پیش نمایش

در سینمای پنجره‌ی اتاقم امشب فیلمی دیدم. هنرپیشه‌ی زن، درخت توت بود و موسیقی متن، از باد و جلوه‌های ویژه‌اش، حضور جیرجیرک.

دیدگاه‌ها

  1. s.p

    سلام
    راستی شما یه روزی گفته بودید دنبال ساخت یه فیلم کوتاه هستید که البته سناریو آن را هم نوشته بودید و لحظه به لحظه اتفاقاتش را هم تعریف کردید،چی شد؟آن زمان بسیار مصمم بودید برای ساختش.فراموشش کردید یا دنبالش هستید ؟
    ……………………………………………………………………
    جواب: سلام. فقط در حد و اندازه‌ی نوشتن سناریو (به خیال خودم) بود. شاید بعدها روزی به این سمت کشیده شدم.

  2. حامی

    سلام

    چه شکوهی داره مفهوم تنهایی توی این فیلم .
    چقدر دلم می خواد این فیلم رو ببینم . برات آرزم می کنم
    یه روز تمام این فیلمهای کوتاه رو بسازی آرش عزیز
    ………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس از تو.

  3. سیما سلمان‌زاده

    انگار هنرپیشه مرد این فیلم، خاطرات نوجوانی‌اش را از پشت پنجره مرور می‌کند؛ همان روزها که درخت معشوق به دستش، توت می‌داد…
    ……………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام.

  4. لیلا

    سلام
    پرسید تنهایی؟ گفتم‌ تو هستی، خندید!
    …………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. عالی.

  5. Masi

    چه خوب، شریک درخت توت حتی با سایه های زن هم روبرو شده
    برای همین می دونه چطور در تمام فصل های درخت توت
    اونو دوست داشته باشه! جیرجیرک هم شاهده…
    …………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. جالب بود. سپاس.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *