بر آنم تا اسطورهی «گیلگمش» را بر اساس روایتهای متفاوت آن، تفسیر کنم. قبل از هر چیز بگویم که این اولین تلاش مکتوب من در این زمینه است و امیدوارم تا قبل از رفتنم به سفر، این کار پایان پذیرد. اکنون شروع میکنم و ادامه میدهم تا ببینیم چه میشود.
منابعی که مورد استفاده قرار دادهام از قرار زیر است: (چون نوشتارهایی که با عنوان «گیلگمش» از این پس میآیند، بیشتر «تفسیر» و گاهی نیز «تفسیر شخصی» بنده هستند، از منابع زیادی بهره نخواهم برد.)
*گیلگمش، برگردان احمد شاملو، با نقاشیهای مرتضی ممیز، تهران، چشمه، ۱۳۸۲، ۳۱۵ ص.
*تماشاخانه اساطیر: اسطوره و کهن نمونه در ادبیات نمایشی ابران، نغمه ثمینی، تهران، نشر نی، ۱۳۸۷، ۴۸۰ ص.
*اسطورههای بینالنهرینی، هنریکا مککال، ترجمهی عباس مخبر، تهران، نشر مرکز، ۱۳۷۳، ۱۱۲ ص.
*اساطیر خاورمیانه، نوشته ساموئل هنری کوک، مترجمان علیاصغر بهرامی، فرنگیس مزداپور، تهران، روشنگران و مطالعات زنان، ۱۳۸۰
الواح:
“کاملترین متن «حماسهی گیلگمش» که به ما رسیده، متنی است که بر الواحی از خشت نگاشته، آنگاه در کوره پختهاند. این مجموعه دارای ۱۲ لوح است، هر لوح مشتمل بر ۶ ستون پلهوار به صورت شعر، که ضمن کاوش در بقایای کتابخانهی «آشور بانیپال» پادشاه آشور (و در ویرانههای معبد نَبو در نینوا، اسطورههای بینالنهرینی؛ هنریتا مککال) به دست آمده است. هر یک از این دوازده لوح یا دوازده سرود شامل ۶ ستون است در ۳۰۰ سطر شعر، مگر آخرین لوحٍ آن که آشکارا الحاقی و به وضوح از یازده لوح قبلی کوتاهتر است.” (گیلگمش، احمد شاملو)
“این حماسهی بلند در مجموع ۳۴۶۰ سطر دارد.” (گیلگمش، احمد شاملو)
“حماسهی گیلگمش اثر ادبی بسیار برجسته و تلفیقی از اسطوره، حماسه و تاریخ است.” (اساطیر خاورمیانه، ساموئل هنری کوک)
گیلگمش:
“گیلگمش از لحاظ تاریخی پنجمین پادشاه از نخستین سلسلهی سلطنتی سومر است که ظاهرا ۱۲۵ سال بر سومریان حکمرانی کرد.” (گیلگمش، احمد شاملو)
بنا به یک قول، گیلگمش در حدود ۲۸۵۰ سال قبل از میلاد پادشاهی کرده است. و قولی دیگر روایت گیلگمش را به ۱۵۰۰ سال قبل از هومر، تخمین میزند. (تماشاخانه اساطیر، نغمه ثمینی)
تقریبا به طور قطع میدانیم که گیلگمش در حدود ۲۶۰۰ ق.م. یکی از فرمانروایان «اوروک» بوده است.
طرح کلی داستان:
بنا ندارم که همهی قصهی گیلگمش را در اینجا بیاورم. بلکه قصد من تفسیر این اسطوره بر اساس پنداشتهایم است. اما برای آشنایی، طرح کلی داستان را از کتاب «تماشاخانهی اساطیر»، نوشتهی نغمه ثمینی با هم مرور میکنیم:
*تولد قهرمان (گیلگمش)
۱- به سبب خواب پدربزرگ، زنان از زاییدن منع میشوند.
۲- مادر گیلگمش، وی را میزاید.
۳- نگهبان او را (گیلگمش را) از برج پایین میاندازد، اما عقابی او را میگیرد و نگهبان دیگری (نگهبان باغ) او را بزرگ میکند.
*گیلگمش در دوران بلوغ، شاهی مستبد است و رفتاری تندخویانه دارد.
*خدایان، «انکیدو» را برای هماوردی با گیلگمش به وجود میآورند، او یک انسان وحشی است.
*گیلگمش که از حضور انکیدو با خبر شده است، یک روسپی را به محل گذر انکیدو میفرستد.
*فریب انکیدو توسط روسپی؛ روسپی انکیدو را وسوسه میکند.
۱- هفت روز کامجویی.
۲- بعد از هفت روز کامجویی، انکیدو متحول میشود.
*زورآزمایی انکیدو و گیلگمش.
*پیمان دوستی میان آن دو.
*گیلگمش و انکیدو با هدف پاککردن جهان، به جنگ با غول (بدیها) میروند.
*ایشتار مجذوب گیلگمش میشود و میخواهد او را اغوا کند.
۱- گیلگمش خواستهی او را پس میزند.
۲- خشم ایشتار و تمایل به انتقام.
*بنا به خواستهی ایشتار، گاوی آسمانی و قدرتمند برای مبارزه با گیلگمش فرستاده میشود.
*گیلگمش و انکیدو، گاو نر را میکشند.
*خدایان تصمیم میگیرند، انکیدو را بمیرانند.
۱- انکیدو خواب جهان زیرین را میبیند.
*بیماری و مرگ انکیدو.
*سوگواری گیلگمش برای انکیدو.
*گیلگمش از مرگ انکیدو در هراس میشود و در پی جاودانگی میرود.
*برخورد با موانع
*رسیدن گیلگمش به «اوتناپیشیم». او تنها کسی از مردمان است که جاودانه شده است.
*«اوتناپیشیم» او را نهی میکند و سپس او را میآزماید.
۱- بیخوابی و مقاومت در برابر آن، آزمونی است که گیلگمش در آن شکست میخورد.
۲- «اوتناپیشیم» نشانی گیاه جاودانی را به قهرمان میدهد.
*گیلگمش برای به دست آوردن گیاه جاودانگی به ژرفای آب میرود.
* گیلگمش گیاه را به دست میآورد.
*دزدیده شدن گیاه توسط مار.
*مار گیاه زندگی را میخورد و پوست میاندازد (در همان جایی که گیاه را ربوده است).
*ناکامی گیلگمش و بازگشت او به دیارش.
بخش پایانی؛ کمی غیر مرتبط با بقیهی داستان است:
*سالیان قبل ایشتار درختی از فرات میگیرد و در باغ مقدس میکارد.
۱- درخت ده سال بعد رشد کرده و تنومند شده است.
۲- مار دور ریشههای درخت میپیچد و دیگر نیروهای متخاصم نیز مانع رشد آن میشوند.
*گیلگمش به یاری ایشتار میآید و پیروز میشود.
*ایشتار برای تشکر به گیلگمش شاخههایی از درخت میدهد.
۱- گیلگمش برای خودش طبل و چوب طبل جادویی میسازد.
۲- با صدای طبل، دختران جوان آزار میبینند.
*طبل به دوزخ ساقط میشود.
*انکیدو پی طبل میرود و مقررات را میشکند و گرفتار میشود.
*گیلگمش به دنبال کمک میرود.
۱- یکی از خدایان سوراخی ایجاد میکند تا روح انکیدو بیرون بیاید.
۲- روح از مقررات دوزخ خبر میدهد.
*مرگ گیلگمش در بستر بیماری.
قبل از ادامهی بحث، ذکر میکنم که ترجمههای متفاوتی از حماسهی گیلگمش وجود دارند که برخی از آنها کاملا با هم متفاوت هستند. اما این موضوع در طرح کلی ما اثر چندانی نخواهد گذاشت.
بقیهی مطلب را در گیلگمش ۲ پیگیری کنید.
دیدگاهها
غیر ا این متن گیلگمش، متن و شاید متن های دیگری هم هست که من در کتاب لاهیجی و کار که درباره ی اسطوره ی زنان نوشته بودند، قبلا خوانده بودم. آن هم متن بسیار مهمی است. در آنجا هم گیلگمش حضور پر رنگی دارد. اگر یادت باشد در مقاله ی سرو من به همین متن مذبور اشاره ای کرده بودم.
بی نظیر است سرشار است شاهکار است این گیلگمش!
بررسی عناصر درام در حماسه گیلگمش تز من بوده درست در سالی که مرتضی ممیز عزیز رفت همان سالی که مشکی پروژه مشترک تصویر سازی اش با ممیز با موضوع گیلگمش را چاپ کرده بود!
سلام
به این ترتیب باید مواظب باشید از پروازتون جا نمونید ! تا آخرین لحظه می خواین تحقیق کنید ؟ بگذارید ذهنتون کمی رها و آزاد باشه قبل از رفتن !
اعتراف می کنم تلاش شما قابل تقدیره …
با آرزوی بهترین ها
استاد آرش نورآقائی
بی نهایت از مطالب و مهر شما بزرگوار سپاسگزارم. خدا رو شاکرم.
برقرار باشید و در پناه حق
…………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاسگزارم.
طعم اولین تلاش فراموشنشدنی است.
عاااالی بود.
……………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. زنده باشید.
گیلگمش رو از نگاه و قلم شما خوندن قطعا لذت دیگری داره. با شوق می خونمش.
گیلگمیشی که چندین سال بعد شد نام مجله ی وزین و گران سنگ این سرزمین.
……………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. محبت دارید.