مساله زمان

زمان برای بشر مساله بزرگی است. زمان را دانشمندان از دریچه علم بسیار نگریسته‌اند اما از لحاظ زندگی روزمره شاید کمتر آن را می‌شناسیم.

ذهن ما تا امروز که ابعاد و چگالی لازم برای درک تمام و کامل زمان را نداشته. بشر نمی‌تواند زمان را پیوسته فرض کند. رویدادها گسسته فرض می‌شوند. و این گسستگی، منشا بسیاری از تصمیم‌گیری‌ها می‌شود که مشکلاتی را در پی خواهند داشت.

ذهن انگار، بیکرانگی را تاب نمی‌آورد. تا موضوعی را -اعم از مکان و زمان- کرانمند نکند، نمی‌تواند خوب تحلیل کند.

بهترین جمله فارسی در این رابطه “این نیز بگذرد!” است.

“این نیز بگذرد” قطعا نخواسته به پیوستگی زمان اشاره کند و بیشتر صبر و شاید بی‌خیالی (به زبان امروزی) را اشاعه می‌دهد. اما در بطن این جمله، تمایل به پیوستگی زمانی نهفته است.

خلاصه این‌که اگر گاهی اتفاقات را پیوسته ببینیم، نتایج طور دیگری رقم خواهد خورد.

دیدگاه‌ها

  1. S

    Man nafahmidam aghaye Nooraghayeeye azizam
    …………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سخت نگیر، راستش خودم هم نفهمیدم.

  2. کیخسرو لریان

    با درود ……. نیمروز بر شما سرشار از شادی و امید باد . از اینکه حالتون خوب شده شادمانم . امید که دوباره ببینمتون .
    …………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. ارادتمندم.

  3. مریم ناوی

    با سلام
    مساله انقطاع و پیوستگی زمان مساله اعجاب آوریست. از آن روی که در کشاکش نامرادیها و نا کامی ها، تریاقی است که می تواند تخدیر کند یا شفا دهد. این که من باور داشته باشم در بستر پیوستگی زمان هر اتفاقی به مانند اجزای بهم پیوسته یک دومینو ضربه ای برای به حرکت وادار کردن مهره بعدی است تا در نهایت یک الگوی زیبا از بودن انسان تجلی یابد،می تواند خاطر آزرده مرا از عدم ادراک بعض جریانات ناخواسته تسلی ببخشد.ذهن گریز پای لجوجی را که گاه از ادراکمندی وقایع سرباز می زند را به این باور برساند که در این بستر توالی زمانی است که وقایع ماقبل و مابعد اکنون شکل می گیرند، محتوا می یابند و فرآیند انسان کامل شدن را به نهایت می رسانند. اما باور به انقطاع زمان دردمندی ها و نامرادی های هر روزه را لاینحل می گذارد. از آن روی که به قول دوستی بزرگوار ایدئولوژی “بزن، در رو” را در آدمی به بار می نشیند . جوازی می شود برای انجام هر قبح و وقاحتی به سبب بی خیالی از وجدان و بی خیالی از داوری روز فرجام!
    …………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سپاس.

  4. S

    salam albateh ke shoma fahmidin.mage az shoma bahooshtaram hast? I believe in you, your words,your actions..rasti manam bahoosham kheilyyy.matne zibatoon ro ham motvajeh shodam.merci
    ……………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس از شما.

  5. قالیشویی

    رویاهایم را در کنار کسانی گذراندم که بودند …ولی نبودند

    همراه کسانی بودم که …همراهم نبودن

    وسیله کسانی بودم که… هرگز آنها را وسیله قرار ندادم

    دلم را کسانی شکستند که… هرگز قصد شکستن دل آنها را نداشتم

    و تو چه دانی که عشق چیست…

    عشق…..

    سکــوتی است در برابر همه اینها
    ……………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس.

  6. Masi

    ذهن دقیقا به یک پایان احتیاج داره……وقتی تهش معلوم نیست، ذهن و دل آشفته میشن .
    دقیقا مثل اتفاق این روزهای سال ۹۹ که کسی نمی دونه انتهای این روزها( از لحاظ زندگی روزمره)کی هست! دقیقا وقتشه که بشر “بتونه” زمان را پیوسته فرض کنه! وگرنه تاب آوری کار ِ بغایت سختی میشه.

    نوشته هاتون محشر واقعا….روحم محتاج خوندن تک تک این نوشته هاست.
    ممنون که می نویسی.
    ……………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس که مطالعه می‌کنید.

  7. لیلا

    سلام
    من با این جمله”این نیز بگذرد” مشکل دارم!!
    ………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. احتمالا خیلی‌ها مشکل داریم باهاش.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *