ویز و یا حتی اسپاگتی من دیدم رو بعضی گوشی ها
    ……………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام.

  17. ماهی

    خطاب به مریم خانوم

    خدا رو شکر صحیح وسالمید.

    اگه زورگیری طلاها رو نتونین ثابت کنید، مزاحمت تلفنی اش رو باید بتونید.

    شاید تو کلانتری کتک بخوره، طلاها رو هم اعتراف کنه.

    ولی الان مهم اینه که از مزاحمت تلفنی و غیر تلفنی اش هم راحت بشید.
    ……………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام.

  18. علی

    نزدیکی این دو واژه از لحاظ واژگان برایم جالب بود:

    نامرد……………نامزد
    ……………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. خوب؟؟؟

  19. مه مطهر

    شاید یک جور خوشبختیه که هرگز یک همچین تجربه ای نداشتم 🙂
    ……………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. شاید، شاید هم نه.

  20. فائقه

    آه ! چه حس خودآزاریه بدی تو این نوشته است. هیچی نیست مگر یک روان ناسالم
    ببخشید …..
    ……………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام.

  21. مريم

    سلام-خوبین؟حالا این وسط منم حوصله ندارم اعصابم بهم ریخته ی چی میگیها….
    هویت خط معلوم شد مال خواهرش:) از سراب وکدپستی سراب
    البته من ی شگرده دیگه پیداکردم پلیس گفته وانمود کن که بخدا واگذار کردی و پیگیری حقوقی نمیکنی تا خطشو نفروشه یا خاموش نکنه یا اینکه حرکت وقدم بعدی تورو پیش بینی نکنه….
    من دوباره باید یه متن تنظیم کنم برای دادسرا که خطهای ثابتی که از طریق گوشیش با محل کارش یا خونش بوده واین شیاد در ارتباط بوده شناسایی بشه واستعلامو بدن کلانتری تا من راحتتر بقیه پیگیریمو انجام بدم دعا کنید واسم
    درسته شاید به اموالم نرسم اما همینقد که براش ی پرونده کیفری ایجاد شده دلم کلی شاد شد…
    مسئله بعدی اینکه به لحاظ روانی خودمو خیلی اذیت کردم که حتما باید یه همدم داشته باشم و….
    اما الان بیشتر با تنهاییم کنار اومدم….
    بچه ها ایشالا هیچکدومتون بلا نبینید:)مرسی از تو ماهی واقعا ماهی ایام بکام…
    …………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام.

  22. bahar

    الان که ازش دوری , بهش میگی نامرد !
    ۲روز دیگه که خرت از پل گذشت و بهش رسیدی
    اسمش میشه نکبت !!
    دیدم که میگماااااا !!

    به کسی که دل نداره , دل نبند !
    …………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام.

  23. Masi

    داستانک پر گره و جالبی بود…..هر چند زندگی حقیقی یک انسان بود!

    دوست داشتن “کَسی” جای بحث و تحلیل و توضیح نداره ….فقط همینقدر به ذهنم میرسه.
    ………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام.

  24. لیلا

    سلام
    برخورد ما ادم ها با هم چه مرد باشد چه نامرد می شود تجربیات زندگی و ازش درس میگیریم
    باید وجود نامرد و مرد در زندگی مان را قبول کنیم چاره ایی نیست….
    ……………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. موافقم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *