شنبه؛ ۱۴ شهریور

شهریور را اصولا به یاد دارم. ۱۴ شهریور و ۲۸ شهریور را بیش‌تر. شهریور ماه تولد من است. منٍ خودم و منٍ سایتم.

دیشب ماه کامل بود، ماه شب چهارده. امروز، هم شنبه (روز شروع) است و هم ۱۴ روز از شهریور گذشته. یکسال پیش در چنین روزی (۱۴ شهریور) اولین مطالبم را در همین سایت و در بخش روزنوشت‌ها، قرار دادم.

هر چند که اکنون اگر به تاریخ‌های مطالب گذشته نگاه کنید، قبل‌تر از این تاریخ هم پیدا می‌کنید که به خاطر امتحان سایت و به خاطر مشکلاتی که پیش آمده بود، آن تاریخ‌ها را وارد کرده‌ام، ولی تاریخ اصلی، ۱۴ شهریور ۱۳۸۷ است.

۲۸ شهریور هم روزی است که بخش انگلیسی سایت آماده شد، یعنی ۱۴ روز بعد از گذاشتن اولین مطلب به زبان فارسی. هر چند بخش انگلیسی سایت اکنون خیلی فعال نیست، اما روزی که نباید دیر باشد به اندازه بخش فارسی فعال خواهد بود.

برای من که اعداد معنی خاصی دارند، ۱۴ و ۲۸، نوعی نگرش را برایم تداعی می‌کنند.

از این‌که بگذریم…

قبلا (به دو نوشته قبل‌تر رجوع کنید) ذکر کرده بودم که روز پنج‌شنبه اتفاقی افتاد و بنده در پی آن، تصمیم گرفتم مطلب نیمه‌کاره “دشمن، خشکسالی، دروغ” را تمام کنم و در سایت قرار دهم. این اتفاق دیدار با دکتر ناصر کرمی بود. دکتر همیشه به من انرژی می‌دهد و از ایده‌های نابی که دارد با هم حرف می‌زنیم. ما با هم در مورد خشکسالی حرف می‌زدیم که بنده از این تحقیق گفتم و او بلافاصله گفت، بنویسش.

من نوشتم و اکنون نوشته‌ی او:  http://iren.ir/Nsite/FullStory/?Id=1083

قابل ذکر است که دکتر «کرمی» به بنده اظهار لطف داشته‌اند، وگرنه من تنها روزنامه‌نگاری نیستم که در زمینه میراث معنوی فعالیت می‌کنم. حداقل «زهره نیلی» را می‌دانم که در این زمینه بسیار فعالیت می‌کند و دیگرانی نیز.

دیدگاه‌ها

  1. شراره

    تولد یکسالی سایتتون مبارک
    عجب نوپای یکسالۀ پـــر بـــاری

    پیشاپیش روزِ آغازتون رو هم تبریک میگم…
    با دنیا اومدنتون لطف بزرگی کردید

  2. سمیه

    تولد یک سالگی سایتتو تبریک میگم ، با اینکه یک سالشه ولی خیلی زود بزرگ شده
    بیشتر از سنش بهش می یاد . درمورد بخش انگلیسی هم نگران نباش ، میتونی رو کمک من حساب کنی . امیدوارم یه روزی سایت انگلیسی حتی فعالتر از سایت فارسی بشه .

  3. N

    سلام

    ( کجاست این هستی پنهان ؟ …
    لحظه ای که تولد در آن هست ، به وسعت ابدیت پهلو می زند …
    چه غریب است … ) ” آرش نور آقایی ”

    تولد هر دو ” من ” بر شما مبارک .
    همیشه آرش بمانید …
    با آرزوی بهترین ها

  4. زهره

    سلام دوست خوب.امیدوارم تولد سایتت و پیشاپیش تولد خودت مبارک باشه.مثل همیشه به من لطف داری…آرزو پاک،مهدی نورعلیشاهی ،بهروز چگینی و محسن شهنازدار در این زمینه کار می کنند.به ویژه شهنازدار.این آدم با هزینه شخصی خودش به روستاهای مختلف سفر کرده و لالایی ها،ترانه ها و موسیقی محلی شون رو ثبت و ضبط کرده…کارهای یوسف علیخانی هم درخور توجهه به ویژه در ارتباط با هرآنچه به قزوین و به ویژه روستای گازرخان ربط پیدا می کنه.اما از حق نگذریم هیچ روزنامه نگاری به جز شما این اندازه منسجم و هدفمند به اسطوره ها توجه نکرده… میراث معنوی،مظلوم ترین حوزه ایه که وجود داره…در ضمن از ابراز لطفت سپاس.من فقط علاقه مند به قصه و افسانه و…هستم.اما دانش چندانی در این زمینه ندارم

  5. سمیرا یحیایی

    تو چه دل خجسته ای داری آرش….تولد؟ اونهم تولد سایت؟ شهر پر از مرگه !!!خواهش می کنم مراعات حال من رو لااقل بکن بعد از تولد ها بگو….حالا تولدت مبارک دیگه مجبور می کنی آدم رو ….

  6. شراره

    تندیس جون چطور به این نتیجه رسیدی؟
    چه جـــوری فکر کردی که اینطور می گی؟!!!!
    حتی اگر حرفِ تو رو هم قبول کنیم و آرش جز این سایت چیزِ دیگه ای!!! نداشته باشه
    مگه فـــقـــط همین سایت چیز کَمیه؟

    در مورد خودشیفتگی هم که واقعاً داری بی انصافی می کنی
    ایشون اینقدر ذهنش مشغول افکارشون هست که اصلاَ فرصتی برای خودشیفته شدن پیدا نمیکنه
    و در ضمن هممون اذعان داریم که پر باریِ افکارش در چه حَــده..
    اگر شنیدنی و خواندنی نبود، پس ما اینجا چه کار می کنیم؟؟
    این همه مدت!!! به عنوان اعضای ثابت!!!

  7. سمیرا یحیایی

    تندیس
    نمی دونم تو چرا عادت به بهانه جویی برای اشتراکات ذهنی و عدم اشتراک داری…شاید از عدم تفاهم ات با جهان سرچشمه می گیره که خب درک ات می کنم شاید هم کلا با آرش بدی که من نمی فهمم اش و بهت توصیه می کنم این بیماری رو کنار بزاری، چون اصولا آزادگی در جهان عاری شدن از بد اومدنه و نفرت و حتا گاهی عشق …بی خیال شو تندیس آرش هم خب اینجوریه دیگه بپذیرش اگر هم نمی تونی به سایت اش سر نزن این توصیه من در جهت سلامت روح توئه که الان واقعا برام مهم شده چون نمی دونم تو چته؟ درک ات نمی کنم…
    اما نه به بی مزگی تو تندیس خان و نه به شوری شراره که حتا با مغز آرش هم هم ذات پنداری می کنه….(ایشون اینقدر ذهنش مشغول افکارشون هست که اصلاَ فرصتی برای خودشیفته شدن پیدا نمیکنه) ……….آخه از کجا می دونی جونم….آرش اما بچه باحالیه با اینکه عنقه… آرش جان ببخشید که باز اینجوری شد من شرمنده ام، دیگه کامنت نمی زارم قول می دم…

  8. Maraym

    ما در تولد و مرگ خود نقشی نداریم. نقش ما همه در زندگی ماست. (گوته)

    استاد گرامی، پیشاپیش تولدتان را شاد باش می گویم و زندگی خوش همراه با تندرستی و روشنایی برایتان آرزو می کنم.
    امیدوارم سفری که پیش رو دارید، سفری خوب و پربار باشد.
    بیشتر وقتها از مطالب خوب و مفید سایت شما استفاده می کنم ولی کمتر نظر می دهم.
    واقعیت این است که بیشترشان برایم تازگی دارند. موفق باشید.

  9. لیلا

    سلام
    امروز سایتت ۱۳ سال کامل شده و پا به ۱۴ سالگی گذاشته
    میدونم سایتت را بیشتر از تولدت دوست داری. بهت تبریک میگم که سایتت تبدیل به کتاب ادبی و مرجع و سیر و سیاحت و گردشگری …. شده
    خودت و سایتت پایدار باشیدو موفق در کارهایی که در پیش رو داری.

    با وقـار می آید …
    همراه با بــادی ملَس
    و احساســی بــارانـی
    . از کوچه های گــرم مرداد عبور میکند
    بر خاک گُــر گرفته ی زمین
    سایه می افکند
    دانه های انار را
    با گیلاس پیوند میدهد
    و در گوش عابـران
    نزدیک شدن فصل عاشـقی را
    زمزمه میڪند
    شهریور…!!

    شیوا میثاقی
    ………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سپاس از محبتت. سپاس از اینکه یادت بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *