شهرهای دوست نداشتنی

زشتی و بی‌قوارگی شهرهای ایران هر روز بیش از پیش می‌شود.

نکبت استفاده بی‌رویه از اتومبیل در همه جا و به هر بهانه هم مزید بر علت شده تا دیگر میل سفر به مکان‌هایی که روزگاری فضای آرامبخش داشتند هم از بین برود.

به این فکر می‌کنم که آیا واقعا امیدی به نجات ایران از این همه باتلاق‌های عمیق فروکِشنده و کُشنده وجود دارد؟

دیدگاه‌ها

  1. نینا

    سالهاست که بابغض ازبهبوداوضاع این خاک بی بدیل ناامیدشده ام. زمانی بودکه فکرمیکردم میشه آموزش دادمیشه مردم رو آگاه کردمیشه… میشه… میشه… ولی بعدازچندین سال ارتباط بامردم متوجه شدم که اثری که میگذارم خیلی خیلی کمرنگ وکوچیکه حتی در حیطه کاری خودم هم وقتیکه فکرمیکردم موقغیتی هست که میشه اثری برباورهاوطرزفکر نادرستی که مردم دارندگذاشت بعدازمدتی دیدم من خیلی کوچیکم وباورها وروزمرگی های مردم خیلی عمیقتروریشه دارتره وتسلیم شدم وکنارکشیدم. ومتاسفم.
    ……………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. بله، همه ما گاهی که زیاد هم هست، تسلیم میشیم.

  2. المیرا

    جانا سخن از زبان ما می گویی……

    امروز واقعا احساس کردم دیگه هیچ تفریحی درزندگی ماها نیست…..واین روزهای تعطیلی فقط تلخی این حقیقت را بیشتر به صورت ما می کوبونه….یک کیلو گوشت کبابی اماده سیخ کردن موند رو دستمون وجایی که ارزش ولذت رانندگی کردن برای این مهم! راداشته باشه نیافتیم…دوباره به فکر توری برای ترکیه افتادیم که شاید لحظاتی شاد را بتوانیم در کشور همسایه تجربه کنیم(اونهم شاااید)….خونه هم رفتن هاوخاله بازی های قدیمی هم که الان نه فضا وشرایطش هست ونه اعصاب تحمل همدیگه…فست فود وپیتزا هم که تنها دلخوشی این مردم غم زده است روز به روز تمام اخبار ورسانه ها در مضرات بی پایانش قلم فرسایی می کنند…..عروس دوماد بازی و ناموس بازی هم که اکثرامردها با کارشون ازدواج عاشقانه ای کردن ….وغم ولذت وارضااتشون با شغلشونه…و زن هم یه مزاحم دست وپا گیریه اون وسط مسطا………………………………….

    اما یک نکته شاد هست
    مذاکرات هسته ای به نتیجه رسیده…….@@@@@@@@@@@.و همه چی حله آرش جان@@@@@@@@@@
    ……………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. متاسفم از شنیدن حرف های تلخ و دردهای پیدایی که پنهان میشن.

  3. المیرا

    با عرض پوزش نحوه نوشتن متن بالا ….. به شکل اشتباهی فاصله گذاری شده وعمدا نبوده……..یه مدلی انگار تاکیدی شده ها!!!خودمونیم….

    اما دوست عجول ….ومهربان… وآرمانگرا و..دمدمی ام…
    کمی یواشتر گاز انتقاد را فشار بده تا ته……چون بعدش یا صدای سابیده شدن شدید لاستیک وان ترمــــــــــــز مهیب میاد ویا با سر میری تو دیوار واقعیت ….

    با زهم جسارت منو ببخش…
    ……………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس.

  4. مه مطهر

    آرش عزیز کمی آرامتر، با خودت به صلح برس برادر. در طول تاریخ و در همه جا سیاهی های زیادی حاکم بوده ولی همیشه امید و زیبایی هم هست. خودت رو گول نزن ولی آرامتر این دیدگاه داره تو رو فرسوده می کنه، دوست ندارم ببینم عذاب می کشی. بدون این همه خود آزاری هم می شه ایران رو تغییر داد کما این که تا بحال کارهای بزرگ زیادی کردی. چیزی اون بیرون وجود نداره این تیغها رو از دور روحت باز کن و خدا رو شاکر باش که بهت عشق و توان داده که در محدوده خودت برای ایران مفید باشی، و دعا کن این عشق و توان در جامعه تسری پیدا کنه . می دونم به قول استاد ستوده من هم :خون است دلم برای ایران!‍ ولی تو باید باشی که تغییر ایجاد کنی . با این دیدگاه فرسوده می شی و می بری . میشه جور دیگه ای هم نگاه کرد .کمی کمتر خودت رو آزار بده.
    …………………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس فراوان از توجه و لطفت. حق با توست.

  5. مه مطهر

    ضمنا سایت تو مخاطب زیاد داره و مایه الهام و امید برای خیلیهاست، و تو متعلق به خودت نیستی فقط. می دونم که همین الان این حرف من داره آزارت می ده ولی نا امیدی حاکم بر این روزهای تو ممکنه انگیزه خیلیها رو از بین ببره. وقتی بزرگ می شی بلند می شی از دور دیده می شی و تاثیر می گذاری. و تو لیاقت امید و شادی رساندن رو داری همانطور که تو این سالهای طولانی که در کنارت کار کردم فداکاریهاتو برای شاد کردن دیگران دیدم
    …………………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. باز هم سپاس. ولی نمیتونم ببینم و حرف نزنم. دق میکنم اونجوری.

  6. محمد

    خسته ایم خسته
    …………………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. بله، میفهمم.

  7. فرشته

    من از اون کمپانیهای بین المللی که پشت در وایستادن می ترسم…
    …………………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. من هم از اونها میترسم هم از اینهایی که حالا میخوان رزومه مدیریتی پر کنن و برن سراغ قراردادهای از نوع ترکمانچای اما با شیوه مدرن.

  8. انجمن نادانان جوان

    خوشبین ها هواپیما میسازند بدبین ها چتر نجات
    …………………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. ما خوشبختانه یا بدبختانه هیچ کدامشون رو نمیسازیم.

  9. زینب فارسی

    چه جالب، همین امروز من دقیقن به این موضوع فکر میکردم…
    نمی دونم میشه اسمش رو گذاشت نا امیدی، ولی یه چیزیه که حال خوبی نیس…
    نیس…
    …………………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. بله، خوب نیست.

  10. گلاره

    🙁 ناامیدی شما، ناامیدمون می کنه 🙁
    …………………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. متاسفانه نمیتونم گاهی بیش از این تحمل کنم. ببخشید بر من.

  11. سوفی

    رفتم بودن باداب سورت! همون چشمهٔ پلکانی تراورتنی کم‌نظیر در جهان که در روستای ارست بخش چهاردانگه‌ی شهرستان ساریه، باورتون نمیشه بازدیده کننده‌ها ماشیناشون رو تا سقف خود سایت آورده بودند!! بعدم دسته جمعی در حال جهش، پرش و قدم زدن روی پلکانها!!!
    با لبخندی ملیح که حاکی از حس دوستدار محیط زیستیم بود رفتم جلو و گفتم میدونید این دومین میراث طبیعی ایرانه که در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده؟ (خبری – سوالی) آخه اینهمه بی توجهی شگفت آوره! (متعجب) یارو نه گذاشت نه برداشت گفت اینجا واسه ماس!!! (هواری) اون زمان که شما تیرونیها داشتین آب حوض میکشیدید (تحقیری) ما اینجا رو داشتیم. اینقده از یادآوری آب حوض کشیدنمون خجالت کشیدم که نگو و نپرس…
    نمونه دیگه: بعد از کلی گشتن!! یک قیراط و نیم ساحل بدون سند منگوله دار شخصی پیدا کردیم تا طلوع و غروب آفتاب رو ببینیم چشمتون روز بد نبینه ماشین‌ها تا لب لب دریا رفته بودند. ایندفعه نشستم و دست به دعا شدم، هنگام برگشتنشون تا سقف تو ماسه‌ها گیر کنند و راننده و کل همراهاش برای درآوردنش به زحمت بیافتن تا دیگه هوس یه همچین شیرین کاری به سرشون نزنه …(بدجنسی)
    القصه آقای نورآقایی ناامید نباشید فقط دعا کنید به پایان جهان نزدیک شیم چون من نمی تونم دست رو دست بذارم و بشنوم و ببینم که در اقصی نقاط دنیا برای حفظ محیط زیستشون سنگ تموم می‌ذارن و ما برای از بین بردنش. بعدم که کار از کار میگذره جلسه پشت جلسه برای احیاش که اونم صد البته بدون اثر…..
    …………………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. چیزی ندارم برای گفتن جز احساس سرخوردگی و نا امیدی.

  12. Reza

    سلام
    یک سوال از خدمتتون داشتم میدونم ارتباطی با این پست نداره اما اگر ممکنه جواب بدبد …. من ویزای کشور سوئد را دارم ولی قصد دارم برم پاریس یعنی اولین ورودم به منظقه شنگن پاریس هست .بنظربون مشکلی پیش میاد ؟ یا اول باید برم استکهلم بعد برم پاریس ؟ قبلا ویزاهای شنگن داشتم ولی همیشه اولین مرز ورودم همون کشوری بوده که از ش ویزا داشتم …میخواستم بدونم آیا میشه با ویزای شگن کشور دیگری وارد یک کشور دیگه عضو شنگن شد یا حتما باید از همون کشور صادر کنند وارد بشم ؟ …ممنون
    …………………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. اگر اولین بار نیست، به احتمال زیاد مشکلی پیش نمیاد. ولی باز از اهل فن بپرسید.
    موفق باشید.

  13. ایران

    سلام

    امید هنوز وجود داره کافیه همه ما راه تغییر بپذیریم . هنوز دستانی هستند که از ته باتلاق ها بالا مانده اند.
    …………………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس.

  14. پروانه

    “اصلا شما
    هربار که می آیید
    جهان پشت سرتان قفل می شود
    تا بهانه های رنگارنگ تان را بتراشید
    باید فهمیده باشید
    هرچقدر تیزتر باشند
    می توانید خطوط پر رنگ را
    نامرئی بکشید
    حتی می توانید با ظرافت تمام
    آنچه نیست را برجسته تر کنید
    تا کارتان مثل همیشه
    حرف نداشته باشد
    من لای تمام تراشه ها را می گردم
    شاید بین شان
    کلیدی که
    آن سوی جهان جا گذاشته اید را
    پیدا کنم..”
    (سمیرا سلیمانی)

    جناب نورآقایی عزیز
    یکی از دلایلی که مدت هاست به وبلاگتون سر میزنم و مطالبش رو دوست دارم وجود همین دلنوشته ها است،
    که هر آنچه از دل برآید بر دل نشیند…
    میدونیم که خیلی خسته اید و این حستون شاید لحظه ای بوده ولی مطمئنم بازهم با قدرت ادامه میدید، فقط میتونم بگم قدردان تمام زحماتتون هستیم و دل نگرانیهاتون رو به جون می خریم.
    …………………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. ارادتمند این همه محبت شما هستم. سپاسگزارم.

  15. افشین

    صد درصد راهی هست ولی باید اول تلخی شرایط موجود در جانمون بشینه و از عادت هر روزه خارج بشه تا درد و حس کنیم اونوقت هر کس خودش از خودش شروع میکنه و …..
    …………………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. بله، باید راهی باشه.

  16. رسول ايرانشناس

    آرش عزیز سلام
    به نظرم تا زمانی که شعور سفر جایگزین شور در سفر نشه همین آشه و همین کاسه است .
    …………………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. هر دو باید باشه. در این مورد اتفاقا این یکی نباید جایگزین اون یکی بشه.

  17. بهزاد

    به نکته بسیار خوبی اشاره کرده بودید. افزایش بیش از اندازه ماشین شخصی. به نظرم سیاستهای غلط در تولید خودرو این امکان را برای همه فراهم کرده است که تا تعطیلی می شود، اولین گزینه خروج از شهر و زدن به کوه و بیابان باشد. جالب است که مردم حوصله دید و بازدید با قوم و خویشان را که در گذشته ای نه چندان دور ، انتخاب اصلی گذران اوقات فراغت بود را ندارند و در عین حال در هر مقصد گردشگری چفت هم می نشینند و تخمه می شکنند. هر گوشه ای از رفتارهای جامعه ایرانی و ریشه یابی آنها زمینه هزار رساله تحقیقی است. حتما خودتان هم دیده اید.کوچکترین و دور افتاده ترین شهر های ما هم ترافیک دارند. اصلا نمیدانم این سیل عجیب آدم و ماشین در آخر هفته ها در هر شهر ایران، در کشور دیگری هم همانند دارد یانه؟
    ………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. حرف‌هایی که می‌زنید درسته، و من هم نمیدونم در حال حاضر چه میشه کرد.

  18. شادی مهر

    آرش نورآقایی عزیز درود بر شما.
    به پیشنهاد مدیر تولید شرکت که از بنده خواسته شد تا یک متن کوتاه برای بُرد شرکت تهیه کنم در مورد مشکل کم آبی. با اجازه ی شما طرح بسیار زیبای شما و همکاران تون که قرار بود روی پیراهن تیم ملی والبال زده بشه که نشد، متن کوتاه منو زینت داد. امیدوارم جسارت منو ببخشید به بزرگی خودتون.
    این هم از نوشته ها البته کامل نشده هنوز
    http://s3.picofile.com/file/8201561884/Doc1.docx.html
    ………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. هر کجا بشه از ایده‌ها و طرح‌ها استفاده کرد، من رو خوشحال میکنه. فقط نتونستم بخونم. لطفا ایمیل کنید برام.

  19. رسول ايرانشناس

    منظور منم همین بود بدون شور و هیجان که سفر لذتی نداره .اما اگه هیجان(جو) سفر ما رو فراگرفت باید فهم و شعور از نوع سفر و نیازهای اون رو هم همراهش کنیم تا برای خودمون و هموطنانمون دردسر درست نکنیم .
    ………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. زنده باد.

  20. نینا

    سلام.امروزباخودم فکرکردم شماکه تابحال اینهمه تلاش وجدیت وایده وخلاقیت داشته اید و توانایی تون رو در انجام کارهای بدیع و اثرگذار همه دیده ایم حیفه ناامید بشید.چطوره از آموزش و پرورش شروع کنید میدونم که مجاب کردن مسؤلین خیلی سخته و بعد هم تدوین برنامه های آموزشی و….کفش آهنین میجواد و اعصاب پولادین و میدونم که شما خیلی گرفتارید. ولی فکر میکنم شما میتونید. این آرزوی دیرین من (و احتمالا بسیاری از مردم)بوده که نظام آموزشی کشور چیزی رو آموزش بده که واقعا بدرد زندگی و آینده بچه ها و مملکت بخوره. و الان بنظرم رسید کسی که میتونه قدم مؤثری در این مورد برداره شمایید. همونطور که از ورزش و فدراسیونها شروع کردید با آموزش و پرورش ادامه بدید. این راهیه که به مرور شاید بتونه نگرش اهالی آینده این سرزمین رو به زندگی و محیط زیست تغییر بده.
    (نمیدونید چقدر دلم میخواست جوون بودم و فرصتهایی رو که سوزوندم و ازتلاش و اقدام (و شکست) ترسیدم جبران میکردم. من توانایی و لیاقتش رو نداشتم ولی آرزو دارم شما که توانایی و هوش لازم رو دارید رها نکنید و ناامید نشید) در هر صورت براتون آرزوی صبر؛ پایداری و امید میکنم. صحنه پیوسته بجاست…
    ………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. متن برآمده از دل شما من رو تحت تاثیر قرار داد. ضمن سپاس از توجه و لطف شما نسبت به خودم، فکر می کنم شما هم بسیار لیاقت و البته جسارت دارید. امیدوارم همه بتونیم تلاش کنیم در کنار هم. ما اول باید اشتباهات رو بپذیریم تا بعد بشه در مورد آینده بهتر حرف بزنیم.

  21. شادی مهر

    آرش نورآقایی عزیز درود برشما
    من خواستم متن رو براتون ایمیل کنم متاسفانه ایمیل تون رو نداشتم. اگر براتون امکان داره میشه ایمیل تون رو اینجا برام بزارید. ممنون از لطف شما
    ………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. nooraghayee@gmail.com
    موفق باشید.

  22. روشنا

    سلام آرش
    خوبی؟
    ببخشید بدون آقا یا جناب خطاب کردم
    خواستم نوشتم صمیمانه تر باشه …
    میدونم کوچکتر از اونم که بخوام حرفی بزنم اما به عنوان خواننده و علاقمند به حوزه گردشگری که همیشه پیگیر این سایت زیبا و پرمخاطب هستم رک میگم (البته ببخشید اینجا میگم، ایمیلتون رو نداشتم،صلاح دونستی روی سایتتون نزار)
    همیشه با خوندن مطالب این سایت هم لذت بردم هم غمگین شدم چون معتقدم حرفی که از دل بیاد به دلم میشه … کارا و حرفات همه عمل کردنه با وجود سختی ها و مانع ها… و این همش لذت هست و تبریک میگم بهت که انقدر محکم و توانمندی.
    و اما حرفی که میخوام بگم …
    بنظرم وقتی آدم تو شرایط پیچیده درونش قرار میگیره و کاستی ها اذیتش میکنه بهترین راه، وجود یک همراه هست، یک همراه واقعی … یکی که بشنوه و همسو باشه، بفهمه .. اوقدر براش بگه بگه بگه و اونم درکش کنه و همفکری کنه و آرومش کنه … اونوقت این درون ناآروم، آروم میگیره … ایده و فکر و توان افزون میده به شرطی که اون همراه، واقعی و دلسوز و همیشگی باشه ….
    اینو نگفتم که خودعزیزی کنم یا فکر کنم به ذهن خودت نرسیده! اما به عنوان کوچکترین نظرم اینه گاهی برای کارهای بزرگ باید به خود توجه کرد تا آرامش واقعی رو تجربه کرد و حرکت کرد اما اینبار با ذهنی پر از آرامش و ایده که مطمئنم هیچ وقت از ایده های نو و خلاقانه خالی نمیشه …
    موفقیتت افزون باد
    ………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام.
    فقط متونم بگم: سپاس از محبت و توجه شما.

  23. نگار

    آرش نور آقایی…
    بارها به دنیاش سرک کشیده بودم ، با سفرهاش همقدم شده بودم،با اسطوره هاش بینا شده بودم ، با نگاهش دیدنی ها رو دیده بودم و به دلنوشته هاش دلبسته بودم….. اما هرگز ندیده بودمش…. اسمش رو توی لیست اساتیدم دیدم و با شوقی عجیب بیصبرانه منتظر حضورش بودم …. نمیدونم چرا روزی که قرار بود ببینمش دلشوره داشتم! شاید دلهره ی دیدار تصور و واقعیت بود، نقطه برخورد انچه میپنداریم و آنچه هست ….

    حضور به موقع و کمی هم زودتر : تصوری که با واقعیت همسان بود، یکرنگ و ساده : واقعیتی فراتر از تصور ، پرشور و آرام: تصوری به جا از واقعیت، مغرور و فروتن : واقعیتی والاتر از تصور… نمادهایش حقیقتی بودند بر تایید بودنش و گاهی اسطوره بودنش… آرام شد آشوب دلم ولی …… دلهره ای عجیب به جانم افتاد: این خشم پنهانش از کجاست! این غم پنهانش از پشت سکوت کدام بی قراری فریاد میکشد! روی موج کلامش از اناهیتا تا کعبه رفتم و با تواضعش مغرور شدم به میراث جهانیمان. دلهره اما می امد همراهم تا دعا کنم برایش تا کاش مهربانتر بود با خودش و این چند سطرش مومن ترم کرد به ارامش خواستن ، برای روح بلند بیقرارش.
    تلخی واقعیتی که نوشتید کُشنده نیست وقتی که هنوز هستند مردمانی که تلاش میکنند برای بیداری ، برای همیاری و فرو نمیروند در نا امیدی ناتوانی… کسانی مثل :
    آرش نورآقایی….
    …………………………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. هرچند که شما در حق من لطف کردید و این متن رو نوشتید، ولی باید اعتراف کنم که لذت بردم. امیدوارم مشروع باشه. سپاس.

  24. لیلا

    سلام

    آنچه قابل تذکر است منظرەی مبتذل شهر و زندگی است،
    اما انسان همین که عادت کرد، روزگارش بی دردسر میگذرد.
    آلبر کامو
    ……………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. چه جملۀ قابل تاملی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *