مطالب زیر، متونی هستند که به سفارش روزنامه همشهری در سال ۱۳۸۵ دو روز در هفته برای یک ستون با عنوان “عجایب ایران” مینوشتم.
تصمیم گرفتم اینها در اینجا جمع آوری کنم تا بهتر در دسترس باشند، هرچند که ممکن است برخی از اطلاعات قدیمی شده باشند یا من دیگر بر آن باور قدیم نباشم.
……………………………………..
ابیانه
روزی روزگاری در پناه کوه کرکس مردانی با جلیقه و تنبان و زنانی با چارقد گلدار و دامن چیندار، خانههایی ساختند از خاک سرخ رنگ؛ خاکی که هر چه باران میخورد محکمتر میشد و این گونه هم خانههایشان باقی ماند و هم سنتهایشان.
باید در کوچه پسکوچههای باریک و کج و معوج ابیانه قدم زد تا راز شکستن باد را دریافت. و دمی گوش سپرد به سخن پیرزنانی که بر سکوی ورودی خانهها نشستهاند و با یکدیگر به زبان پهلوی اشکانی گپ میزنند. هنوز هم اصالت از در و دیوار روستا میبارد .به خاطر دوری از مسیرهای اصلی، آنچه از تاریخ بر ایران گذشته، همه را ابیانه به خود ندیده.
قدمت ابیانه کاملاً مشخص نیست اما از دوره سلجوقیان و ایلخانیان چند خانه باقی مانده که بعضی از آنها هنوز سالم و دست نخوردهاند. آتشکدههای هارپاک ابیانه نیز یادگاری از عهد ساسانی است. بعضی از ارزشمندترین آثار هنری بناهای مذهبی ایران هم در مسجد جامع ابیانه قرار دارند. محراب چوبی کندهکاری شده آن تنها محراب چوبی باقیمانده از عهد سلجوقی است. مسجد پرزله و مسجد حاجتگاه هم از عصر صفوی به جای ماندهاند.
صحبت از ابیانه آن قدر است که در کتابی بگنجد. در اینجا فقط میتوانم بگویم که این روستا به همت اهالی تحصیلکردهاش اولین روستایی بود که صاحب برق شده؛ روستایی که اصالت هنوز از در و دیوارش میبارد.
……………………………………..
دزفول
اینجا شهر گفتوگوی تمدنهاست. جای پای معماری ساسانی و بیزانس و روم شرقی را میتوان در دزفول یافت. دزفول مکانی بوده برای تبادل فرهنگها. شهری که در آن روزگاری، رومیها میزیستند و بر روی رودخانهاش سد ساختند.
در معماری خانههای کوچک دزفول، از سبک مسجد ایرانی گرفته تا کلیسای رومی و از مکتب ساسانی گرفته تا یونانی همه را میتوان دید. شهری با بافت فشرده که گویی مردماش طاقت دوری از هم را نداشتند که خانههایشان از سه طریق پشتبام، کوچه و زیرزمین به هم راه داشته. اینجا سرزمینی است که در آن پرتقال و خرما و موز در کنار هم میرویند. باید در کوچههایش گشت، منظره دیوارهایش را دید، روبهروی هر دری ایستاد و سر را تا جایی بالا برد که در آنجا دیوار و آسمان همدیگر را ملاقات میکنند و آنگاه گوش سپرد به همه نجواهای شهر. باید داخل خانهها شد و سرک کشید به شوادانها (شوادون به زبان محلی). راهی زیرزمینی و دراز که گاهی از کنار رودخانه دز سردرمیآورد و گاهی از خانه همسایه. این راه زیرزمینی پناهگاه مردم دزفول بود در زمان بمباران هوایی در جنگ میان ایران و عراق.
وقتی در کوچههای دزفول راه میروی، اگر هم تنها باشی، گویی تنها نیستی. در هر پیچی از کوچه، کوچه هم با تو میپیچد و چشم به آسانی و نرمی میچرخد.
دزفول را در زمان ساسانیان به صورت یک دژ و برای محافظت از پل رودخانه دز استوار کردند و به همین دلیل کالبد شهر شدیداً فشرده است و تمام خانههای ناحیه قدیمی شهر بر زمینهای کوچکی احداث شدهاند.
دزفول از معدود شهرهای ایران است که در معماری آن، آجر پخته به وفور به کار برده شده، گذشته از آنکه دیرپایی آن را باعث شده، اصالت و وقار خاصی نیز به آن بخشیده است.
……………………………………..
تنگه واشی
از تهران میزنند بیرون. میروند به فیروزکوه. سراغ روستای ساواشی را میگیرند و از آن هم میگذرند. به جایی میرسند که باید از ماشینها پیاده شوند و پیاده بروند. اولش شاید مجبور نباشند اما کمی که میروند دیگر حتما باید دل و پا به آب بزنند. چندصدمتری را باید در آب سرد و از میان تنگهای زیبا عبور کنند تا اینکه به جایی میرسند که علیرغم سردی آب، باید بایستند و نگاه کنند.
قاجاریها در چندین جای ایران کتیبه دارند. طاق بستان، چشمهعلی شهرری، تونل وانه جاده هراز و … یکی از کتیبههایشان که نقش شکار دارد همینجاست؛ درون تنگه اطراف روستای ساواشی. نگاه میکنند و عکس میگیرند و ادامه میدهند. دو تا تنگه را باید رد کنند تا به آبشار برسند. به هیجان میآیند و به سمت آبشار میروند و زیر آب این آبشار هر چه فریاد دارند، میزنند.
این زیبایی پنهان طبیعت روزگاری قرق شاهان و شاهزادگان قاجار بوده تا شکار کنند. آن کتیبه قاجاری هم به دستور فتحعلی شاه روی دیوار تنگه نقش شده و حدود ۲ قرن قدمت دارد.
تنگه واشی از لحاظ پوشش گیاهی قابل توجه است و در آن حوالی گیاهی به نام باریجه میروید که کمیاب است و هنوز هم میتوان امیدوار بود که از آن حیواناتی که روزگاری شکار شاهان بود، در آن اطراف دیده شوند.
……………………………………..
اورامان
این جا سرزمین ترانه گورانی است و لهجه هورامی. سرزمین شعر و موسیقی دیار اهل حق و ذکر و طریقت.
اینجا طبیعت افراشته است و بلند. کوهها سبزند و پنجرهها آبی. به هر جا بنگری شکوه کوهی، زلال چشمهای، خروش رودی و یا انبوه جنگلی نمایان است. مردم اورامان به آئینها وفادارند و با لهجههای هورامی و جافی (از گویشهای کردی) سخن میگویند. در قیاس با سایر مناطق کردنشین، تعداد شاعران اورامان از مکانهای دیگر بیشتر است. آهنگهای «چمری» و «سحری» را با نی مینوازند و در شادیها ترانههای شاد موسوم به «چپی» و در هنگام اندوه، ترانههای غمگین، «هوره» را میخوانند. میگویند اورامان ۹۹ پیر داشته که مشهورترین آنها «پیر شالیار»، «پیر میکائیل» و «پیر خدر» هستند. اورامان تخت یکی از دهها روستای بکر سرزمین اورامان است که معماری خانهها و قدمت روستا از جذابیت آن به شمار میروند. مقبره پیرشالیار هم در این روستا واقع است که هر ساله تعداد زیادی از علاقهمندان را به سوی خود میکشاند. مراسم مذهبی خاصی هر ساله در اواسط زمستان (شبیه جشن سده) بر سر مزار پیر شالیار انجام میشود. غار قوریقلعه هم یکی از غارهای متعدد کوههای منطقه اورامان است که از طولانیترین غارهای آبی ایران و از کمنظیرترین غارهای آهکی است.
……………………………………..
پل خواجو
آرتور پوپ میگوید: «در تمام هنرهای ایران خصلت انسانی وجود دارد». در تایید این گفته میتوان گفت که این پل چیزی بیش از وسیله عبور از رودخانه بود.
درباره کاربری پل و تاریخ ساخت آن میتوان به بیت زیر اشاره کرد:
دارای جهان پناه، عباس دریاچه و سد و پل، بنا کرد
در مصرع دوم این بیت، سه کاربرد دریاچه و سد و پل و بر اساس حروف ابجد، سال ساخت بناهای پل، ۱۰۶۶ مشخص میشود. علاوه بر اینها، این پل جایگاهی است که نه تنها برای عبور مردم، بلکه برای توقف آنها هم طراحی شده. در واقع پل از دو طبقه فوقانی و تحتانی تشکیل شده که طبقه بالایی برای عبور کسی بوده که کار داشته و میخواسته سریعاً عرض زایندهرود را بپیماید. طبقه پایین برای عابری بوده که قصد استراحت و تفریح داشته و میخواسته دمی بیاساید و برای این منظور سراسر پل از غرفههای کوچک زیبایی تشکیل شده که با کاشی و نقشهای دیواری آراسته است. پل خواجو زیباترین و خوشنقشترین پل اصفهان است و در طول زمان به نامهای دیگری از قبیل پل شاهی، پل زرتشتیان، پل شیراز، پل حسنآباد و پل بابارکنالدین نامیده شده است.
طراحی قسمت میانی پل خواجو برگرفته از نمای سردر ورودی کاروانسرا است. همانطور که گفته شد، این پل نقش یک سد را هم داشته و دهانههای زیرین پل، آب رودخانه را مهار میکردند و با بستن این دهانهها، آب در بخش غربی پل انباشته میشد و یک دریاچه مصنوعی به وجود میآورد. با بهوجودآمدن دریاچه، شاه و اطرافیان میتوانستند مسابقات شنا و قایقرانی تماشا کنند. به علاوه آب بالاآمده، میتوانست گچ زاید زمینهای اطراف را شسته، زمین را حاصلخیز کند.
……………………………………..
گاندو
نام علمیاش Crocodylus palustris است. نه در رودخانه نیل، بلکه در رودهای سرباز، باهوکلات و کاجو ایران خودمان دیده میشوند.
این گونه تمساح برخلاف ظاهرش، از آن گونه جانورانی نیست که با دیدنش نفسها در سینه حبس شود و هوا سنگین به نظر رسد. برعکس حیوانی خجالتی و محتاط است و تقریباً هیچ گزارش قابل توجهی از حمله آنها به انسان وجود ندارد و هرگز تهدیدی برای اهالی و بومیان ساکن منطقه نبوده است و حتی برای بومیان، محترم است. برکههایی که تمساح در آنها زیست میکند به اعتقاد اهالی پاک و عاری از آلودگی است.
محل زندگی این نوع کروکودیل هند و پاکستان و سریلانکاست و مناطق رودخانهای باهوکلات در ایران آخرین حد پراکندگی این گونه جانوری است.
لقبش تمساح پوزه کوتاه است و حس بویایی بسیار قویای دارد که به یاری آن میتواند از وضعیتهای خطرناک فرار کند و مخفی شود. همچنین میتواند مسیر برکه بعدی را از فاصله چند کیلومتری تشخیص دهد. مثل همه انواع کروکودیلها گوشتخوار است و با اینکه با شش تنفس میکند، میتواند چندین ساعت را در زیر آب بماند. برای شکار بهطور ناگهانی و از جلو حمله میکند. نمونههایی با ۴ متر نیز از این حیوان گزارش شده، اما طول آن معمولاً کمتر از این مقدار است. نیمی از طول حیوان مربوط به دم اوست.
……………………………………..
غار علی سرد
شاید کمی برایتان عجیب باشد ولی «علی سرد» معتبرترین نام غاری است که مردم آن را به نام «علیصدر» میشناسند. غاری که بزرگترین غار دریاچهای ایران به شمار میرود و آن قدر زیبا و شگفتانگیز است که شاید نام «غار موزه» بیشتر برازندهاش باشد. در سال ۱۳۳۰ نشریات از وجود غاری ناشناخته در نزدیکی همدان خبر دادند و از سال ۱۳۴۰ کوهنوردان بازدید و بررسی این غار را آغاز کردند.
البته هنوز هم دانستههای علمی این غار کمنظیر در ابهام قرار دارد. با همه اینها غار «علی سرد» از دیرباز شناخته شده بود به طوری که با تحقیقات انجام گرفته، معلوم شده است از دوره صفویه برای استفاده از آب غار که از دهانه کوچک آن سرازیر میشده، به نحو تحسینبرانگیزی کانالکشیهایی انجام گرفته بود. این آب را طی سالیان دراز برای آبیاری و کشت و زرع روستاهای اطراف مصرف میکردهاند.
غارهای سراب و سوباشی هم از غارهای دریاچهای به شمار میروند که در محدوده جغرافیایی غار علی سرد قرار گرفتهاند و فاصله اندکی با هم دارند. آب غار که امروزه روی آن قایقرانی میکنند، زلال با دمایی نزدیک به ۱۲ درجه سانتیگراد است.
عمق آب در نقاط مختلف غار از چند سانتیمتر تا بیش از ۱۰ متر متغیر است. در واقع میزان آن به ریزشهای جوی که به سطح ارتفاعات منطقه میرسد بستگی دارد. مناظر داخل غار بسیار بدیع و هوای آن سبک است. درون غار مملو از راههای دراز و پرپیچ و خمی است که در هر گوشه آن زیباییهای خیرهکنندهای انتظار چشمان مشتاق بازدیدکنندگان را میکشند.
تالارهای بزرگ و باشکوه غار که گاهی سقفهای بلندی دارند از شاهکارهای طبیعت در دل این غار هستند. هیچگونه جانداری درون آب غار به چشم نمیخورد و این آب به خاطر میزان آهک و سنگینی، قابل شرب نیست. کف غار را لایهای ماسه آهکی فرا گرفته که بازمانده رسوبات آب غار است.
……………………………………..
نقش رستم
«…آنگاه خواهی دانست، آنگاه به تو معلوم میشود، (که) نیزهی مردی پارسی دور رفته. آنگاه به تو معلوم میشود، (که) مردی پارسی خیلی دور از پارس جنگ کرده است…»
این نوشته قسمتی از یکی از کتیبههای متعدد داریوش کبیر در مکانی موسوم به نقش رستم است و چه جایی بهتر از سینه فراخ کوه حسین، تا بخشی از تاریخ کشورمان را بیپرده ببینیم.
باید نقش رستم را دیده باشید تا عظمت و ظرافت کندهکاریهایی در دل کوه را حس کنید.
مقبرههای چهار پادشاه هخامنشی در این مکان قرار دارند؛ داریوش کبیر، خشایار شاه ، اردشیر اول و داریوش دوم. شاه انگارهای از خورشید بود و همانطور که خورشید در کوه غروب میکند، غروب شاه هم در کوه بود و چه بسا از همین رو، کوه را مدفن آنها کردند. البته این نوع تدفین را از زمان مادها سراغ داریم. مقبره این پادشاهان در مرکز یک طرح صلیبی شکل قرار دارد که آن را سمبل مهر (خورشید) دانستهاند. علاوه بر مقبره پادشاهان، کتیبهها و نگارههای هخامنشی، نگارههای عیلامی و نقش برجستههای ساسانی مربوط به تاجگذاری اردشیر اول، پیروزی شاپور بر امپراطور روم، تاجگذاری نرسه، نقش بهرام و درباریان و صحنههایی از نبرد اسبسواران هم دیده میشوند. از آنجایی که ساسانیان خود را از تبار هخامنشیان میدانستند، این مکان بهترین محل برای بزرگداشت پیروزیها و نمایاندن حق سلطنت برای آنها بود.
از مهمترین کتیبههای این زمان میتوان به کتیبه کرتیر، موبد موبدان و رهبر دینی زرتشتی در دوران ساسانیان اشاره کرد. از ظواهر اینطور مشص است که گویی در کتیبه او برای اولین بار نام «ایران» (به صورت «ایرانشهر») دیده شده است.
علاوه بر اینها، یک ساختمان مکعب شکل در نقش رستم دیده میشود که به نام کعبه زرتشت مشهور است. برخی آن را محل نگهداری کتابها و اسناد دانستهاند. برخی دیگر آن را مکانی برای مومیایی اجساد شاهان قلمداد کردهاند و بعضی هم عقیده دارند که این مکان نوعی رصدخانه یا تقویم آفتابی است. همانند این ساختمان، یکی دیگر نیز در پاساگارد، محل دفن کوروش کبیر دیده میشود. از دیگر عناصر مجموعه نقش رستم، تعدادی استودان (استخواندان) و دو آتشدان هستند.
……………………………………..
برج آزادی
زمانی، هر کسی از هر جای ایران به تهران میآمد آرزویش این بود که برج آزادی را ببیند و عکسی با پسزمینه این رعنای سپید بگیرد.
هنوز هم در آلبوم خاطرات برخی از خانوادههای ایرانی، یک عکس سیاه و سفید پیدا میشود که خاطره جوانی آنها را با شکوه این برج پیوند میدهد. رنگ آبی لطیفی که در شیار میان سنگهای عظیم آن دویده، قوسهای شکسته محراب گونه، طاقهای ساسانی الهام گرفته از طاق شگفت کسری و کاشیکاریهای معرق زیبا، همهی ظنازیهایی است که خوبان همه دارند و برج آزادی به تنهایی. در نمای برج آزادی حدود ۲۵۰۰۰ قطعه سنگ به کار رفته و سنگهای بزرگ استفاده شده در آن عظمت تختجمشید را به یاد میآورند.
پیشانی آن معرف برجهای قدیم ایران در دوران سلجوقی و غزنوی است. رنگ آبی کاشیهایش، گنبد و گل دستههای مساجد را تداعی میکند. طاق بزرگ غربی-شرقی آن نمایانگر معماری ایران باستان و طاق ضلع شمالی- جنوبیاش نشانگر معماری اسلامی است. از طرفی اسکلت این برج تماماً بتونآرمه است.
آزادی بسان عروس تهرانی به عنوان اولین جاذبه توریستی پیش دیدهگان مسافرانی که از طریق فرودگاه مهرآباد وارد تهران میشوند، دلبری میکند. فضای سبزی که اطراف برج را فرا گرفته و میدان آزادی را شکل میدهد، به جلوه این عروس میافزایند.
وجود آب و آبنماها و طرح چهار باغی آن، یادآور سبک باغآرایی ارزشمند ایرانی است. از همه اینها که بگذریم، در زیر میدان آزادی یک مجموعه فرهنگی قرار دارد که در انتظار گردشگران است.
……………………………………..
مسجد تاریخانه
معماران چیرهدست ایرانی که در زمان ساسانیان با سنتهای کهن معماری آموخته شده بودند، هنوز میتوانستند شاگردانی تربیت کنند که تا قرنها بعد ساختمانهای اعجابآور بنا کنند.
استادان معمارانی که مسجد تاریخانه دامغان را ساختند شاگردان همان استادانی بودند که تاق عظیم تیسفون را چنان ساختند که بیش از هزار سال استعداد معماران جهان را به مبارزه میطلبید.
جز برخی دیوارهای فروریخته و نقشههای پی که از اکتشافات باستانشناسی به دست آمده، میتوان گفت که احتمالا یکی از قدیمیترین ساختمان اسلامی در ایران، تاریخانه دامغان است. «تاری» به زبان ترکی یعنی «خدای» و «تاریخانه» میشود «خدایخانه».
این ساختمان مظهر عظمت و اعتماد و در عین حال فروتنی است و همواره احساسی از شکوه و زیبایی را در بیننده ایجاد میکند. پایههای عظیم آن محکمتر از حد نیاز به نظر میرسد و از این روست که این بنا را جزو اولین بناهای ضد زلزله در دوران اولیه اسلامی قلمداد میکنند. به هر حال این مکان که به خانه خدا معروف است، هوش عاطفی هر کسی را که ساعتی در آن در سکوت بگذراند، برمیانگیزد.
……………………………………..
جنگلهای هیرکانی
حق این بود که فیلم «پارک ژوراسیک» را در ایران و در واقع میان جنگلهای هیرکانی فیلمبرداری میکردند.
جنگلهای حیرتانگیز هیرکانی از دوران ژوراسیک به جای ماندهاند و از منحصر به فردترین انواع جنگلها در دنیا هستند که همچون نوار سبزی بر شیبهای شمالی جبال البرز قرار گرفته و سواحل جنوبی دریای خزر را میپوشانند. این ناحیه از حوالی آستارا در شمال غرب تا حوالی گرگان در شرق ایران ادامه مییابد. جنگلهای هیرکانی شمال کشور که از ورای قرنها و گذشت دورانهای تاریخی به ما به ارث رسیده است میراث شایانی از بطن دلرباییهای افسونگر ایرانزمین است. جنگل خزری هیرکانی با قدمت بسیار دیرپا یکی از ارزشمندترین جنگلهای جهان است. این در حالی است که جنگلهای اروپا به گفته کارشناسان ۱۱۰۰۰ سال قدمت دارد. گیاهان و درختان این جنگل جد و نیای جنگلهای اروپایی محسوب میشوند. یعنی اگر کسی بخواهد بر روی تاریخچه جنگلهای اروپایی تحقیق کند، ابتدا باید به این منطقه بیاید. جالب است بدانیم که این نوع جنگل را هیچ جای دنیا نمیتوان یافت مگر در قسمتهای کوچکی از جمهوری آذربایجان. به طور کلی جنگلهای شمال ایران دارای ۸۰ گونه درختی، ۵۰ گونه درختچهای و صدها گونه علفی یک ساله و چند ساله هستند.
……………………………………..
تپه سیلک
تپه سیلک یکی از قدیمیترین مراکز شناختهشده سکونت انسان ماقبلتاریخ در فلات ایران است. تحقیقات نشان میدهد که در حدود ۸۰۰۰ سال پیش، مردمی در این ناحیه ساکن بودهاند که تمدن پیشرفتهای داشتهاند.
دوران زندگی در سیلک را به شش دوره تقسیم میکنند که از ۸۰۰۰ سال پیش شروع شده تا آخرین دوره که مربوط به ۲۷۰۰ سال پیش است. هر مرتبه که در وضع زندگی مردم سیلک تغییری رخ میداده، نقش ظروف سفالینی که آنها میساختهاند تغییر میکرده است.
بعضی از این سفالها از بهترین و زیباترین نمونههای سفالسازی هستند که تاکنون در ایران به دست آمده تا آنجا که موزههای دنیا با داشتن ظروف سفالی سیلک به خود میبالند و شاید بهتر بود تمام مکتبهای نقاشی دنیا را به علاوه «۱» میکردند و آن «۱» منحصر به سبک نقوش سفالینههای سیلک بود.
به باور باستانشناسان، مردم سیلک جنگجو نبودهاند چون در میان آثارشان اسلحه و ادوات جنگی دیده نمیشود و بیشتر آثارشان مربوط به کشت و زراعت است. سیلک امروزی فقط در تپه جنوبی و شمالی است هر چند که در منطقهای به طول و عرض ۴ کیلومتر، اشیاء و قبرهای هزارانساله پیدا شده که اکنون خانههای مردم بر روی آنها بنا شده است.
آخرین نتایج کاوشهای باستانشناسی نشان میدهد که یک زیگورات در سیلک وجود داشته که اگر اینطور باشد، تاریخ باستانشناسی کمی تکان خواهد خورد.
……………………………………..
مسجد جامع اصفهان
اگر تاریخ ایران را به سه دوره پیش از تاریخ، دوره ایران باستان و دوره اسلامی تقسیمبندی کنیم، به ترتیب معبد چغازنبیل، مجموعه تخت جمشید و مسجد جامع اصفهان بهترین گزینههای معماری این دوران هستند.
مسجد جامع اصفهان موزهای است از تحول و تکامل معماری ایرانی در طول چهارده قرن تاریخ ایران پس از اسلام. واقعیت عینی تونل زمان را با گشت زدن در مسجد جامع اصفهان میتوان لمس کرد. اینجا مکان مقدسی است که در ابتدا جایگاه یک آتشکده عصر ساسانی بوده، سپس یک مسجد ساده در قرن دوم و سوم هجری بر روی آن بنا شده.
بعد از آن، دیلمیان، سلجوقیان، ایلخانیان، مظفریان، تیموریان، ترکمنها، صفویها، افغانها و قاجارها یا توسعهاش دادهاند یا مرمتش کردهاند.
از طرفی طعمه حریق شده، از زلزله لرزیده و هم در جنگ بمباران شده و با این حال گنبد تاجالملک آن نهصد سال است که بدون برداشتن حتی یک ترک به حیات خود ادامه میدهد و اغراق نیست اگر بگوییم این گنبد یکی از کاملترین گنبدهای آجری بنا شده بر روی کره زمین است.
گفته میشود در مسجد جامع اصفهان از ۴۸۴ تکنیک مختلف برای ساخت تاقهای قوسی استفاده شده است. علاوه بر همه اینها زیباترین محراب گچبری شده مساجد ایران، محراب الجایتو را میتوان در اینجا به تماشا ایستاد.
در مسجد جامع اصفهان شبستان صفویه، شبستان سلجوقی، شبستان آلمظفر، ایوانهای چهار طرف، مسجد الجایتو، آرامگاه علامه مجلسی، صفه حکیم، صفه عمربن عبدالعزیز، محراب دراویش، حوض، صحن، گنبد نظامالملک ، گنبد تاجالملک و غیره از آثاری هستند که باید به دقت دیده شوند.
……………………………………..
بازار قیصریه لار
دن گارسیا سیلوا نیگوئرا در سال ۱۰۲۶ ه.ق به ایران آمد. او بازار لار را چنین توصیف میکند: «… این بازار بدون شک یکی از زیباترین و فاخرترین بناهای سراسر قاره آسیاست و میتواند با مجللترین فروشگاههای اروپا برابری کند…».
منابع آب زیرزمینی لارستان کم است و از طرفی، گنبدهای نمکی موجب شوری آب آن میشوند. زمین هم مناسب نیست، بنابراین فعالیت در بخش کشاورزی خالی از مشکل نخواهد بود. اما موقعیت خاص جغرافیایی و سیاسی، شهر لار را به سمتی سوق داد که مبادلات تجاری، اقتصادی و حتی سیاسی خود را از بصره تا سواحل غربی هندوستان گسترش داد.
هسته اصلی این فعالیتها بازار لار بود. این بازار که به شکل صلیبی ساخته شده، شکل و طرح خود را حداقل در چهارصد سال اخیر حفظ کرده است. برخی معتقدند که سابقه تاریخی بازار لار به قبل از اسلام میرسد و برخی دیگر احداث آن را به صدر اسلام نسبت میدهند.
قدر مسلم اینکه، بازار پیش از قدرت یافتن صفویه وجود داشته و در زمان شاه عباس، به صورت بنیادین تعمیر شده است. به احتمال زیاد سبک معماری بازار لار بر ساخت بازار چیتسازهای اصفهان، بازار بخارا و بازار وکیل شیراز اثر گذاشته است.
از جمله موارد جالب توجه در طراحی بازار لار، جهت محورها یا راستههای آن است که میتواند متأثر از شرایط محیطی، به خصوص گرمی هوای ناحیه لارستان و جهت باد و شاید هم جهات مقدس مذهبی باشد. جای شک نیست که اعداد مقدس ۴، ۷، ۸، ۱۲ و ۱۴ در تعیین تعداد مغازههای هر یک از فضاهای بازار، بیتاثیر نبوده است.
……………………………………..
گورخر آسیایی
گورخر ایرانی، آن جانوری نیست که در فیلمهای راز بقا با خطوط راهراه سفید و سیاه دیده میشوند. این نوع گورخر که تنها در ایران یافت میشود در واقع یک نوع اسب وحشی در منطقه آسیای غربی است و فقط چند صد رأس از آن باقی مانده است.
این نوع گورخر، حیوانی قوی است و رنگ قسمت جلو و بالای بدن آن اختلاطی از قهوهای روشن و خاکستری زرد است. بغلها و شکم این حیوان سفید است و نوار سیاهی بر پشت دارد که یال را به دم حیوان وصل میکند.
حس بینایی، شنوایی و بویایی در این جانور بسیار قوی است. برای دوری از خطر انسان ممکن است تا صدها کیلومتر از محل زندگی خود دور شود و به مناطق نیمهکویری و دور از دسترس انسان پناه ببرد. گورخر دشمن طبیعی ندارد اما بر اثر تعقیب و شکار بیرویه و به واسطه اعتقاد به خواص درمانی استخوان و گوشتش در معرض نابودی است.
از این جانور در گذشته به تعداد زیاد در حاشیه کویر مرکزی از طبس تا سمنان، جنوب ورامین، نزدیک قزوین- دشت گاوخونی اصفهان، نیریز فارس، ابرتو و هرات یزد، بافت و سیرجان کرمان و مناطق مرزی سرخس وجود داشته است. اما اکنون فقط تعدادی از آنها در مجموعه حفاظت شده توران در سمنان، بهرام گور در فارس و منطقه مرزی سرخس باقی مانده است.
……………………………………..
چهلستون
فضای کاخ چهلستون، همان فضای قصههای هزار و یک شب به روایت شهرزاد قصهگوست. شاید از همین روست که «آرتور دوگوبینو» مینویسد: «شهری همچون اصفهان ساخته نمیشد و چنین هنرهایی شکوفا نمیگشت، اگر پادشاهان و معماران بناهای پایتخت (منظور اصفهان) روزها و شبهای خود را صرف شنیدن داستانهای شگفتانگیز مربوط به فرشتگان نکرده بودند».
کاخ چهلستون اصفهان یکی از کاخهای مهم سهگانه باقیمانده از عصر صفوی است که هر چند در مقایسه با کاخهای پادشاهان پیشین عظمت کمتری داشت، اما به خاطر تزئینات بینظیرش بسیار جذاب بود.
«مبارکترین بناهای دنیا» مصرع آخر شعری است که به حساب حروف ابجد، سال اتمام بنا را بازگو میکند و در کتیبهای در کاخ از زیر گچ بیرون آمد. سال ۱۰۵۷ هجری! کاخ چهلستون شامل تالار سلطنتی، ایوان و چندین اتاق مرتبط با یکدیگر است و از جمله زیباییهای این کاخ، آیینهکاریها، گچبریها و نقاشیهای عالی آن است.
تا قبل از اینکه ایوان کاخ چهلستون ساخته شود، تمام ایوانهای بناها از سه طرف محصور بودهاند و فقط یک جانب آنها باز بوده است، اما در این ایوان، سه طرف باز و یک طرف بسته است. به همین خاطر این ایوان فضای جدیدی در معماری ایرانی پدید آورد که ارتباط بینظیری بین بیرون و درون ساختمان ایجاد میکرد.
از جذابیتهای دیگر این کاخ وجود باغ و استخر روبهروی کاخ است. انعکاس بنا در آب استخر حالتی خیالانگیز به آن میبخشد که باید آن را تجربه کرد.
……………………………………..
دیدگاهها
زندهباد
ابیانه خیلی خوب بود و دزفول عالی…
………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام و سپاس.
عالی بود استاد
…………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. سپاس.
ابتدای هر تکه از متن خیلی گیرا شروع میشه( این خیلی نقطه قوتی برای یک نوشته ست که جذب کنه و ادامه بدی به خوندن)چقدر روان و اصیل و با اطلاعات نوشته شدن. دستمریزاد داره . جملاتی که نقل می کنین هم خیلی بجا و درجه یک هستند.
……………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. سپاس که مطالعه کردید.