بالاخره بعد از ۲۰ ساعت که خانه را ترک کردم، پایم را به خانهی دوستم، JACKY CAREL در ژنو گذاشتم. ژنو اینبار هم دروازهِی ورود به اروپا برای من بود.
من قبلا هم به سوئیس سفر کردهام و یک ماه همهی این کشور را گشتهام. یک شرح سفر مختصری هم نوشتهام که در بخش سفرنامههای سایت میتوانید پیدایش کنید.
اولین موردی که به محض ورود با آن روبرو شدم، استفادهی دوباره از تراموا در شهر ژنو بود. جَکی میگوید: اروپا به استفاده از تراموا رجعت کرده، دلیلش هم سازگاری بیشتر این وسیلهی نقلیه با محیط زیست نسبت به اتوبوس است.
امروز هوای ژنو ابری است. فعلا او بر روی تختواب خوابیده و من همچون میرزا بنویسها، گزارش مینویسم. برنامهامان این است: امروز و فردا (۱۶ و ۱۷ سپتامبر) در ژنو میمانیم. پسفردا صبح به پاریس میرویم و چهار روز را با پیادهروی و دیدار از موزهها و دیدنیهای پاریس سپری خواهیم کرد. از پاریس به آتن میرویم و به احتمال قوی سه هفته در یونان خواهیم ماند. تا ببینیم چه میشود.
کمی در رابطه با جَکی: با او در ایران و در شهر شیراز حدود ۱۰ سال پیش آشنا شدم. باعث تغییر تفکرات عمدهی ذهنی من او بوده و بزرگترین و مهمترین معلم زندگیام. این فرد توانایی صحبت کردن به ۱۲ زبان زندهی دنیا را دارد و تاکنون بیش از ۸۰ کشور دنیا را دیده است. دیدار کردن او از کشورها، با دیدار کردن بقیه فرق میکند. برای مثال فقط بیش از ۲۰ مرتبه به چین رفته و سه مرتبه هم و هر بار به مدت ۴۵ روز به ایران آمده. به هر کشوری میرود سعی میکند با زبان مردم آن کشور حرف بزند و همهگونه اطلاعاتی در مورد کشور مورد نظر به دست بیاورد. یک خانهی ۱۴ متری در ژنو دارد که همهاش کتاب است و از بس جا تنگ است، نمیتوان یک قدم از قدم برداشت. عکسهای خانهاش را ببینید:
اینها هم که در عکس زیر میبینید، یک صدم کتابهایی است که در مورد ایران مطالعه کرده و در اتاقش دارد:
نویسندههای ایرانی را چنان میشناسد و از آنها حرف میزند که من همهاش فقط خجالت میکشم. همین چند وقت پیش یکی دو روزی را با رضا براهنی به سر کرده.
حالا چند عکس از ژنو ببینید:
چند وقت پیش، یک زن در این چهار راه تصادف کرده و خانوادهاش همیشه برایش در این مکان گل میگذارند. اگر این رسم در کشور ما اجرا شود، ایران گلستان میشود.
تابلویی برای سگها، تا بدانند که نباید در این پیادهرو «پیپی» کنند.
ساعت معروف شهر ژنو در کنار دریاچه ژنو
این فواره هم که نماد شهر و دریاچه ژنو است.
دریاچه ژنو، قو زیاد دارد.
نمایی دیگر از دریاچهی ژنو
اینکه میگویند وقت طلاست همین است دیگر. در ایران ما دو شیر از تاج محافظت میکنند و در اینجا دو الهه، وقت را ارج مینهند.
سوئیس کشور جالبی است. مردم برای همهچیز رای میدهند. الان که من اینجا هستم، بیلبوردهایی در شهر وجود دارد که از مردم میخواهند برای این چند چیز که میگویم رای بدهند. ۱- بزرگتر کردن ساختمان «سازمان تجارت جهانی» رای بدهند (مردم راضی نیستند، چون مستلزم قطع چند درخت است. این مردم برای ساختمان سازمان به این مهمی هم به قطع درخت راضی نیستند. درد و بلایشان بخورد به سر مسئولان سازمان محیط زیست ایران) ۲- برای اینکه در مکانهای عمومی شهر ژنو، جای سیگاریها و غیر سیگاریها از هم جدا باشد ۳- برای اینکه مساجد را بدون مناره بسازند تا تبلیغ بیش از حد برای اسلام نباشد. (گویی مردم با این تصمیم هم موافق نیستند.)
یک خبر بد هم دارم. یادتان هست از دکتر قاسملو گفتم که با خانواده راهی مالزی بود و من او را در فرودگاه امام خمینی دیدم، او اکنون به مالزی رسیده، اما پاسپورت و بلیط خودش، همسرش و دخترش، به همراه دوربین و لپتاپش را دزدیدهاند. امیدوارم که راهی برای خلاص شدن از این وضعیت اسفناک پیدا کند.
دیدگاهها
آقای میرزابنویس این روزها غلط املایی زیاد داری!!!
امضاء: ملا لغتی…
با تمام هول هولکی نوشتن هایت، امیدوارم روزهایی سرشار از اتفاقات خوب در انتظارت باشد که همین طور هم خواهد بود. هر وقت هم دلت تنگ شد، چند مورد برای مقایسه با اینجا پیدا کن و بیخیال دلتنگیهایت شو. این سفر هم تمام می شود مثل خیلی سفرهای دیگر.
موفق باشی.
مرسی … منتظر پست های بعدی هستم
به سلامتی رسیدی پس، خوبه، موفق باشی،تا بعد…
سلام خسته نباشید
جاهای دیدنیرو جز به جز توصیف کنید اگه زحمتی نیست. ثواب داره بهخدا!!
خوش باشید…
هی هی آرش…رفتی اروپا نوردی و به ما نگفتی که اصلا کی هستیم کی نیستیم…. به یاد ما شکلات بزن…..برسان سلام ما را به فرشته ها به باران…..راستی تهران الان بارون اومد …..گزارش روزانه یادت نره
سلام آرش خان
خوبی؟
ببخشید که رفتنی نتونستم ببینمت و کار خاصی هم نتونستم تو سفارت ایتالیا برات انجام بدم. امیدوارم سفر خوبی داشته باشی. اگه دهه اول اکتبر ایتالیا بودی ندا بده اگه خدا بخواد همدیگه رو می بینیم.
آقا آرش سفرتون خوش و به سلامتی… به امید دیدار دوباره تو نازنین.
salam omidvaram safare khoshi dashte bashi tasvire otaghi ke ghafase ketabo toalet kenare ham bashe che manai mide man fekr mikonam az nabode fazaye kafi ranj mibaran ya inke inghadar sargarme motalee va khandan hast ke hazr nist vaghtasho talaf kone dar yek faza chand kar anjam mide dalilasho benevis ta inghadar eteham be in bande khoda vared nashavad.harchand gereftane ax az mohite zendegi ashkhas baese narahatie onha mishe
به نظر من این جور سفرا سعادت میخواد… 🙂
آرش جان مطالب شما را خواندم،خیلی جالب بود گفتی که جکی در تفکرات تو تاثیر فراوان گذاشت ،شما هم در تفکرات دوستانت تاثیرات فراوانی گذاشتی،امیدوارم که در دیدار اینده با شما درس های بیشتری ازت بگیریم،به توصیه ای که قبل از رفتنت بهت کردم عمل کن تا بیشتر از سفرت لذت ببری.
مواظب خودت باش
بسیار سفر باید… تا پخته شود خامی! بالاخره بطور کاملا اتفاقی سایتت را توی پرسه زدن های اینترنتی پیدا کردم و وه! که چه سعادتی!!! خیلی دغدغه این رو داشتم که ببینم سفر اروپات چطوری پیش میره! راستی از این که چطوری میشه این سعادت گردشی را وجب به وجب بدست آورد چیزی گفتی؟ منظورم راجع به ویزا گرفتن و دم کی ها رو دیدن است! در هرحال خوشحالم که گزارش سفرت را تعقیب میکنم… امیدوارم این سعادت قسمت هر کسی که سفر نامه ی تو را میخونه بشه و یه روز تو ،سفر نامه اشو با ورژن و نگاهی جدید- دنبال کنی… به الهه ها، به جهان برسان سلام ما را.
سلام
آرزوی من شده این سفر به اروپا , بار دومه می خونمش , اینقدر می خونمش
تا وقتی رفتم همه چیز رو راجع بهش بدونم . چه شاگرد خوبی بودی برای معلمت.
وقتی تو خجالت بکشی من دیگه باید برم خودمو بکشم . چقدر دوست دارم این سبک
زندگی رو , تو فکر تغییرم , تغییر …حال این جوجه هایی رو دارم که توی این روزهای
اردیبهشت حظ می کنن از پرواز پدر و مادرشون و دلشون جیک جیک می کنه برای پریدن.
………………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. ارادتمند.
خوش به حال شما که یک جکی در دنیا دارید
…………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. من هم میشم جکی شما.
من همیشه وقتی خسته ام وقتی جون ندارم وقتی توان ندارم دقیقا همیشه میام این پست را از لا به لای انبوه نوشته های تو پیدا میکنم و آن را میخوانم و باز سرشار از انگیزه و حال میشوم … تو خیلی کارت درست است …فکر نکن نوشتن در این دنیای مجازی صرفا نوشتن اسن نه اینجا خیلی هار را دوباره سر انگیزه میا اورد دوباره ایده های تازه میبخشد دوباره تکانی دوباره تلنگری … من دست تو رو از دور میبوسم و برات آرزوی موفقیت میکنم و تمنا دارم همیشه قلمتان روان باشد و علاوه بر گزارشات گردشگری برایمان تحلیل های فکریت را هم بنویسی خیلی وقت است که از شما تحلیلی نخوانده ام . همیشه شاد و تندرست باشی آرش جان به خدا میسپارمت .یاحق
…………………………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. قربان محبت و توجهت. دوست دارم تحلیل بنویسم، اما واقعا وقتم کمه.
سلام
در مورد سویس دنبال مطلبم که به ملاقات جکی با رضا براهنی برخوردم حتما درکانادا چون شنیدم که آقای براهنی درکانادا زندگی می کنند. اخیرا کتاب دوجلدی رازهای سرزمین من دکتر رضا براهنیو تموم کردم خب من که صلاحیت اظهار نظر در کار نویسندگی ندارم و اصلا کتاب که برای یک سلیقه خاص نوشته نمیشه البته از قبل میدانستم ایشان دیدگاههای چپ داشته اند ولی این کینه شدید به امریکاییها و همینطور ارتشیان ایران برام عجیب و بعضی وقتها جدا آزاردهنده بود. به قول نقدی که بعداز خوندن رمان دیدم نویسنده تمام تلاش خودرا صرف این مطلب میکند که اولاّ آمریکا و آمریکایی ها(علی الخصوص نظامیان آمریکا)را مردمانی جهانخوار٬ فاسد٬ متجاوز٬ بی اصل و نسب ٬بی شرف و…معرفی کند و در کنار آن حکومت پهلوی و تمام آدمهای آنرا سراسر بی غیرت ٬قواد٬ پاانداز٬ قرمساق٬اهل لواط٬ تریاکی٬ قمارباز٬دزد و خلاصه سمبل رذالت و شرارت و غرق در لجن نشان دهد در حالیکه ارتشیهای زمان پهلوی هم جزئی از همین ملت ایران بودند گرچه ارزش رمان ایشان بزعم کارشناسان بسیار بسیار بالاست.
در خود کتاب از آقای علی دهباشی بابت زحمات چاب تشکر شده است. امیدوارم من هم مثل جکی فرصت ملاقات با آقای براهنی
را پیدا کنم کلی سوال در ذهنم هست بعد از خواندن حدود ۱۳۰۰ صفحه از کتاب رازهای سرزمین من
………………………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. رضا براهنی آدم با سوادیه، اما بد دهن هم هست. بالاخره دیگه.
بارها این یادداشت روخوندم و مطمئنم باز هم خواهم خواند.
این یادداشت پر از نشونه است برای من.
باید آقای جکی رو در گیلگمش ببینیم.
……………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. عالیه این آرزو. سپاس.