گردشگری ادبی در قالب پارک ادبی

متن زیر که توسط سرکار خانم “ونوشه فلاح رنجبر” از زبان ایتالیایی به زبان فارسی برگردانده شده است، حاوی اطلاعات و ایده‎های جالب توجهی برای ایجاد پارک‎های ادبی و رونق گردشگری ادبی است. بنده به زعم خودم از تلاش “ونوشه” تشکر و قدردانی می‎کنم.

پارک‎های ادبی ایتالیا – چشم‎اندازهای ادبی ایتالیا

مؤسسه  “چشم‎اندازهای ادبی ایتالیا” (مناظر ادبی ایتالیا)، شرکتی است با مسئولیت محدود که در سال ۲۰۰۹ پایه‎گذاری شد. هدف آن سازمان‎دهی یک شبکه داخلی و همچنین بین‎المللی است. این شبکه از  عناصری با جذابیت گردشگری و همچنین مکان‎هایی که به لحاظ تاریخی (شواهد تاریخی)، معماری و اشاره به هویت اجتماعی و حتی اقتصادی دارای اهمیت هستند تشکیل می‎شود‎، و این مکان‎ها می‎توانندنقش قابل‎توجهی را در حوزه‎ی سیاست‎های گردشگری مسئولانه (پایدار) و توسعه پایا (پایدار) به خود اختصاص دهند.

اندیشه‎ی بنیادی این پروژه خلق یک ایده‎ی گردشگری با مرجعی فرهنگی است و هدف آن پیوند دادن گردشگری به پارامترهای کیفی و پایداری در راستای اقدامی عملی در زمینه‎ی “گردشگری پایدار” و بر اساس طرح بحث شده در ژوهانسبورگ به سال ۲۰۰۲ می‎باشد – سالی که از طرف سازمان ملل متحد به عنوان “سال جهانی اکوتوریسم (بوم گردشگری- International Year of Ecotourism) شناخته شد.

و در نهایت شناسایی عناصر فرهنگی، محیطی و تولیدیِ دارای برتری و شهرت در هر قلمرو و متصل کردن آن به شبکه‎ای منظم و کارآمد با هدف حفاظت و بهره‎وری صحیح از چشم‎اندازهای فرهنگی (شهری، روستایی، تولیدی و میراث معنوی) و همچنین حفاظت و توسعه هویت فرهنگی و تولیدی هر منطقه، جزو اهداف این پروژه قلمداد می‎شود.

در همین راستا نباید فراموش شود که از نقطه‎نظر تجاری هر سرزمین یک منبع اقتصادی تجدیدناپذیر در نظرگرفته می‎شود، بنابراین باید از آن محافظت شود و همچنین باید به عنوان موردی در زمینه‎ی توسعه‎ی پایدار دیده شود که موجودیت تولیدی و فرهنگی هر منطقه را از طریق ارتقاء گردشگری و تجربه‎های توریستی با یکدیگر درگیر کرده و پیوند می‎دهد.

بنابراین روشی که بتواند گردشگری فرهنگی را با حفاظت از محصولات فرهنگی و محیط زیست ادغام نماید -با تاکید بر ارتباط تنگاتنگ میان توسعه‎ی گردشگری، رشد اقتصادی و حفاظت و نگهداری میراث فرهنگی و محیط زیست – برای ترویج گردشگری پایدار (گردشگری مسئولانه) امری حیاتی به شمار می‎آید. “پارک‎های ادبی” به راحتی می‎توانند در این حوزه قرار بگیرند.

حفاظت و ارزش‎گذاری بر مکان‎هایی که سرچشمه‎ی الهام آثار ادبی بوده‎اند براساس ایده‎ی “استانیسلاو نیِوُ” (Stanislao Nievo) شکل گرفت – شاعر، نویسنده و روزنامه‎نگار ایتالیایی که در سال ۱۹۲۸ در شهر میلان زاده شد و در سال ۲۰۰۶ در شهر رُم چشم از جهان فروبست- وی در رابطه با پارک‎های ادبی می‎گوید‎:

[پارک‎های ادبی نقش حافظان ادبیِ سرزمین‎هایی را ایفا می‎کنند که از طریق اشعار و توصیفات مشهور جاودان شده‎اند ولی در معرض خطر فراموشی قرار دارند، این پارک‎ها با انتخاب مسیرهایی شکل می‎گیرند، که به‎وسیله‎ی ایستگاه‎هایی که نشانی از حضور فیزیکی و یا نمادین نویسندگان دارند تعریف می‎شوند. مسیری منحصر به‎فرد که به بازدیدکننده امکان درک همان احساسات و الهاماتی که نویسنده تجربه کرده را می‎دهد.]

پارک‎های ادبی

پارک‎های ادبی قطعاتی از یک سرزمین هستند که به‎وسیله‎ی ترکیب‎های مختلفی از المان‎های طبیعی و بشری مشخص می‎شوند و تکامل جوامع محلی را از طریق ادبیات روایت می‎کنند، و همین مکان‎ها هستند که احساساتی را که الهام بخشِ بسیاری از نویسندگان در خلق آثارشان بودند را به بازدیدکنندگان منتقل می‎کنند. در این میان پارک‎ها سعی دارند تا با برگزاری سخنرانی‎هایی که یادآور نویسنده، الهامات و خلاقیت‎اش هستند، از راه شناساندن محیط، تاریخ ، سنت‎ها و افرادی که در آن منطقه سکونت دارند، این امکان را میسر کنند.

بسیاری از معروف‎ترین آثار ادبی که در مکان‎های واقعی مربوط به زندگی یک نویسنده (یا مربوط به وقایعی خاص از زندگی‎اش  و یا انتخاب شده به دلیل جذابیت فرهنگی‎اشان) شکل گرفته‎اند، امکان تعبیری تازه از این فضاها را به ما می‎دهند و با آمیزشی متوازن میان چشم‎انداز، میراث فرهنگی و فعالیت‎های اقتصادی می‎توان سرزمینی را دوباره احیا کرد و معنایی جدید به آن بخشید.

و از همین طریق خواننده به نوعی توانایی رمزگشایی متون ادبی دستیابی پیدا می‎کند که او را به بازدید از مکان‎هایی هدایت می‎کند که پیش از آن فقط به لحاظ مناظرشان جهت بازدید قرار می‎گرفتند. نقش پارک‎های ادبی به محافظت و مطرح کردن ادبیات با استفاده از محل‎ها محدود نمی‎شود بلکه توانایی حفاظت از سرزمین‎ها از طریق ادبیات را هم دارند.

در استان‎های مختلف کشور ایتالیا تا کنون چهارده پارک ادبی احداث شده‎اند که در این‎جا به معرفی برخی از آن‎ها می‎پردازم :

۱. پارک‎ ادبی پیر پائولو پازولینی

پیر پائولو پازولینی شاعر، نویسند، فیلمنامه نویس، کارگردان و روزنامه‎نگار ایتالیایی است و به عنوان یکی از برترین هنرمندان قرن بیستم ایتالیا از وی یاد می‎شود. وی در سال ۱۹۲۲ در شهر بولونیا (Bologna) متولد شد و از همان سال‎های کودکی شروع به نوشتن شعر می‎کند. به سال ۱۹۳۹ در حالی‎که هفده سال بیشتر نداشت موفق به پایان دوره‎ی دبیرستان شده و بلافاصله در دانشگاه ادبیات بولونیا ثبت نام کرد. سال ۱۹۴۲ اولین مجموعه‎ی شعرش را با هزینه‎ی شخصی منتشر کرد.

چند سالی پس از مرگ تنها برادرش، در سال ۱۹۵۰ همراه با مادرش به شهر رُم نقل مکان می‎کند. و پس از سختی‎های زیاد فعالیت خود را در دنیای سینما و ابتدا در زمینه‎ی فیلمنامه‎نویسی، آغاز کرد.

در سال ۱۹۶۱ اولین فیلم سینمایی وی به نام آکاتونه (Accattone) کلید می‎خورد و آغازی می‎شود بر فعالیت‎های سینمایی او که در سینمای ایتالیا نقش مهمی را ایفا کردند.

پازولینی در اولین شبِ نوامبر ۱۹۷۵ در منطقه‎ی اُستیا (Ostia) واقع در حومه‎ی شهر رُم به طرز فجیعی به قتل رسید. و معمای قتل او تا به امروز همچنان حل نشده باقی مانده است.

اُستیا که یک محله‎ی ساحلی است تا قبل از دهه‎ی ۶۰ میلادی‎، با این‎که به لحاظ تاریخی و باستان‎شناسی و همچنین به دلیل موقعیت ساحلی و اقلیمی‎اش دارای ارزش و ظرفیت‎های بسیار است، محله‎ای بود رها شده برای زندگی افرادی از طبقه‎ی پایین اجتماع که در شرایط نامناسبی زندگی می‎کردند. از دهه‎ی ۶۰ به بعد به عنوان منطقه‎ای توریستی مورد توجه قرار گرفت و امروزه به یکی از قطب‎های گردشگری در اطراف شهر رُم تبدیل شده است.

از نقطه‎ی مرگ و خاموشی تا مثالی برای احیای محیط زیست: محلی که در آن توسط مجسمه‎ساز ایتالیایی “ماریو رُزاتی” (Mario Rosati) به یاد واقعه‎ای که زندگی “پازولینی” را درهم شکست، یادبودی اجرا شده است. این مکان در قلمرو وسیعی قرارگرفته است که سرشار از تناقض است. اثری که در طول سالیان به نمادی از محله‎ی کاملا فراموش شده در میان کلبه‎های خرابه، زباله‎های غیر قانونی و حیوانات علف‎خوار تبدیل شده بود (اشاره به کتاب “بچه‎های زندگی” (Ragazzi di vita) اثر پازولینی که در سال ۱۹۵۵ منتشر شد و زندگی نوجوانانی از طبقه‎ی پایین اجتماع را در حومه‎ی شهر رُم روایت می‎کند)، امروز در مرکز یک آبادی حفاظت شده قرار دارد.

پارک ادبی پازولینی با هدف حفاظت و شناساندن محلی که زندگی این هنرمند بزرگ در آن‎جا به پایان رسید راه‎اندازی شد و همچنان با برنامه‎هایی که ترتیب می‎دهد یادآور وضعیت اسف‎بار زندگی اجتماعی در مناطق حومه‎ی شهر رُم است و در کنار آثار باستانی و طبیعی این منطقه‎، مجموعه‎ای جذاب برای گردشگری را تشکیل می‎دهد.

۲. پارک‎ ادبی کارلو لِوی – آلیانو

کارلو لِوی (Carlo Levi) نویسنده، نقاش، روشنفکر و مبارز ضد فاشیسم ایتالیایی است. وی در سال ۱۹۰۲ در شهر تورینو و در خانواده‎ای یهودی متولد شد و در سال ۱۹۲۳ در رشته‎ی پزشکی از دانشگاه تورینو فارغ‎التحصیل شد و یک سال بعد موفق به نمایش برخی آثار نقاشی‎اش در دوسالانه‎ی ونیز می‎شود.

در سال ۱۹۳۱ به جنبش ضدفاشیست “عدالت و آزادی” ملحق می‎شود و در سال ۱۹۳۵ برای دومین بار دستگیر شده و به منطقه‎ی دور افتاده‎ای در جنوب ایتالیا به نام  “آلیانو” (Aliano) واقع در استان “باسیلیکاتا” (Basilicata) تبعید می‎شود و تا سال ۱۹۳۷ در تبعید می‎ماند.

زندگی در این منطقه‎ی دور افتاده‎ی جنوبی ایتالیا اثری شگرف بر او به جای گذاشت که باعث خلق یکی از مهم‎ترین آثار ادبی قرن بیستم توسط وی گردید. این اثر در ایران با عنوان “مسیح هرگز به این‎جا نرسید”، با ترجمه‎ی “محمدحسین رمضان کیایی” و توسط انتشارات “هرمس” به چاپ رسید (عنوان ایتالیایی آن “Cristo si è fermato ad Eboli” می‎باشد.) در این کتاب نویسنده داستان زندگی خود را در این منطقه روایت می‎کند و سعی دارد تا شرایط سخت زندگی و فرهنگ مردمان آن منطقه را به تصویر بکشد.

پس از آن دوران نویسنده برای مدتی به فرانسه نقل مکان می‎کند ولی در سال ۱۹۴۳ دوباره به موطن خویش باز می‎گردد و در طول سال‎های ۱۹۴۳و ۱۹۴۴ هنگامی که در شهر “فلورانس” سکونت داشت به نگارش کتاب مذکور پرداخت و در سال ۱۹۴۵ برای اولین بار آن را منتشر نمود.

وی در چهارم ژانویه ۱۹۷۵ در شهر رم در گذشت و در “آلیانو” به خاک سپرده شد. سرزمینی که توسط اثر او به جهانیان شناسانده شد و در مرکز توجه قرار گرفت.

ایده‎ی تأسیس “پارک‎‎‎ ادبیِ کارلو لِوی” از ارتباط تنگاتنگ میان اثر نامبرده – کتاب “مسیح هرگز به این‎جا نرسیده” – و مکان‎هایی که در کتاب توصیف شده‎اند، ریشه می‎گیرد و پارک‎ ادبی آن‎ها را به صورت مجموعه‎ای جهت بازدید به علاقمندان  پیشنهاد می‎کند. در این مجموعه علاوه بر بازدید از خانه‎ای که نویسنده در آن سکونت گزیده بود به بازدید از مناظر، معماری طبیعی و اصیل “آلیانو” و روستاهای هم‎جوار و تمامی مناطقی که در در کتاب از آن‎ها نام برده شده، هم هدایت می‎شوند در حالی‎که مسیر این بازدید جوری تعیین شده است که در طول آن با فرهنگ عامیانه و حرفه‎های سنتی و ذائقه ی غذایی منطقه هم آشنا شوند. درست همان‎طور که نویسنده در طول دوران تبعیدش این مردم، فرهنگشان و زندگی روزمره‎شان را قدم به قدم کشف کرد.

بازگشایی خانه‎ی “لِوی”، بعد از اعمال مرمت‎های لازم میسر شد، این مرمت‎ها به گونه‎ای طراحی شدند که کم‎ترین تغییرات را در فضایی که از طرف نویسنده توصیف شده بود ایجاد کنند. خانه‎ای که شاید از بسیاری جهات خانه‎ای معمولی به نظر برسد ولی انگاری که جادویی آن را در بر گرفته، جادویی که فقط مکان‎هایی که بخت آن را داشته‎اند تا در چنین اثر ادبی ثبت شوند ، از آن برخوردار خواهند بود.

۳. گراتزیا دِلِدّا – گالتللی

گراتزیا کوزیما دِلِدّا نویسنده و مترجم ایتالیایی است که به سال ۱۸۷۱ در شهر نوئورو (Nuoro) واقع در جزیره‎ی ساردنیا (Sardegna) و در خانواده‎ای از طبقه‎ی متوسط متولد شد، این مساله و شرایط اجتماعی و فرهنگی در ساردنیای آن سال‎ها دلیلی بود بر محدودیت وی جهت ادامه‎ی تحصیل. از همین رو وی پس از اتمام دوره‎ی ابتدایی با کمک یک معلم خصوصی و در خانه علاوه بر مطالعه ادبیات ایتالیایی به یادگیری زبان‎های لاتین و فرانسه هم پرداخت.

با این‎که شرایط اجتماعی زنان در ساردنیا کمکی به پیشرفت او نمی‎کردند، وی با پشتکار و تکیه بر استعداد نویسندگی‎اش در سال ۱۸۹۰ موفق به انتشار داستانی کوتاه در یکی از مجلات در شهر رُم  شد و این واقعه آغازی شد بر فعالیت حرفه‎ای وی به عنوان یک نویسنده. در سال ۱۸۹۹ به شهر رُم نقل مکان و در ۱۹۰۰ در همان شهر ازدواج کرد و تا پایان عمرش (۱۹۳۶) در آن شهر روزگار گذرانید. وی در سال ۱۹۲۶ موفق به دریافت جایزه‎ی نوبل در زمینه‎ی ادبیات گردید.

رمان “نی‎زار در باد” (Canne al vento) نوشته شده به سال ۱۹۱۲ را می‎توان مشهورترین اثر وی دانست. تمامی ماجراهای این کتاب در منطقه‎ای به نام گالتللی (Galtellì) از توابع شهرستان نوئورو شکل می گیرد. این داستان از زبان زنی نقل می‎شود که به خدمتکاری در خانواده‎ای ثروتمند و قدرتمند مشغول شده ولی پس از مدتی شاهد افول این خانواده است. وی در کتابش با دقت و موشکافی زیادی از کلیسای سن پیتر، خانه‎ای مسکونی (براساس توصیف‎های نویسنده بسیار شبیه خانه‎ی خانواده‎ی نیِددو (Nieddu) می‎باشد که وی و خانواده‎اش زمان زیادی را در آن‎جا سپری می‎کردند به‎خصوص برای تعطیلات)، کلیسای مقدس‎ترین مصلوب (Santissimo Crocifisso)، مرکز تاریخی و معماری منطقه و مناظر طبیعی آن سرزمین می‎پردازد و در نهایت رد پای بسیاری از خانه‎ها و نقاط این شهر را می‎توان در طول داستان پیدا کرد. به همین دلیل مسیر بازدید در این منطقه هم با عبور از همین محل‎ها تعریف می‎شود و با بازدید از موزه‎ی قوم‎شناسی و صرف غذا در یک رستوران محلی و با غذاهای کاملا محلی پایان می‎یابد.

تحقیق و ترجمه: ونوشه فلاح رنجبر

منابع:

http://www.parchiletterari.com/mission.php

http://en.wikipedia.org/wiki/Sustainable_tourism

http://it.wikipedia.org/wiki/Stanislao_Nievo

http://it.wikipedia.org/wiki/Pier_Paolo_Pasolini

http://it.wikipedia.org/wiki/Carlo_Levi

http://www.aliano.it/aliano/home/il-parco-letterario.php

http://it.wikipedia.org/wiki/Grazia_Deledda

دیدگاه‌ها

  1. زهرا

    سلام جناب نوراقایی
    بنده زهرا مومنی راد دانشجوی ترم آخر رشته مدیریت جهانگردی و دبیر انجمن جهانگردی دانشگاه پیام نور همدان هستم .
    با شماره تماس جنابعالی تماس گرفتم ولی به دلیل خاموش بودن موفق به برقراری ارتباط با شما نشدم.
    امیدوارم که از این طریف بتوانم از راهنمایی های جنابعالی بهرمند بشوم .
    واقعیت مطلب این که ما (منظورم ۱۵ نفر جمعی از دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته مدیریت جهانگردی) هستیم که همگی دوره ی راهنمای تور را گذرانده ایم و انشاالله به زودی مدارک لیدر تور را خواهیم گرفت .اما موقعیت لیدر ها به گونه ای در استان همدان هست که متاسفانه ارزشی برای کار و زحمات و حتی شخصیت این جمع فهیم قائل نیستند ار ارگان های مرتبط گرفته تا سازمانهای تفریحی سیاحتی خصوصی از جمله(میراث…… علییصدر ……..تله…….آژانسها………)غیره اگر بخواهم از مشکلات و نا به سامانی های اوضاع لیدرها برای شما باز گو کنم وقت بسیار می خواهد و مزاحم اوقات شریف جنابعالی میشوم ولی یک مثال آنهم این که این ارگان ها به دلیل این که حق الزحمه ی کمی به لیدرها پرداخت کنند از افراد غیر متخصص این امر دعوت به همکاری میکنند و این هم نوعی بی احترامی به لیدرهای با سابقه و هم عزیزانی که این دوره را گذرانده اند محسوب میشود و تاکید بر این مهم یعنی استفاده از راهنمایان کارت دار رعایت نخواهد شد . و بنده طبق شناخت و زحمات بی شائبه ی که در این عرصه از شما دارم و زوق و اشتیاقی که جمع دوستان برای سر و سامان دادن به این اوضاع نامطلوب دارند تصمیم گرفتیم که اقدام به تشکیل انجمن صنفی راهنماین در همدان کنیم ولی بنابر جو موجود در همدان و این که جمعی راغب به تشکیل همچین تشکلی نیستند از جنابعالی خواهشمندیم که ما را در تشکیل این انجمن و شکل قانونی دادن به کار لیدرها و حمایت همه جانبه ی انجمن از حقوق آنها یاری بفرمایید. انشالله که بتوانیم بیشتر در این باره تبادل اطلاعات داشته باشیم .
    با سپاس فراوان..
    ………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. تنها راه حل مشکلات شما، تشکیل انجمن صنفی راهنمایان گردشگری استان تهران زیر نظر وزارت کار و امور اجتماعی است. لطفا به اداره کار و امور اجتماعی در شهر همدان رجوع کنید و چنین عنوان کنید: با توجه به تشکیل چنین انجمن هایی در استان های تهران، اصفهان، فارس، یزد، کرمان، خوزستان، اردبیل و گیلان و به دلیل توریستی بودن همدان لزوم ایجاد انجمن صنفی دیده می شود. بنابراین آن ها باید شما را یاری کنند. یادتان باشد که همیشه ناامیدی و کارشکنی هست، اما اگر به کارتان اعتقاد دارید، جلو برید. دوستان راهنمایی که از همدان در جشن راهنمایان شرکت می کنند، نیز می توانند شما را یاری کنند. اگر در جایی نیازی به کمک بنده هم بود، بفرمایید. تلفن بنده در دسترس است مگر اینکه در جلسه ای باشم یا در حال استراحت کردن.
    موفق و پیروز باشید.

  2. ونوشه

    آرش عزیز سلام
    ممنون از لطفت ولی نباید تشکر کنی چون انجام وظیفه و ادای دین کردم.
    خیلی خوشحالم که متن رو خوب ارزیابی کردی، چون تمام دغدغه ام این بود
    که مبادا کار شایسته ای نباشه
    آرزوی موفقیت می کنم برات
    …………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. ارادتمندم.

  3. زهرا

    سلام
    شب خوش
    بابت راهنمایی جنابعالی متشکرم.
    به امید خدا پیگیر این امر میشم.
    باز هم سپاس فراوان.
    …………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. ارادتمندم.

  4. Banafsheh

    ونوشه جان سپاسگذارم.
    از خواندن متنی که ترجمه کرده اید اطلاعات زیادی به دست امد.
    برایت روزهای روشنتری در وادی علم و فرهنگ ارمان دارم.

    سپاس از شما و اقای ارش برای انعکاس این مطلب
    …………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام.

  5. ونوشه

    خانوم بنفشه که یه جورایی با هم ، هم نام هستیم 🙂 : خواهش می کنم
    و خوشحالم از اینکه براتون مفید بوده.
    …………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام.

  6. علیرضا کردستانی

    به این فکر کردم که چقدر این ایده در تهران قابل اجراست تا وقتی کافه نادری هست، سی تیر و لاله زار هست.حتی تا وقتی خود ادیب یا هنرمند زنده هست.بسیار عالی بود.ممنون.
    …………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. ارادتمندم.

  7. ليلا.ج

    با توصیفی که از گردشکردی ادبی نمودید بلافاصله شهر نیشابور و بعد از آن طوس در خاطرنم آمد و به این فکر کردم که چقدر تعداد شهرهایی با این پتانسیل در کشور ما زیاد است.
    شادیتان مانا باد.
    …………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. دقیقا.

  8. مینا

    سلام آرش خان! پارکهای ادبی ایده جلبیه!خوشمان آمد.راستی مطلبی نوشته ام که دوس دارم نظر شما رو در موردش بدونم.
    …………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام مینا. خوبی؟ مطلب وبلاگت رو خوندم. میشه در این رابطه حرف زد، جلسه گذاشت و نوشت.

  9. مايكل نظري

    سلام آرش عزیز.
    یه خسته نباشید جانانه تقدیم حضورتون.
    فراخوان گردشگری ادبی رو گذاشتم تو وبلاگم.اگه خواستین میتونین لینکش رو بدین.
    یه مطلب خصوصی دوستانه هم دارم که امیدوارم در فرصتی خوب بگم.
    شایدم ایمیل زدم …
    پاینده باشید و سرفراز …
    …………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سپاس فراوان از لطفت. منتظرم و به امید دیدار.

  10. مهرناز

    جناب آقای نورآقایی
    سلام
    واقعا از این که به بازشدن موضوع گردشگری ادبی به همراه دوستان کمک می کنید سپاسگزارم. فقط یک مورد که در متن خانم ونوشه وجود داشت غلط تیپی اسم مترجم کتاب “مسیح هرگز به این‎جا نرسید” است. مترجم این کتاب آقای دکتر “محمدحسین رمضان کیایی ” از اساتید برجسته دانشکده زبانهای خارجی دانشگاه تهران هستند. از آنجا که من خدمت ایشان خیلی ارادت دارم و این احتمال وجود دارد که متن وبلاگ شما در جاهای دیگر منتشر شود، خواستم این اشتباه اصلاح شود.

    با احترام
    مهرناز شفیعیان
    ……………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. درستش می کنم. سپاس.

  11. ونوشه

    اوخ! اینو الان دیدم………از همه بخصوص مهرناز عزیز عذرخواهی می کنم بابت بی دقتیم 🙁
    ……………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام.

  12. محمدی

    سلام
    خداقوت! واقعا که سایت خیلی جالبی دارید. قبلا یکی دو باری اینجا اومده بودم. من دانشجوی ترم آخر مدیریت جهانگردی هستم. و خیلی خوشحالم از این که با سایت شما آشنا شدم. میشه گفت فوق العاده ست. من کل مطالبی که درباره ی حماسه گیل گمش گذاشته بودینو برداشتم. خیلی عالی بود. خیلی دوست داشتم کامل بخونمش اما فرصت نمیشد. ولی حالا دیگه حله. درباره این مطلبی که گذاشتین من یه چیزی توی یه کتاب داستان انگلیسی خوندم. یه رمان بود که شخصیت داستانش میره به یه توری که درباره ی آثار نویسنده ی محبوبشه توی انگلیس. برام جالب بود که این مدل توریسم هم میتونه توی ایران اجرا بشه ولی خب….
    تا امشب که این مطلبو اینجا خوندم. خیلی خوب بود و خیلی بیشتر آشنا شدم با این مسئله. از صمیم قلب دارم میگم خوشحالم از این که افراد فرهیخته ای مثل شما توی کشورمون هستن و برای ایران تلاش میکنن، نه برای یه شهر یا یه استان بلکه برای ایران! همیشه براتون آرزوی موفقیت دارم.
    ……………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سپاس از محبت شما و به امید موفقیت.

  13. Masi

    به اطلاعات محدودم در مورد شهر های ایران که رجوع می کنم، چه پتانسیل بیکرانی از این نوع گردشگری در اونها نهفته ست، واقعا چطور میشه این همه زمینه بی نظیر در شهر ها رو دید و دونست و نادیده شون گرفت؟!

    خیلی گزارش قابل تفکری هست.
    …………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. عدم خلاقیت، سیاست زدگی، مذهب‌زدگی و چسبیدن به میز مدیریت، باعث شده به این روز بیفتیم که می‌ترسیم و مصلحت‌اندیش شدیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *