کِی می شود که بروم و برنگردم

چندی است که «سمیه مهدوی نیا» با پیگیری مثال زدنی و با همکاری دیگر دوستانش، ترجمه و تدوین کتاب «میراث معنوی» را به انجام رسانده اند. در این کتاب میراث معنوی ملت های دنیا که در فهرست جهانی یونسکو به ثبت رسیده اند، شرح داده شده است.

حالا، مدت زمانی است که این کتاب برای گرفتن مجوز وزارت ارشاد در صف انتظار است. کارکنان این وزارتخانه یک مرتبه کتاب را بررسی کرده اند و ایرادهایی گرفته اند و دستوراتی از این قبیل داده اند:

“به جای لفظ «شراب» از واژه ی «شربت» استفاده شود.”

این اصلاحیه هرچند مضحک، اما هنوز قابل تحمل است. برای درک وخامت اوضاع بهتر است به این دیگری توجه کنید. باورتان بشود یا نه، گفته اند جمله ی پایین باید در مقدمه کتاب آورده شود:

“همه ی این مطالب مورد قبول ذوق سلیم و عقل انسانی نیست و دین اسلام بر آن ها صحٌه نمی گذارد. اما مراسمی است که در جهان رایج است و به عنوان میراث معنوی شناخته می شود، تا به نقد و بررسی عالمانه آن اهتمام ورزند.”

مقدمه این کتاب را بنده نوشته ام و درجا به ناشر گفتم که چنین اراجیفی را به مقدمه اضافه نخواهم کرد. اما ظاهرا این نوشته باید در سخن ناشر (علی رغم میل باطنی ناشر) آورده شود تا کتاب اجازه ی چاپ بیابد.

بد نیست بدانید که منظورشان از مطالب، آیین هایی است که در هر یک از کشورها برگزار می شود.

یعنی یک آدم بی همه چیز که هرگز تا پیش از این لفظ میراث معنوی به گوشش نخورده، به خودش اجازه می دهد آیین مردمان دیگر کشورها را با عقل ناچیز جزم اندیش خود بسنجد و چنین گُه فشانی کند.

اِ اِ اِ …. یعنی یک آدم اینجا، در ایران نشسته و ترازوی ذوق سلیم و عقل انسانی را در دستانش گرفته و همه ی دنیا را با آن می سنجد؟

فقط می توانم بگویم: تُفو.

نمی دانم دیگر چه امیدی برای ما باقی مانده، چه بکنیم، چه غلطی بکنیم. چه غلطی؟؟؟

لعنت به شما، لعنت به شما، لعنت به شما که دیگر هیچ راهی برای ما باقی نگذاشتید و حتی به ذهن و اندیشه ما هم تجاوز می کنید. لعنت به شما.

دیدگاه‌ها

  1. شراره

    ای بابا خیلی عصبانی شدی پس اگه جای مترجم ها بودی که هر روز باید اراجیف را داخل ترجمه هاوارد کنند چکار میکردی .خواننده کتاب اگر واقعا خواننده باشه میتونه متنی که با اجبار در متن گذاشته میشه را پیدا کنه. اگه متن را تابلو بگذاری همه میفهمند که مال نویسنده نیست .
    این نیز بگذرد نمیشه توقف کرد فقط به خاطر مغزهای معیوبی که چند صباحی سکان دارند
    ………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. از این امیدهای واهی حالم به هم می خوره. ایرانی فقط یاد گرفته که منتظر باشه. گور پدر همه ی این حرف های مثبت.

  2. رها

    با سلام واحترام
    این هم چند قدم دیگر…….یادت نرود قدمهایت را بشماری.
    آرش عزیز.
    ………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. اگر حافظه ای بماند، اگر هدفی باشد، اگر …

  3. محسن باطني

    به امید یه هوای تازه تر گفتیم از رفتن و… خوندیم از سفر
    همیشه فکر میکنم که توی منجلابی از فساد و نا امنی و… به نام ایران گیر افتادم……. اما هر وقت به سایت تو سر میزنم میبینم که گیر افتاده های این منجلاب خیلی اند!!!!!
    ………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام.

  4. s.p

    به یزدان که گر ما خرد داشتیم
    کجا این سرانجام بد داشتیم
    ………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام.

  5. فرشته

    پروازم ده،
    به تنگ آمده ام،
    از این پنجره های بسته،
    از این هوای راکد
    …………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام.

  6. سعید

    سلام استاد.
    عصبانیت شما کاملاً قابل درکه. منم رشته ام مترجمیه و بارها این اراجیف و تحریفها و تغییرات مسخره رو دیدم و این یکی از عواملیه که هنوز بطور جدی تصمیم نگرفتم که شغلم مترجمی باشه یا نه. . .
    یادمه زمان خاتمی یه کتابی چاپ شده بود که اسمش خاطرم نیست اما موضوع کتاب درباره سانسورهای بیجا و حتی خنده داره زمان وزارت میرسلیم بود و توش پر بود از سانسورهایی که بعضاً تا مدتها باعث فرو رفتن به فکر می شد. از همین فکرهایی که الان شما و بقیه خوانندگان این مطلب باهاش درگیرید.
    باورتون بشه یا نه، به ترجمه ” تنه لخت درخت ” ایراد گرفته بودند و گفته بودند باید این جمله حذف بشه یا تغییر کنه.
    واقعاً نمی دونم باید چه کار کرد اما می دونم که بالاخره تموم میشه. این دوران سیاهی و نکبت بار هم میگذره.
    فقط خدا کنه تا رفتن سیاهی و پلیدی،
    نا امید نشم
    نا امید نشی
    و نا امید نشیم.
    ………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. گاهی دلم می خواد بگم “گور پدر امید”.

  7. الهام

    میدونم میدونم خیلی دردناکه که مجبور باشی حتی خودتو سانسور کنی
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام.

  8. سميه

    سلام
    مرسی که این مطلب رو انتقال دادی تا دوستان بدونن که چه کسانی در راس امور فرهنگی مملکت هستند.البته که همه، این آدمها رو می شناسند.
    در ادامه باید اضافه کنم که این جمله مهملی که اینها نوشته اند باعث شد که من دیگه کار میراث معنوی رو ادامه ندم و از ترجمه بقیه مطالب و چاپ جلد دوم کتاب خودداری کنم
    اینها فقط بلدند انگیزه ها رو سرکوب کنند ولی با اطمینان میگم که روزی چنان از ریشه کنده میشن که نفهمن از کجا خوردن. در این مسئله هیچ شکی ندارم.
    …………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. خیلی خیلی متاسفم.

  9. مهران

    درود بر تو
    تجاوز به اندیشه انسانها از حدش خارج شده!!!
    متاسفانه در بیشتر حوزه ها، نشر کتاب به سختی انجام می گیرد.
    در سال ۸۳ کتابی از دایرکتوری سایتهای اینترنتی منتشر کردم، سال بعد که خواستم تمدید چاپ کنم گفتند دستور امده که کتابهای سایت های اینترنتی لغو انتشارند به این جهت که ممکن است سایتی که در کتاب معرفی می شود، در محدوده زمانی دیگری محتوای سیاسی و یا غیر اخلاقی به خود بگیرد و به همین جهت همه مجوزها در این حوزه لغو شده اند.
    …………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. متاسفم.

  10. آذر

    تنها نیستی
    خوش آمدید به جمع آزردگان
    استعفا اولین راهِ
    کم اند کسانی که می مانند!
    …………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام.

  11. آذر

    برای سمیه عزیز
    …………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام.

  12. سوزان

    سلام استاد،امیدوارم حالتون بهتر شده باشه،آآآآآآآآخ که چه بد هستن زمان هایی که حتی با یه دنیا فحش هم دلِ آدم آروم نمیگیره،و چقدر بدِ که سانسور کردنِ خودمون(حداقل برای من یکی) عادت شده.چند وقتیه یه شعری از دوران دبیرستان که به عنوان پاورقی توی کتاب ادبیاتمون بود همش تو ذهنم میاد نمیدونم هنوزم این شعر چاپ میشه یا نه:
    دست مزن!چشم ببستم دو دست راه مرو!چشم دو پایم شکست
    حرف مزن!قطع نمودم سخن نطق مکن!چشم ببشتم دهن
    هیچ نفهم!این سخن عنوان مکن خواهش نافهمیی انسان مکن
    لال شوم،کور شوم،کر شوم لیک محال است که من خر شوم
    متاسفانه کاری بجز آرزوی خوشبختیتون از دستم بر نمیاد،امیدوارم یه دنیا دلشاد وُ خندون لب باشید. (:
    …………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس از شما.

  13. شراره

    تمام کتابهای ترجمه ای که به دستتون میرسه همین وضع را دارند چکار باید کرد باید همه چی رو متوقف کرد صرفا چون باب میل نیست ؟ ترجمه های هری پاتر رو بخونی کلی میخندی . چند سال پیش یکی از دوستان کتاب مارکز به نام اصلی روسپیان سودا زده و ترجمه دوست عزیزمون برای چاپ دلبرکان غمگین من به چاپ رسید تازه بعد از چاپ یک عده ریختن ناشر که فکر کنم نیلوفر بود را به اتش بکشند . اینجای قضیه درد ناکه .
    منظور من انتظار نبود منظورم گذر بود تو زندگی معمولی هم انسان همیشه از این لحظات سخت گذر میکنه اما با درایت .
    …………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس از شما.

  14. سميه

    سلام به خانم شراره
    این مغزهای معیوبی که شما ازشون حرف میزنین خیلی وقته که سکان این مملکت رو به دست دارند
    …………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام.

  15. آزاده

    سلام،
    به گزارش‌هایی فکر می‌کنم که به لطایف‌الحیل مطالبی در آن گنجانده شده.
    به قرارداد خاک خورده چاپ کتاب که هرگز عملی نشد.
    به سی‌دی محتوی بیش از ۵۰۰ نمونه تحقیقی که دیگر فقط به درد معامله علمی می‌خورد.
    به ۱۵ صفحه مطلب درباره صنعت نساجی که بی اجر نگاشته شد.
    به گزارشی که به نظر آقای… مطابق با سیاست‌های مورد نظر تشخیص داده نشد.
    به همه “دکترها”، “حاج آقاها” و دیگرانی که شاید کاره‌ای بودند، اما خطاب کردن آنها فقط با نام خانوادگی شوکه شان می کرد.
    به همه بحث‌ها فقط درباره جایگزینی یک کلمه در متن
    به فکرهای منجمد حاکم و روشنفکری خام
    و به نادانی و ناتوانی خودم و تنهایی کشورم… که همیشه درست در همین‌جا اشک جای کلمات را می‌گیرد، بی‌آنکه اندیشه متوقف شود.
    …………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس از شما.

  16. سپندان

    درود درود درود .گاهی وقتها آدم انقدر مایوس میشه که نمیدونه چکار باید بکنه! اما…………. مرغ زیرک چون بدام افتد تحمل بایدش.
    به زندان قفس مرغ دلم چون شاد میگردد زانکه میدانم خرابی چونکه از حد بگذرد آبادمیگردد.
    …………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام.

  17. عسل

    درود بر این همه شجاعت و صداقت…
    ………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس از تو.

  18. hossein

    سلام
    فقط اینکه متاسفم شما به نوعی ما هم به نوعی دیگر…سرزده با لباس فرم وارد خانه شدند و به خاطر دیدن موی زنی چه افتراها و تهمت ها که نزدند تا پلمپ خانه ها پیش رفتند و به تورلیدری که منطقی قصد صحبت داشت اعلام داشتند دیگر حق ورود به منطقه را ندارد …
    ………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. فقط اظهار تاسف.

  19. فرناز

    خدایا آن را که عقل دادی چه ندادی؟
    وآن را که عقل ندادی چه دادی؟

    متاسفم
    ……………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام.

  20. بهار

    نجیب باش= حرف نزن+فکر هم نکن و در نهایت بمیر!
    این اون چیزی که دارن تلقین می کنند
    چه هوشیار باشی به این روند چه نباشی محکوم به مردگی هستی! هوشیار باشی که از درون و بیرون ضربه می خوری! هوشیار هم نباشی باز هم یه جور دیگه چون هنوز تو طبقه اول و دوم هرم مازلو گیر کردی!!!!
    ……………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام.

  21. سمیه

    سلام
    مرسی از آذر عزیز و همه دوستانی که همدردی کردند.
    ………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام.

  22. پریسا

    آه درد دلم تازه شد آرش عزیز
    ………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام.

  23. bhrh

    سلام…
    حضرت مولانا می فرمایند:
    هر که عاشق نیست او را خر شمر خر بسی باشد ز خر کمتر شمر
    ……………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام.

  24. ماندانا

    سلام آقای نور آقایی
    خودتون رو ناراحت نکنید مخصوصا که قراره با این افراد سروکار داشته باشید و بسیا خطرناک هستند مواظب باشید که این ها خیلی خیلی ……..خداحافظتون باشه
    …………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس.

  25. salvia

    همیشه مطالب پیش و پا افتاده انقدر باعث عصبانیتتون می شه؟ مطمعنم مطالب مهم هیچ وقت عصبانیتون نکرده!
    ……………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. این اطمینان رو از کجاتون در آوردید؟

  26. salvia

    یادم نمیاد بهتون بی احترامی کرده باشم از کلامت صحیح تری استفاده کنید، اینم یه موضوع ساده دیگه که عصبانیتون کرد…………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. قرار نیست موضوعاتی که برای شما ساده است برای من هم ساده باشه. در کلام من هیچ نا صحیحی وجود نداره.

  27. عباد كيانفر

    حکایت غریبی ست،

    مغزهای معیوبی که از بیت المال حقوق میگیرند

    تا همت خود را صرف سانسور کرن اندیشه هاوسلب امنیت فکری وآرامش اهالی قلم واندیشه

    و تشکیل پرونده بر ضد آنهاو نقض حقوق شهروندی کنند.
    ……………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام.

  28. Masi

    موارد ممیزی یک فیلم از مسعود کیمیایی؛
    خنده های اولیه کم شود که فیلم را جلف نکند!
    نگاه های زننده در فیلم حذف شود!
    صحنه ی حمام مختصر شود!
    یکی دو جا زن ِ رضا در خیال اوست و حرکات جلف دارد، حذف شود!
    در ترمینال موزیک خیلی بدی پخش می شود، خیلی کم صدا شود!
    در مکالمه ی تلفنی گفته میشود این روزها روزهای هفت تیر و کلت است ! نشانه ی عدم امنیت است ، حذف شود!

    استاد، تفکر در اینها حذف شده ، چه می فهمن میراث یعنی چی؟!
    …………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. می‌دونم چی می‌گید.

  29. لیلا

    سلام
    ‏ما همون نسلیم که زمین می‌خوردیم، زمینو می‌زدن، حالمون خوب می‌شد. الانم منتظریم هر کی بدی کرد به ما، اون دنیا، خدا تو اتش جهنم بسوزوندش، دلمون خنک بشه
    والا موندم چی بگم!!!
    ………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سپاس که مطالعه کردید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *