مسجد جامع اصفهان

مقدمه‌ای بر عناصر معماری و جایگاه مساجد جامع

(این بخش از کتاب «اصفهان بهشتی کوچک اما زمینی» برداشت شده است)

در بین اهل سفر ضرب‌المثلی رواج دارد، بدین مضمون؛ اگر خواستی نسبت به شهری اسلامی که تازه وارد آن شده‌ای اطلاعات کاملی حاصل کنی کافی است، ابتدا سری به مسجد جامع آن شهر بزنی و با دقت از محل استقرار و عناصر کالبدی و تزئینی آن حدیثی به یکباره مفصل را در این مجمل دریابی. به زبانی ساده‌تر وجود مسجد جامع در یک شهر اسلامی، به منزله آئینه‌ای تمام‌نما از همه ابعاد فرهنگی موجود درآن شهر است. لذا ابتدا پرسشی را می‌توان مطرح نمود که اصولاً تفاوت یک مسجد معمولی و جامع در چیست؟

 

در پاسخی کوتاه می‌توان چنین بیان نمود، در هر شهر اسلامی مساجد بسیاری را می‌توان یافت، ولی مسجد جامع یا یکی است و یا تعداد آن انگشت‌شمار است. مثلاً در اصفهان فعلاً چهار مسجد جامع تاریخی وجود دارد که به ترتیب قدمت شامل: «مسجد جامع عتیق»، «مسجد جامع عباسی»، «مسجد جامع حکیم» و «مسجد جامع سید» می‌باشند.

یک مسجد جامع فقط فضائی برای ادای فرائض روزانه مسلمانان به حساب نبود. بلکه به زبان شهرسازی امروزی به صورت آمفی تئاتری بود که برای برگزاری اجتماعات بزرگ در شهرها طراحی می‌شد.

لذا چنین مکانی در درجه اول حتی‌الامکان بایستی در مراکز ثقل بافت و ساختار  قدرت شهری قرار گیرد. مثلاً مشرف به میدان بزرگ شهر، راسته‌های اصلی بازار، قابل دسترسی به محلات مختلف و حتی گاهی در میانه محلات مختلف شهری قرار گیرد، به‌گونه‌ای که چون حلقه‌ای رابط میان آن‌ها عمل نماید. به‌طوری که مثلاً اگر شخصی بخواهد از محله «الف» به محله «د» برود، بهترین مسیر دسترسی برایش با عبور از صحن مسجد جامع آن شهر حاصل گردد. در واقع این امر، خود پیوندی ناگسستنی در میان مردم با مسجد جامع شهرشان برقرار می‌کند.

حتی در بررسی جایگاه‌هایی که به‌عنوان عناصر موجود در ساختار قدرت در جامعه به‌عنوان یک شهر اسلامی می‌پردازیم، متوجه می‌شویم که همواره مسجد جامع نشانگر جایگاه تبلور قدرت مردمی (نه حکومتی) بوده است. به همین جهت حداقل هفته‌ای یک بار در روز جمعه، مردم به این مساجد آمده و بدین‌وسیله از حال همدیگر باخبر می‌شدند و تا حد امکان، به حل مشکلات یکدیگر در محیطی سرشار از مهر و محبت و به دور از هر نوع کینه‌‌ورزی و خشونت می‌پرداختند.

از طرفی فضاهای موجود در مسجد جامع در یک شهر علاوه بر آن که، جایگاهی جهت ادای فرایض دینی بودند، در طول روز هر یک از قسمت‌های مختلف از فضای آن به امری ویژه اختصاص یافته بودند.

مثلاً در طی روز در طاق‌نماها اطباء زمان، به مداوای بیماران خویش می‌پرداختند و در طاق‌نماهایی دیگر قضاتی به رفع اختلافات و حکمیت مشغول بودند. افرادی به دعانویسی و رمل و اسطرلاب اقدام می‌نمودند. گاهی نیز در قسمت‌هایی اصلی یا در گوشه و کنار مساجد جامع  فضاهایی جهت استقرار طلاب علوم دینی اختصاص می‌یافت که با توجه به گستردگی مباحث مورد تدریس در کنار تعلیمات الهی، در واقع به‌عنوان دانشگاه‌های ایام قدیم به حساب می‌آمدند. حتی در طبقات فوقانی مساجد خوابگاه‌هایی به عنوان «حجره» به آن‌ها اختصاص داده می‌شد.

از دیگر عملکردهای مساجد جامع آن‌که می‌توان، آن‌ها را به‌عنوان محلی برای اخذ آرای عمومی مردم در نظر گرفت، که مثلاً در بیعت با حاکمی جدید، در روز معینی در مسجد حاضر می‌‌شدند. آن‌گاه جهت بیعت با وی، انگشتری خویش را از دست بیرون آورده و در آب حوض مسجد فرو می‌بردند و با این عمل نوعی رأی مثبت به وی می‌‌دادند.

در واقع حضور یا عدم حضور توده مردم، در این مراسم خود می‌توانست به منزله معیاری در مردمی بون یا نبودن و پایگاه اجتماعی آن حاکم جدید در شهر باشد. در مواقعی دیگر که حوادثی برای شهر اتفاق می‌‌افتاد؛ نظیر آمدن سیل، زلزله، تهاجم دشمن به محل و مثلاً تجمع آن‌ها در پشت باروی شهر (دیواره بلند حفاظتی) باز هم مردم در مسجد جامع شهر گرد می‌آمدند و به اظهار نظر، تصمیم‌گیری و طراحی تمهیداتی جهت اقدامات عملی می‌‌پرداختند.

حتی هنگامی که حجاج برای اعزام به سفر مکه مکرمه خود را آماده می‌کردند، باز هم این مساجد جامع بودند که محل برگزاری کلاس‌ها آموزشی و تمرین‌های عملی در اعمال حج از نظر ایجاد دقت لازم، در نحوه برگزاری ترتیب و توالی «اعمال حج» می‌‌شدند.

طفلی که به دنیا می‌آمد، اولین بار توسط مادر خویش به مسجد جامع آورده می‌‌‌شد، تا روحانی کام او را بردارد و در گوشش درود و سلام  بر نبی اکرم(ص) را زمزمه کند و همین طفل پس از طی نمودن دوران زندگی‌اش، در هنگامی که وفات می‌یافت، جسدش را به مسجد جامع شهر منتقل می‌کردند، تا غسل و کفن شود و مردم بر آن نماز بگذارند، درحیاط آن طواف دهند و سپس جهت تدفین به گورستان شهر منتقل گردد (از گهواره تا گور).

از فراز مناره‌های مرتفع همین مساجد جامع بود که دیدبان‌ها از فواصل دور خبر نزدیک و دور شدن کاروان‌ها و یا جا‌به‌جائی‌های دشمن را اعلام می‌نمودند، چرا که مسجد جامع خود نقش و جایگاه رسانه‌های گروهی امروزی را نیز بر عهده داشت. در عمل همین مناره‌ها بودند که به مؤذن این امکان را می‌دادند تا چندین بار در روز مردم را جهت اقامه نماز به مساجد دعوت نماید. باز هم همین مناره‌های مرتفع بودند که جای استقرار مساجد را از فواصل دور و نزدیک بر عابری که بایستی از کوچه‌های پر پیچ و خم با دیواره‌های مرتفع طی کند به سهولت نشان می‌دادند.

به‌علاوه در مساجد جامع معمولاً کتابخانه‌های عمومی مرکزی شهر مستقر می‌‌شد و هر کس در هر زمان به آن‌ها به سهولت دسترسی داشت و مردم دیگر نیازی به ایجاد کتابخانه شخصی، نداشتند و اگر کتابی هم داشتند، ترجیح می‌دادند آن را به مسجد جامع شهر اهدا کنند، تا همگان از آن بهره‌مند گشته و اهداء‌کننده نیز از جهت این کار خیر به ثواب اُخروی نایل گردد.

مساجد جامع به‌عنوان مواضع غیر قابل تعرض و محل‌هایی برای بست نشستن جهت ابراز اعتراض، بر روندی ناصحیح از سوی مردم در مقابل حاکمان مستبد نیز به‌کار می‌رفتند که حتی تا همین اواخر ادامه داشت. البته حکام نیز احترام این مکان را همواه پاس می‌داشتند، به‌گونه‌ای که حتی اگر یک جنایتکار هم از دست مأمورین خود می‌گریخت و از زنجیر درب ورودی مسجد عبور می‌نمود و به داخل آن وارد می‌‌شد، تا مادامی‌که  وی در مسجد جامع بود، به احترام فضای روحانی آن به‌عنوان خانه خدا کسی را یارای دستگیری وی نبود.

در دیدگاه مردمی نیز مساجد جامع از اعتبار و اهمیت بسیار بالاتری نسبت به مساجد عمومی برخوردار بودند، چرا که مردم آن‌ها را به‌عنوان جایگاهی در به جامه عمل پوشاندن خواسته‌ها و نیازهای جمعی و فردی خویش، علاوه بر خانه خدا بودن آن می‌دیدند. در دید برخی مردم نیز این احترام تا سطحی اوج می‌گرفت که قداست آن را با «مسجد‌الحرام» نزدیک می‌دیدند.

مسجد جامع یک شهر حتی در مکان‌یابی شهر نیز جهت کاروانیان نقش مهمی را ایفا می‌نمود، به‌گونه‌ای که در احکام شرعی جهت اقامه نماز به صورت شکسته، یا تمام چنین آمده: هنگامی که گنبد و مناره‌های مسجد شهر را (که قاعدتاً اولین مسجد قابل رؤیت جامع شهر بوده چون از همه بزرگ‌تر و باابهت‌تر می‌باشد) مشاهده می‌کنید، دیگر مسافر به حساب نمی‌آئید و به مقصد رسیده‌اید و چنان‌چه آن‌جا وطن شماست نماز را باید به‌طور کامل اقامه نمود. چه‌بسا آن مشاهده با توجه به ابعاد قابل توجه عناصر در مساجد جامع، از فاصله چند  فرسنگی صورت می‌گرفت.

از نظر معماری نیز مساجد جامع پس از سقوط سلسله ساسانی و حاکمیت اسلام به‌تدریج و در طول زمانی نه‌چندان طولانی، لازمه وجودی، کارکردها و جایگاه خود را در اذهان مردم و سازندگانشان باز نمودند. به همین دلیل هنر احداث مساجد را بایستی، وابسته به هنر ملی این سامان، یعنی هنری که از دوره ساسانیان به ارث رسیده دانست. چرا که در نزد معماران ایرانی ایده بازگشت به هویت ملی، به‌عنوان میراثی از عهد طلایی ساسانیان دوباره احساس می‌‌شد.

از طرفی سبک و سیاق ساخت‌وساز مساجد نیز، بیانگر مقتضایات اقلیمی، میزان ثروت، خلاقیت، روان‌شناسی مردم، وجود معادن، دانش فنی، وابستگی‌های اجتماعی، فرهنگ مذهبی و اخلاقی، میزان پایبندی مردم محل به ارکان مذهبی و زیر شاخه‌های بومی ابداع شده از آن و … بود.

خلاصه زمانی به یک زیستگاه عنوان شهر اسلامی داده می‌‌شد که حداقل یک مسجد جامع در آن موجود باشد، به همین جهت در طول تاریخ وجود آن را از لوازم تشکیل یک شهر در جامعه اسلامی، قلمداد می‌کردند. به زبان ساده کافی بود، در محلی مسجد جامع وجود داشته باشد و گستردگی چندانی هم نداشته باشد، تا به آن واژه “شهر” اطلاق شود. تا اندازه‌ای که اگر شهری گسترده فاقد مسجد جامع بود، رسماً به‌عنوان شهر شناسایی نمی‌گردید. گوئی مسجد جامع در یک شهر اسلامی همانند روحی بوده که برای حفظ حیات جمعی در کالبد آن شهر دمیدنش لازم و غیرقابل اجتناب به‌ نظر می‌رسید.

 

مسجد جامع اصفهان:      

اگر تاریخ ایران را به سه دوره پیش از تاریخ، دوره ایران باستان و دوره اسلامی تقسیم‌بندی کنیم، به ترتیب معبد چغازنبیل، مجموعه تخت جمشید و مسجد جامع اصفهان بهترین گزینه‌های معماری این دوران‌ هستند.
مسجد جامع اصفهان موزه‌ای است از تحول و تکامل معماری ایرانی در طول چهارده قرن تاریخ ایران پس از اسلام. واقعیت عینی تونل زمان را با گشت زدن در مسجد جامع اصفهان می‌توان لمس کرد.

اینجا مکان مقدسی است که در ابتدا جایگاه یک آتشکده عصر ساسانی بوده، سپس یک مسجد ساده در قرن دوم و سوم هجری بر روی آن بنا شده.

بعد از آن، دیلمیان، سلجوقیان، ایلخانیان، مظفریان، تیموریان، ترکمن‌ها، صفوی‌ها، افغان‌ها و قاجارها یا توسعه‌اش داده‌اند یا مرمتش کرده‌اند.

از طرفی طعمه حریق شده، از زلزله لرزیده، در زمان جنگ بمباران شده و با این حال گنبد تاج‌الملک آن نهصد سال است که بدون برداشتن حتی یک ترک به حیات خود ادامه می‌دهد و اغراق نیست اگر بگوییم این گنبد یکی از کامل‌ترین گنبدهای آجری بنا شده بر روی کره زمین است.

گفته می‌شود در مسجد جامع اصفهان از ۴۸۴ تکنیک مختلف برای ساخت تاق‌های قوسی استفاده شده است. علاوه بر همه این‌ها زیباترین محراب گچبری شده مساجد ایران، محراب الجایتو را می‌توان در اینجا به تماشا ایستاد.

در مسجد جامع اصفهان شبستان صفویه، شبستان سلجوقی، شبستان آ‌ل‌مظفر، ایوان‌های چهار طرف، مسجد الجایتو، آرامگاه علامه مجلسی، صفه حکیم، صفه عمربن عبدالعزیز، محراب دراویش، حوض، صحن، گنبد نظام‌الملک ، گنبد تاج‌الملک و.. از آثاری هستند که باید به دقت دیده شوند.

 احتمال می‌رود که این مسجد در محلی بنا شده است که در زمان ساسانیان جایگاه آتشکده‌ای بوده است. کشف پایه‌های یک آتشکده مربوط به دوره ساسانیان در طی حفاری‌های مسجد و این حقیقت که مسجد اولیه در جهت اشتباهی بنا شده بود و سپس بعدها به سوی قبله تغییر داده شده است، این ظن را تقویت می‌کند.

 قدیمی‌ترین اسناد تاریخی که در آن‌ها به این مسجد اشاره شده مربوط به قرن چهارم هجری هستند و بانیان مسجد را افراد قبیله تیران معرفی کرده‌اند.

مسجد در زمان حکومت آل بویه دچار تغییر و تحول اساسی شد.

در دوران حکومت سلاطین دیلمی، مسجد شامل چندین شبستان شد که گرد صحن بزرگی بنا شدند.

در عصر حکام سلجوقی و در فاصله قرن‌های پنجم و ششم، مسجد توسعه یافت، شبستان‌های آن بزرگتر شدند و دو گنبد خانه در پایانه‌های جنوبی و شمالی آن بنا شدند. در اواخر عصر سلجوقی مسجد طعمه حریق شد و کتابخانه ارزشمند آن در آتش سوخت. پس از آتش‌سوزی و به دستور سلاطین سلجوقی بر ویرانه‌های به جای مانده از مسجد، عمارتی نو بنا شد و مسجد مجددا شکل و شمایلی جدید به خود گرفت و این‌بار بر اساس یک طرح چهار ایوانی بنا شد.

ایلخانیان مسجد و محراب الجایتو را ساختند. مظفریان، صفه‌ی عمر و شبستان شمالی و تیموریان، بیت‌الشتاء را بنا نهادند. ترکمنان مناره‌ها و آجرکاری ایوان جنوبی را اضافه کردند.

صفویان، شبستان جنوب غربی و بنای کعبه مانند بالای حوض صحن را ساختند. افغان‌ها تزیینات صفه‌ی عمر را کامل کردند و قاجارها سردر  ورودی و درب فعلی مسجد را به آن اضافه کردند. 

 

 محراب الجایتو:

“هربار که از مسجدی بازدید می‌کنم مقابل محراب می‌ایستم و از تماشای آن خسته نمی‌شوم. آن چه مرا مجذوب می‌کند، انگاره‌ دری است که همه کار می‌کند تا کارکرد در بودن خود را به رخ بکشد، امّا رو به هیچ کجا باز نمی‌شود. انگاره‌ قابی درخشان برای نگاهداری چیزی بسیار قیمتی. حال آن که در داخل آن هیچ نیست.”

این توصیفی است از محراب، که از زبان ایتالو کالوینو بیان شده و سعی می‌کند در یکی از سفرهایی که به اصفهان داشته، محراب منسوب به “محراب الجایتو” را شاعرانه وصف کند.

این محراب در عالی‌ترین درجه استادی و مهارت در گچ‌کاری پدید آمده است . و از حیث سبک با محراب‌های زمان خود فرق دارد.

نقوش گل و بته و کتیبه‌ی محراب باشکوه الجایتو چنان زیبایند که هر نامسلمانی هم در برابر آن تمنای زانو زدن و عبادت و ستایش دارد.

محراب بی‌همتای اولجایتو یا محراب “ساوی” در سال ۷۱۰ هجری قمری در دوران حکومت سلطان محمد خدابنده (الجایتو) در سایه پشتیبانی‌های وزیر ایرانی او “محمد ساوی” و به دست استاد “حیدر گچبر اصفهانی” در شبستان مسجد اولجایتو، واقع در شمال ایوان “استاد”  مسجد جامع اصفهان ساخته شده است.

 

آرش نورآقایی

 

منابع:

مقاله مربوط به محراب الجایتو، ایتالو کالوینو، ترجمه مهدی فتوحی

راهنمای سفر به استان اصفهان، نوشته آکسانا بهشتی، ترجمه حسین یعقوبی، تهران، روزنه، ۱۳۸۳

اصفهان بهشتی کوچک اما زمینی، تحقیق و تالیف و گردآوری متن فارسی، انتشارات نقش خورشید، ۱۳۸۳

دیدگاه‌ها

  1. رجبي مقدم

    خیلی عالی بود و اما من یک خواهشی از شما دارم من دانشجوی مدیریت جهانگردی هستم و دوشنبه ی همین هفته باید درباره ی مسجد جامع اصفهان کنفرانس بدهم اگر مقاله ی دقیق تر ی از مسجد جامع دارید برای من دانلود کنید به ایمیلم .
    باتشکر
    ………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس از شما. متاسفانه همین قدر اطلاعات دارم.

  2. sanaz

    .mersi mamnun babate matlabe mofdetun.
    faghat ye chizi jesaratan. logoye sitetun be nazaram mitune az in ghavitar bashe. ba keyfiate amma mishe ke azinam jalebtar bashe.
    ………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس.

  3. سیما سلمان زاده

    عاااالی بود
    تصاویری که در گیلگمش در منتشر شده رو هم به خاطر آوردم مخصوصا محراب الجایتو و‌ ای کاش دوباره برم اصفهان…
    ……………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس از اینکه می خوانید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *