نوروز در سفرنامه‌ها: از دیدگاه “یاکوب ادوارد پولاک” – ۲

ادامه از قبل…

چند روزی پیش از عید به پاکیزه کردن خانه‎ها و “فرش‎تکانی” می‎پرذازند. تکاندن فرش فقط یک بار در سال انجام می‎گیرد، چه در طول سال گرد و غبار گردآمده‎ی روزانه از طرف خدمه زیر همان فرش مخفی شده است. به هنگام فرش‎تکانی منزل شاه، وی به یکی از قصرهای خود می‎رود و تا پایان کار همان‎جا می‎ماند.

روز قبل از عید همه به حمام می‎روند و سر را حنا می‎گذارند و ناخن‎ها را رنگ می‎کنند. پارسی‎ها حتی تمام بدن خود را – به استثنای صورتشان – حنا می‎گذارند تا پوستشان به رنگ زرد درآید.

جشن که با نوروز آغاز می‎‎گردد سیزده روز دوام دارد. در طول این روزها تقریبا همه‎ی کسب و کارها تعطیل است؛ در این مدت همه منحصرا به تفریح می‎پردازند، از لذایذ خانوادگی برخوردار می‎شوند یا به دید و بازدید یکدیگر می‎روند و به هم تبریک می‎گویند. اما هرگاه نوروز با ماه رمضان مصادف گردد دیگر شب‎ها را به خوشگذرانی صرف می‎کنند و روز را روزه نگاه می‎دارند.؛ زیرا هرچه در طی این جشن‎ها به تسامح و تساهل گرایش دارند باز روزه داشتن را که از اصول اساسی اسلام است حرمت نگه می‎گذارند و رعایت می‎کنند.

فقط روز اول سال دارای جنبه‎ی مذهبی است. روز دوم دیگر جشن بزرگ و عمومی همه‎ی ملت به شمار می‎رود. از صبح خیلی زود جمعیت در تمام کوچه‎ها و میدان‎های عمومی در جنب و جوش است، هر کس جامه‎ی نو در بر دارد و از آن‎جا که رنگ‎های روشن بیش از همه طرف توجه است گروه‎هایی را می‎بینید که لباس‎های سبز، آبی و سرخ بر تن دارند و در هم می‎لولند؛ بدیهی است که زنان ناگزیرند جامه‎های نو خود را زیر چادرهای تیره‎رنگشان پنهان دارند. آشنایانی که با هم روبرو می‎شوند دست یکدیگر را می‎فشارند و با فریاد “عید مبارک” یکدیگر را در آغوش می‎کشند. کسی که زیردست است در حالی که با دو دست خود یک دست ارباب یا حامی‎اش را در دست می‎گیرد تبریک می‎گوید و جواب تبریک خود را می‎گیرد.

باقی این جشن سیزده روزه وقف دید و بازدید‎ها و تبریک گفتن‎هاست. ترتیب دید و بازدیدها خود مبتنی بر رعایت قواعدی سخت است. در همه‎جا شیرینی تعارف می‎کنند و می‎خورند.
سرانجام روز سیزدهم یعنی آخرین روز عید فرا می‎رسد. مطابق با یک رسم کهن گویا تمام خانه‎ها در چنین روزی معروض خطر ویرانی هستند. به همین دلیل همه از دروازه‎های شهر خارج می‎شوند و به باغ‎ها روی می‎آورند.

با این روز دیگر شادی‎های نوروز پایان می‎پذیرد. از نظر کشاورز عید مبدا زمانی است که بر محور آن کار آماده‎سازی زمین، بذر پاشیدن و محصول برداشتن را تعیین می‎کند؛ وی می‎داند که این تخم یا آن تخم را بیست روز پیش یا پس از عید باید افشاند؛ این یا آن درخت را چند روز پیش یا پس از عید باید پیوند زد؛ روی‎هم رفته نوروز در زیر آسمان شاد و زیبای ایران جشنی است برای شادی و شادکامی؛ مع‎هذا به علت اسراف و تبذیری که در کار برگزاری این جشن می‎شود آثار نامساعد آن تا مدتی در زندگی خانواده‎ها باقی می‎ماند.

خلاصه‎نویسی: آرش نورآقایی

منبع: سفرنامه‎ی پولاک، یاکوب ادوارد پولاک، ترجمه‎ی کیکاووس جهانداری، چاپ دوم، آبان ۱۳۶۸، انتشارات خوارزمی

دیدگاه‌ها

  1. سمیه

    سلام
    سفرنامه ی جالبیه. نویسنده به نکات ظریفی توجه کرده.از خوندنش لذت می برم و نکته دیگه اینکه خیلی وقت خوبی رو برای نوشتن خلاصه این سفرنامه تو سایتت شروع کردی آدم رو تو حال و هوای عید می بره و اینکه میشه امسال با دیدگاه این نویسنده به نوروز نگاه کرد و چیزهای تازه فهمید.
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام.

  2. دوست

    سلام

    فکر کنم این کار را هم باید بزاری کنار

    برای دل خودت باید بنویسی و سفر کنی و زندگی کنی

    بی خیال کار و خیلی چیزها بشی تا حواست به خودت بیاید.
    ………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. شاید باید این کار رو انجام بدم.

  3. شادی گنجی

    سلام
    چه تصادفی! چند وقتی است نوشتن و خواندن درباره نوروز را آغاز کرده ام. قصد دارم تا چند سال هر سال نوروز را در سرزمین و با مردمی سر کنم که هنوز نوروز را عزیز می دارند … سال گذشته نوروز را در منطقه کردنشین ترکیه گذراندم و امسال به امید خدا در تاجیکستان…امیدوارم بعد از چند سال نوشته های ارزشمندی از سفرهای نوروز به جا بماند.
    …………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. امیدوارم به آرزویتان برسید.

  4. نفیسه

    در حال خوندن کتاب یک سال درمیان ایرانیان(بروان،ادواردکرانویل،مترجم مانی صالحی علامه،چاپ چهارم،۱۳۸۷،اختران)رسیدم به اینجا:
    آن روز هوا سرد و ابری بود و باران بارید و باعث شد که سفر بر سطح نرم و هموار دشت(در حال گذر از مرودشت بودند) که در حالت عادی هم نمناک است،دشوار شود.وقتی با این همه فاصله از دریا،چند مرغ دریایی دیدم خیلی تعجب کردم.ایرانیان ان را مرغ نوروز می نامند،بنابراین ظاهر شدن شان در این وقت سال،مناسبت داشت،زیرا فقط یک روز تا باستانی ترین و عمومی ترین اعیاد،یعنی نوروز مانده بود.ایرانیان از گذشه های خیلی دور،بدین وسیله آغاز بهار را جشن می گیرند.
    ……………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس.

  5. المیرا

    این نویسنده ظاهرا بطن جامعه ایرانی را شناخته ویک مسافر معمولی نبوده با ساختارهای درونی اشنا بوده لطفا یک معرفی هم ازنویسنده اش بفرمایید
    …………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام.
    لطفا لینک زیر را بخوانید.
    http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%D8%A7%DA%A9%D9%88%D8%A8_%D8%A7%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%AF_%D9%BE%D9%88%D9%84%D8%A7%DA%A9

  6. المیرا

    مرسی خیلی عالی بود…
    …………………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سپاس.

  7. Masi

    به شدت زیبا و دقیق وصف کردن نوروز رو! انگار سالها در ایران زیسته باشه….عااالی نوشته .
    حتی قسمت آخرش رو :))
    چقدر این رسم درجه یکه، که حتی خوندن وصفش آدمو به وجد میاره و دلگرم می کنه.

    مرسی ازین دو خلاصه ی دلچسب.
    ………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. زنده باشید.

  8. ماری

    امسال هم نوروز در ماه روزه هست،این آقای یاکوب چقدر در ایران بوده؟ چقدر نوروزهای خوشمزه ای دیده در ایران. بهش حسودیم شد والبته به شلوار پف پفی ابریشمی ، لطفا کمی به ما منابع مطالعاتی معرفی کنید.
    مرسی
    ………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سفرنامه‌ها رو بخونید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *