این درد اشتیاق، قصد جانم میکند هر شب.
مرغ دل بیقرارم، سودای دام عشق میکند هر شب.
دلم به امید صدایی که به او رسد، نالهها میکند هر شب.
دل از من برد و روی از من نهان کرد، زین سبب دلم خون میکند هر شب.
…
حافظ…حافظ…حافظ…
ای کاش، تو نمیبودی یا نمیمردی…
یا ما نمیبودیم…
دیدگاهها
یه شب به اونیکه دوستش داشتم، گفتم که عاشقم،
گفت: همونجا بمون…
به حافظ پناه بردم، گفت:
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
گویند که سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود و لیک به خون جگر شود…
عشق، چیزِِ غریبی است، می فهمی؟
در خیابان های ساده و بی آلایش راه می رفتم و شب پا به پایم قدم می زد، صدای جا به جا شدن گرد و غبار خیابان خبر می داد که نسیم می خواهد خود را به ما برساند، به دیروز فکر می کردم به فردا به تو به خدا، نور چراغ اتومبیل روبرو تمام صورتم را روشن کرد، سفید روشن و سفید مثل همان لحظه که بالهایم را به خدا پس دادم. شب خسته بود دستانش را به شانه ام گذاشت و کمی جلوتر، آرام بر لبه ی پیاده رو نشست. نسیم چرخی زد ولی شوخ و گستاخ آرام گرفت. در میان راه ایستادم، به بالهایم فکر می کردم به همان بالهایی که با خیالت عوض کردم. شب به خواب رفته بود و در خیال دیدن زیباترین طلوع خداوند، لبخندی آرام بر چهره اش نقش بسته بود و من خوشحال و شاد از اینکه بالهایم را به خدا پس دادم چرخی زدم و بلند فریاد کشیدم : عشق می خواهم عشق
سلام
روز زیبای برفیتون به خیر و عید بر شما و خانواده محترم مبارک باد.
شاد و سلامت باشید.
این جملتون رو برای یک آقای مورخ بزرگ گفتم:
ای کاش، تو نمیبودی یا نمیمردی…
یا ما نمیبودیم…
ایشان بسیار لذت بردند. وبلاگتان را هم به ایشان معرفی کردم.
شما فوق العاده اید.
اگر هم نمی مرد مثل تو که نبودی و نشد، نمی بود.
آنوقت من بودم.
فردا هم روز بزرگداشت حافظ هست…مطمئن بودم امشب اینجا ازش یادی میشه
شکر که بود
شکر که این صفحه هست
…………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس از اینکه مطالعه کردید.
سلام
با جمله ما خوشیم
ولی با تو خوش تریم
………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. سپاس.