واقعا چقدر جای «فرهنگسرای گردشگری» در میان فرهنگسراها خالی است. نظرم این است که این فرهنگسرا را باید «فرهنگسرای بینالمللی گردشگری» نامید. جاییکه علاقمندان به فرهنگ و طبیعت و سفر جمع شوند و با هم گپ بزنند و چای بنوشند. جاییکه کتابخانه و کتابفروشی تمام کتابهای مربوط به سفر و جاذبههای تاریخی و فرهنگی و طبیعی ایران و جهان باشد. جایی که بشود فیلمهای مستند در رابطه با سفر نمایش داد. جایی که به مسافران مشاورهی سفر داده شود و هر هفته با برگزاری سمینارها، گردشگران با روح سفر و ارزش آن آشنا شوند. جایی که موزهی کوچکی از تحفههای ایرانگردان و جهانگردان برپا شود. فرهنگسرایی که مکانی برای برگزاری نمایشگاههای عکس و فستیوالهای غذا و نوشیدنی و پوشاک و برگزاری آیینهای دیرین ایران و سایر ملل باشد. جایی که آدمها در مورد تجربههای سفر با دیگران حرف بزنند. خلاصه جایی که پاتوق ایرانیها و خارجیان مقیم در ایران باشد.
دیدگاهها
قدر ایده تون جالب بود . یه جایی هم در این فرهنگسرا برای آدمهایی که عاشق سفرند ولی در موقعیت خاصی امکانش رو کمتر دارند در نظر بگیرید . اون وقت ما هم هستیم .
واقعا به همچن مرکزی احتیاج داریم . مردم ما فقط شمال رو مسافرت می دونن .
این ایده رو ظهر یه پنج شنبه کسالت آور که داری دل دل می کنی عصر کجا بری و با کی بشینی چایی بخوری و با کی حرف بزنی که از تهش یه بحث بیخود الکی درنیاد و شب که بر می گردی خونه ات احساس شادمانی و طراوت روح داشته باشی مطرح می کنی که چی آخه؟ که بیشتر یادمون بیاد هیچ چی نداریم!؟ ایده ات محشره!
ای کاش سازمان میراث فرهنگی وگردشگری که یکی از وظایف آن ترویج فرهنگ سفر در
کشورمان است کمی به چنین ایده ها واندیشه های متعالی جامه عمل میپوشانید تا بلکه روزی
این رویای شیرین که خواسته همه گردشگران است تحقق یابد.
نقشی بر آب میزنم از گر یه حالیا تا کی شود قر ین حقیقت مجاز من
و این است مدینۀ فاضله…
بمیرم برای دل افلاطون و سایر متفکران،امیدوارم همیشه دلشاد باشید.
عالیه
تبدیل به یه طرح برنامه ریزی شهری کنید و از طریق شهرداری پیگیری کنید چون امور فرهنگسرا کار شهرداری نه سازمان گردشگری فکر کنم از این طرح استقبال کنند چون خیلی عالیه
میگم شما دچار سریزی اطلاعات شدید ها
سلام استاد عزیز از اینکه به وبلاگ حقیر سر زدی و با کامنتت وبلاگم را صفا دادی ممنون باعث سرور و غرور بنده شد شما بزرگواری و ما کوچیک شما دوستدار شما حسین
اخ که داری دیوونم میکنی .فکر کن ادم برای خودش یک خونه گنده داشته باشه بدون نیاز به هیج سازمانی . مثل حر ازاد .همه دیوونه های سفر رو بریزه توش.. تا میتونند بزنند تو سرو کله هم.از فرهنگ و تجربه و علم بگیر تا حرفهای خاله زنکی بپاشند به افکار همدیگه … واقعا از ته دلم میگم من ان روز و خیلی دور نمیبینم.. ارش اگر فقط یه ذره کاسب بودی .تمام ایده هاتو مثل اب خوردن اجرا میکردی.. الان یک خانم کاشانی اصل ساکن طهران که یکی از شغلهاش تولید اب معدنیه …در کاشان در یکی ار محلات اصیل کاشان اقدام براه اندازی کارگاه پارچه بافی به همان شیوه های سنتی کرده فقط بخاطر فرهنگ کشورش… امیدوارم یه روزی بتونی رابین هود بشی
با سلام و احترام،
امیدوارم روزی با الطاف الهی و پیگیریهای جنابعالی و انجمن این خلا از طریق شورای شهر وشهرداریها تحقق پیدا کند.
موفق باشید.
سلام دوست خوبم خیلی وقت بود که این ورا نیومده بودم (به خاطر یکسری اتفاقات و تغییرات ناخواسته) اما خوشحالم که اومدم
ایده خیلی خوبیه و فکر کنم انجام پذیر هم باشه حتی میشه به عنوان موضوع پایان نامه بچه های جهانگردی باشه مثلا با این عنوان امکان سنجی ایجاد فرهنگسرای گردشگری و بعد از اون با حمایت ارگانی مثل شهرداری و… سعی کرد که این ایده رو به مرحله عمل رسوند
کار سختی داره اما نشد نداره
ارش به خدا بسه این همه ایده توپ……باید کار انجام بدیم و الا چهار تا نادان جاهل میان طرح رو میگیرن، عنایت میکنن توش و بعد به طرز فجیعی اجرا بعد هم پز عالی و هوار هوار که آی مردم ما فلان کردیم….. اما آخرش چی فقط ۴ تا ستون برای فرهنگسرای شیشه و سنگ که هیچی، حتی آب هم توش پیدا نمیشه
فکر کنم شهرداری بد نباشه برای پیگیریش ولی تورو خدا …….اجراییش کنیم
لفظ جمع اومدم چون تنهایی عمرا به جایی برسه
…………………………………..
جواب: اشکان عزیز با اجازه، بخشی از کامنتت رو (خودت میدونی کدوم بخش رو میگم) حذف کردم که باز برات دردسر درست نشه.
سلام دوست عزیز
خوشحالم از آشنائی با شما
من یکی از افرادی هستم که با ذوق و شوق فراوان دوره های گردشگری گذروندم به امید آنکه بتونم به اهداف و آرزوهام برسم… کاش واقعا چنین فرهنگسراهایی ایجاد میشد و افراد مبتدی مثه من می تونستیم از تجربیات و نظرات دوستان با سابقه درس می گرفتیم.
یه کلاس عملی فوق العاده خواهد بود.
به امید آن روز.
موفق باشید.