گتیک و مینوک؛ واژه‌هایی برای جهان مادی و جهان معنوی

واژگان فارسی میانه به دو شکل موجود از کلمه دلالت می‌کنند که بر اساس جهان‌بینی سنتی زرتشتیان در کتب پهلوی بدان‌ها اشاره شده است. واژه گیتی اشاره دارد به جنبه مادی، قابل رویت و ملموس دنیا. و مینو، بعدی از جهان را در بر می‌گیرد که لزوماً غیر قابل رویت و ناملموس است. این دو واژه از دیرباز در اوستا کاربرد داشته‌اند و به ترتیب همخوانی دارند با astuuant به معنی استخوان و mainiiauua به معنی چیزی مثل ذهن یا روح انسان یا همان تفکر.

 

گرچه تمایز بین دو مفهوم بر اساس قابل رویت بودن یکی و نبودن دیگری، پایه‌گذاری می‌شود، با این حال؛ غیر قابل رویت بودن مینو به نوعی مبهم است. یعنی آن‌چه به طور خاص درخور توجه است، این است که ماهیت‌های روحی (=معنوی) از زمانی به زمان دیگر به اشکال مختلفی ظاهر می‌شوند. به عنوان مثال، مفهوم «خورنه» به معنی اقبال و «دئن» به معنی شخص مذهبی؛ «وهومنه» یعنی پندار نیک و یکی از امشاسپندان هفتگانه و شکل افسانه‌ای «ورثرغنه» است. به علاوه، چهره‌های تابناک و شخصیت‌های برجسته، “مینوی” در نظر گرفته می‌شوند، اگرچه کاملاً عینی (=قابل رویت) هستند.

 

تمایز بین این دو مفهوم بر اساس عقیده‌ای است که می‌گوید هر چیزی در دنیای مادی، قرینه یا همتایی دارد که قابل رویت نیست و بر عکس. و این که دنیای معنوی بر اساس رابطه‌ای تکاملی و موازی با جهان مادی و عینی بنا نهاده شده است. گرچه این واژه‌ها به دو نوع هستی اشاره دارند، آن‌ها هم‌چنین می‌توانند به دو جهان و دو قلمرو دلالت کنند. جهانی که ما در آن زندگی می‌کنیم، گیتی و آن دیگری مینو است. این دو جهان به طور هم‌زمان وجود دارند، اما اغلب به صورت دو مرحله در تاریخ جهانی وصف می‌شوند. بر اساس نظریه کیهانی کلاسیک زرتشت در کتب پهلوی، جهان ابتدا در مینو خلق شده، بعد گیتی درون مینو خلق شد و بالاخره فقط شده ” گیتی” . جهان آخرت هم که گهگاه از آن صحبت می‌شود، در واژه مینو نهفته است (= مینوی است).

 

از نقطه نظر خلقت و معاد، “مینو” مقدم است بر “گیتی” و نمونه‌ای را برای خلق بعدی ارائه می‌دهد. بنابراین “گیتی” چیزی است که از “مینو” منتج (= برگرفته) شده و وابسته به آن است و در درجه دوم اهمیت قرار دارد. لذا گفته شده: “گیتی میوه‌ی مینو و مینو ریشه‌ی گیتی است. (Škand gumânîg wizâr ۷.۲)

با این‌که مینو تغییرات گیتی را منعکس می‌کند، اما برای رفتارهای دینی و اخلاقی افراد که قرینه مینوی آن‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد، گیتی تنها منبع نیست، گرچه خود وابسته به گیتی می‌شود.

 

دنیای مادی، مخلوق اهورامزداست. اهریمن مجاز به حضور در دنیای مادی نیست و چون فقط در آن دنیای دیگر وجود دارد، تنها به عنوان نیروی مخرب و متجاوز تلقی می‌شود. نیروهای شیطانی خود را به مخلوقات خوب اهورایی پیوند می‌زنند و با استفاده از حضور نفاق افکن‌شان زندگی انگلی را در دنیای مادی آغاز می‌کنند و حد‌اقل از این نظر می‌توان گفت اهریمن وجود ندارد (Shaked, 1967). و این ممکن است قبلاً توسط عبارت گیتیایی “و او خلق کرد بدون زندگی”  توضیح داده شده باشد (Yasna, pp. 135 f)

 

تضاد  ایرانیان بین عوالم مادی و معنوی ریشه در تناقض شاخص با مفهوم دو نظریه در مکاتب عرفانی مختلف دارد: یکی  مکتب  مانوی (مانی: نقاش و پیامبر ایرانی) و دیگری مکتب نوافلاطونیان؛ که در آن‌ها تفاوت بین اندیشه‌ها‌ی معنوی و مادی قاعدتاً با تمایز میان آن چه که خوب است و آن چه که شیطانی است، مشخص می‌شود. البته جهان‌بینی ایرانی به شکل ظاهری متفاوت از نوع عرفان گونه و مذهبی است؛ اما به هر حال در معنویت کاملاً نزدیک به ثنویت یهودیت، و نیز بینش مسیحیت است که در نوشته‌های ابتدایی کلیساها بدان اشاره شده است.

 

بدون توجه به متن بالا، عوالم گیتایی و مینوی، گاهی در نوشته‌های ایرانیان نیز به چشم می‌خورد، مانند نوشته‌هایی که احتمالاً مربوط به دوره‌ی ساسانیان است. اما مساله به گونه‌ای بیان شده که خارج از تفکرات زرتشتی است. آن‌ها گاهی اوقات به ترتیب با ارزش‌های خوب و شیطانی همخوانی دارند. در متن دینی «پند نامک» ( متن پهلوی Jamasp-Asana, pp. 41 f) شخصی اظهار می‌دارد که از مینو آمده و نه از گیتی و نمادی از تقوا و پرهیزگاری است ( az mênôg mad hem, ne pad gêtîg bûd hêm). و در این مفهوم با قلمرو ارواح پلید در ارتباط است.

 

از ” مینو ” در مفهوم جهانی که در راه است، جهان دیگر و جهان آخرت یاد می‌شود. این کاربرد در تفسیر گاتا در پهلوی مشهود است. در آن‌جا و متون دیگر، گاتا به جهانی نزدیک می‌شود که رفیع‌تر است و در حواشی تفاسیر از آن تعبیر به صفت مینوی می‌شود؛ یعنی داشتن شخصیت مینوی.

 

جهان مادی همیشه ارزش زیادی برای نقشه جنگ اهورامزدا داشته است. این مفهوم به طور کاملاً واضح در چندین متن بیان شده. انسان به عنوان نیرویی در جنگ با اهریمن است که گفته می‌شود جهان هیچ‌گاه از وجود او خالی نخواهد بود. جهان ماده (=گیتی) مخلوق و مصنوع اهورامزداست و این جا اهورامزدا همیشه تفوق انکارناپذیری بر اهریمنی دارد که در دنیای مادی وجود ندارد. (=او را جایی نیست)

 

جهان ماده ، مکان امتزاج است. جایی که خوب و بد به گونه‌ا‌ی حل ناشدنی با هم آمیخته‌اند. نه خوب و نه بد، هیچ یک نمی‌توانند در این دنیا که هر یک توسط دیگری کمرنگ می‌شوند، به حد اعلای کمال خود برسند. در حالی که مینو نامحدود است و باقی، گیتی محدود است و فانی. این جهان صرف نظر از مکانی برای تلاقی خوب و بد، محلی است برای امتزاج و ترکیب هر آن چه که در این دنیا وجود دارد. یعنی هر چه که این جا هست، یک جنبه گیتیایی و یک جنبه مینوی دارد و این دو در این جهان از هم تفکیک ناپذیرند. آن‌ها تنها زمانی قابل تفکیک بودند و آن پیش از خلقت‌شان بود.

   

تفاوت میان مینو و گیتی با آن تفاوتی که بین عوالم الهی و انسانی هست، تطابق ندارد. ماهیت‌هایی که ارزش پرستش دارند، هم در مینو و هم در گیتی وجود دارند. به عنوان مثال، نیروهای شیطانی که در نوع خود مینویی هستند، در وجود گیتیایی انسان، شکل ناخواسته‌ای از وجود در دنیای ماده هستند.

 

فعل و انفعالات (= اثرات متقابل) بین مینوهای مختلف، موضوع تفکرات زرتشتی در مورد سرایش (= ترکیب و ساخت) انسان هستند. درون مایه‌ی جذاب نوشته‌ها و تفکرات مذهبی، این سوال است که آیا می‌توان شاهدی دال بر وجود مینو ارائه کرد؟ که به صورتی مثبت به آن پاسخ داده شده و به خصوص، نشان (= عیار) تفکرات والای مذهبی است. و عضو (=اندام ) چنین دیدی ، ” چشم جان ” نامیده می‌شود.

 

از آن جا که مینو بایستی در میان معانی دیگر، شکلی ایده‌آل از چیزهایی که در جهان مادی هستند باشد، گاهی ممکن است به عنوان گروهی خاص از مینوی‌ها به کار رود. لذا عبارتی همچون “مینویِ مینـَوی” یعنی مینوی همه‌ی مینوها که به اهورامزدا اختصاص یافته است.

 

در زمینه‌ی معاد شناسی هم، معاد فردی که با سرنوشت انسان پس از مرگ مرتبط است، همه در مینو شکل می‌گیرد در حالی که روح انسانی جنبه‌ای منفرد دارد. معاد جهانی نیز با تقدیر و سرنوشت دنیا پس از پایان زمان موعود و مقصد غایی گیتی ارتباط دارد. در تشریح معاد در کتاب‌های پهلوی، جهان گاهی به گونه‌ای جدید از وجود تشبیه شده که در آن گیتی و مینو آن قدر به هم نزدیک می‌شوند که تفاوت‌هایشان را از دست می‌دهند‌.

 

  

نویسنده: شائول شاکد، مترجم: ناهید سعادتیان     

دیدگاه‌ها

  1. مهدی فتوحی

    به رغم ترجمه ی روان و خوب ، متن مغلقی است. به قول فرنگی ها بسیار رتوریک نوشته شده. باید چند بار خواندش تا توانست منظور نویسنده راگرفتن. بیشتر بازی با واژگان است تا بیان محتوا. در ضمن من اولین بار ود اسم این نویسنده را می شنیدم.

  2. سفر به فرهنگ ها

    بنام خدا
    برخی نامهایی که در فرهنگ واژگان دکتر حسابی برای “جهان مادی” یا همان دنیای فانی گردآوری شده و در پنج مورد اولیه ی آنها ؛ سیر تغییر و تحولات زبانی کلمه ای که تا به امروز ، برای نام بردن از حیات این دنیایی در زبان فارسی مورد استفاده است قابل مشاهده میباشد :

    گیهان ، گهان ، جهان. کهان ، کیهان. گیتی . روزگاران . روزگار. روزن . سپهر . سپنج ، سپنج خانه . هستی . نهنگ . باغ . آماج . باستان . دو دری . شش دری و… در پناه حق باشید
    …………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس از اطلاعات.

  3. بابا نظر

    سلام
    اول: ممنون از این که این متن رو گذاشتین.
    دوم: چون مجبور بودم ایمیل رو وارد کنم ایمیل الکی دادم شما به دل نگیر.
    سوم: ای کاش مشخصات اثر رو می نوشتین که این مقاله است یا بخشی از کتاب و در کجا چاپ شده و اونو کجا میشه پیدا کرد.
    چهارم: عرضی نیست سلامت باشید.
    ……………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. توی یکی از سایت ها نوشته شده بود که توسط خانم سعادتیان ترجمه شده. الان اسم سایت دقیقا یادم نیست.

  4. سیما سلمان‌زاده

    درود
    متن به ظاهر آروم و در باطن پرتلاطمی بود
    چارچوب دادن به اونچه ماهیت ناشناخته داره کار سختیه، همونطور که مرز گیتی و مینو رو تعیین کردن دشواره
    اما ذهنم همچنان به ارتباط میراث ملموس(گیتک) و ناملموس(مینوک) مشغوله…
    …………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس که مطالعه کردید.

  5. پهلوان

    درود بر شما.
    بسیار راهگشا بود. دانستن این دو واژه راه رو هموار میکنه تا متون هندی و بودایی رو هم بهتر فهم کنیم. مانند: آرتا؛ کاما؛ دارما و موکشا که این واژه ها همه با گیتیک و مینوک در ارتباط هستند.
    سپاس از شما
    ………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سپاس از توجه و اطلاعات شما.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *