اصولا میانهی من با آب خوب است. یک حمام خوب، همشه اعتماد به نفس از دست رفته را به من بازمیگرداند. دوستان نزدیکم میدانند که حمامهای من چقدر طول میکشد. و یکی از بزرگترین آرزوهایم این است که در همهی دریاها و اقیانوسها و خلیجها و دریاچههای دنیا شنا کنم.
اما این مقدمه را گفتم تا بگویم یکی از مناظر طبیعی مورد علاقهی من در ایران، دریاچهای است که عکس آن را در زیر میبینید. هر دو عکس از دریاچه تخت سلیمان ولی از دو زاویه متفاوت گرفته شدهاند. یکی در بهار (آبی) و دیگری در تابستان (سبز). قابل ذکر است که رنگ عکسها دستکاری نشدهاند.
حالا که کار به اینجا کشید دوست دارم برایتان بگویم، در سوئیس یک شهری هست به نام «اینترلاکن». این شهر بین دو دریاچه واقع شده و تقریبا همان معنی میاندوآب خودمان یا بینالنهرین عربها را میدهد. موضوع جالب در این شهر این است که اگر به بالای کوه مشرف بر این شهر بروی متوجه میشوی که رنگ یکی از دریاچهها سبز و دیگری آبی است و شهر در میان این دو رنگ به زیبایی آرمیده است.
اگر این مرتبه به آنجا رفتم برایتان عکس میگیرم. اما فعلا از همین عکسهای دریاچه تخت سلیمان لذت ببرید.
دیدگاهها
این دریاچه راز آلود را نمی دانم دوست می دارم برای گنجی زرین که در دل رسوباتش نهفته دارد یا دوست ترش می دارم برای همه شناگرانی که دل به آن زده اند و آنها را بلعیده و دیگر برنگردانده! همه اینها یعنی رازی سری چیز مهمی در خودش نهفته دارد!
عکسها خیلی قشنگند و واقعا عجیب که یک دریاچه در دو فصل متفاوت دو رنگ مختلف دارد . حرف از آب شد. این عنصر واقعا معجزه می کنه و این معجزه رو شمس تبریزی خیلی زیبا به شعر در آورده :
ذره ای از چرک اندرون ، آن کند که صدهزار چرک برون نکند
آن چرک اندرون را اُم آب پاک کند ؟…..
آب دیده ؟….
نه هر آب دیده ای؟….
الا آب دیده ای که از آن صدق برخیزد .
ایمان بیاوریم به پاکی آواز آبها…..
چقدررررر گفتم میگن تخت سلیمان زیباست …. عالی بود
man asheghe takhte soleyman hastam…unja mano divane mikone mibare be donyaye vahm o khiyaaaaaaaal…dust daram yek bar tu yek safar ba shoma berim unja beshinim o hey harf bezanim
درود بر همگی
جناب آرش خان نمی دانم به پژوهش درباره ی جغرافیای شاهنامه گرایش دارید یا نه نوشتار چین پیش از تاریخ را درباره ی سرزمینهای تیر آرش بخوانید .
شما مرد درون گرایی هستید . اینکه به آب و شنا کردن علاقمند هستید نکته ی شگفت انگیزی هستید .نوشتار آب گوهر آفرینش را بخوانید . راستش من هم در آب به تجربه های ناشناخته ای می رسم و تبدیل به آدم دیگری می شوم شنید ه ام یکی از دلایل غسل در همه ی ادیان همین است و آن نماد زایش از زهدان مادر و بی گناهی است .
بدرود
http://www.hakhamaneshian .net
rasti gofti ab…..akse ghashangi azat daram ke dari ru daray ba tamame ghodrat shena mikoni ta aghab nayofti!!!!!!
فکر می کنم اشتباه کرده ایم؛ “انسان از آب آفریده شد.. نه از خاک..”
بعضی اوقات فکر می کنم کاش بجای اجبار برای مطالعه و مطالعه ومطالعه برای کشف گذشته، تاریخ و اسطوره راهی بهتر و مطمئن تر وجود داشت
برای درک ابتدای دنیا.. ابتدای انسان.. ابتدای اندیــــــشۀ انسان..
راه جالبی یافتم
بهتر است قبل از تفکر برای درک اندیشه و نگاه انسان های هزاران سال پیــــش، از چیزی قابل اطمینان آغاز کنیم
ببینیــد.. در پیِ گذر از سال ها و دوران ها، نوع اندیشه همواره دستخوش تغییر می شود
نمی خواهد خیلی دور رویم.. فقط با دقت در دو نسل (مثلاً خودمان با پدران و مادرانمان، پدران و مادرانمان با پدربزرگان و مادربزرگانمان) خواهیم دید که چقـــدر نوع نگاه و اندیشه میان فقط دو نسل متفاوت است… چه بســـا تفاوت میان نسل های هزاره ها…
ولی چیزی که میتوانیم به آن اطمینان کنیم، “خودمان” است
یعنی خود “انسان” است
طیِ قرون گرچه اندیشۀ بشر دائماً رو به تغییر و نو شدن بوده ولی بیولوژی انسان تفاوت چندانی نکرده
پس، از این نظر با گذشتگان تفاوتی نداریم
پس مطالعه را با اندیشه هایی که مولودِ نوع خاص بیولوژیِ انسان بوده، پی بگیریم:
مثلاً یکی از ابتدایی ترین مواردی که انسان بنا به غریزه در خود یافته است رابطۀ جنسی و پس از آن زادِ ولد بوده است
رابطۀ جنسی و لذت ناشی از آن ——> ریشۀ آلــت پرستی
پس احتمالاً “آلت” اولین اندیشه برای پرستش بوده.. اولین اندیشه برای توجه..
اولین اندیشه پیش از پی بردن به خدایی در آسمان
پس از آن اجبارِ جبر طبیعت و درک قدرت بیشتر نیروهای طبیعی بر یکدیگر: “بـاد، ابـر، بـاران، خورشید” و خدایانی که زادۀ اینها هستند
چون می بینند قدرتی دارند ورای قدرت انسانی——> ریشۀ توجه، تقدس و پرستش آنها
(توجهِ بیش از اندازه به پدیده ای، زمینه را برای پرستشِ آن به وجود می آورده)
و در مقابلِ “خدایان خیر”، هر آنچه که مسیر آسایش طبیعت انسان را گرفته است به عنوان اهریمن و اژدها راه خود را باز نمود (صرف نظر از ریشه یابی واژگانی)
راه دیگر؛ مطالعۀ اشتراکات روان شناختی میان انسان هاست
مثلاً در همین علاقه به آب، جالب است که ۷۰% بدن انسان تشکیل شده از آب است و نگاه کنید به احساس روان انسان به آب.. ولی نه فقط آب، به تنهایی
انسان طالب آب در کنار خشکی است، در کنار خاک،
روان انسان در مکان هایی چون ساحل دریا، کنار رود، درخت و آبشار آرام میگیرد
(صرف نظر از نیاز طبیعی اش به آب و خاک برای تغذیه)
که همواره گستردگی آب های رونده از نظر روان انسان بیشتر از مقدار خشکیِ قابل دسترس بوده است
و در اینجا بر می خوریم به ۳۰% باقیمانده بدن انسان که از غیرِ آب تشکیل شده
باید قبل از تفکر در هرچیز خود را نه در دنیای امروز، که خود را جای انسانِ آن روزگار قرار دهیم و از منظر او به دنیا بنگریم
وای خدایا
این همه آسمان و ریسمان به هم بافتن برای درک؛ “از کجا آمده ام // آمدنم بهر چه بود..”
کاش تونل زمان را پیدا می کردیم
سلام
در جنوبی ترین نقطه آفریقای جنوبی منطقه ای وجود دارد که وقتی به اقیانوس خیره می شوی خطی را می بینی که آب را به دو رنگ آبی و سبز تقسیم کرده
بازی آب و نور بسیار زیباست
س…
زیباست ای همه پاکی، و سمفونی یه آن یگانه.
موفق باشید
دریا به رنگ آبی روشن و تیره و خاکستری و سبز به نظر می رسد.آب دریا تحت تاثیر اشعه رنگی که از تجزیه نور سفید خورشیدحاصل می شود قرار دارد و چون طول موج رنگ آبی کوتاه است و بهتر پخش می شود و آب زمانیکه آسمان ابری نیست و آفتابیه کاملاً آبی به نظر می رسد ولی وقتی آسمان تیره و آسمان پوشیده از ابر باشد و با توجه به ضخامت و رنگ ابرها رنگ آب نیز تغییر می کند علاوه بر اینها جذب اشعه خورشید و زاویه تابش و ساعت مختلف روز و عمق آب هم با رنگ در ارتباط است .
گفتم بگم که به سوئیس و آفریقای جنوبی نریم .
این دریاچه را هم دوست دارم…خیلی…خیلی…این دریاچه برام کشف نمیشه…برام کوهی هست که جلوی کیخسرو زانو به زمین زده تا اون آبتنی کنه. راستی شاید سیمرغ هم از اینجا آب مینوشه؛ انگار گفتار امشب شما به خاطرم میاد
………………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. سپاس که مطالعه میکنید.