شناخت عدد هفت

برای نوشتن این متن (شناخت عدد هفت) نمی‌دانم چند روز (از قبل) وقت گذاشتم، ولی فقط برای ویرایش کردنش دو روز صرف کردم. باورتان بشود یا نه، برای نوشتن این متن، تمام کتاب‌های در تصویر را (بیشترشان را لغت به لغت) خوانده‌ام. شما خواننده‌ی محترم اگر حوصله‌‌ی خواندنش را ندارید فقط به نتیجه‌ی آخر (در سطرهای پایانی) مراجعه کنید.

برای شناخت عدد هفت و مفاهیم مربوط به آن، سعی می‌کنیم در زیر، از ابعاد مختلف، خود این عدد و باورهای مربوط به آن را مورد بررسی قرار دهیم:

هفت
هفت، “عدد عالم است و عالم کبیر را تداعی می‌کند. کامل بودن و تمامیت را می‌رساند. هفت یعنی امنیت و ایمنی، آرامش، وفور نعمت، اتحاد مجدد، سنتز و بکارت.
با سه آسمان و جان، و چهار زمین و بدن، نخستین عددی است که هم مادی است و هم معنوی. هفت عدد «مادر کبیر» است. انسان از طریق هفتمین نور خورشید به جهان دیگر راه‌ می‌یابد.”  “هفت در ارتباط با هفت روز هفته، هفت سیاره، هفت مرحله‌ی کمال، هفت فلک یا طبق آسمان، هفت شاخه‌ی درخت کیهان و غیره است.”
“هفت در میان نخستین دهگان تنها عددی است که مقسوم علیه ۳۶۰ واقع نمی‌شود.
این عدد، سه‌گان روحانی(۳) و چهارگان محسوسات (۴) را در بردارد، پس (۳+۴) همه آفریدگان را شامل می‌شود.”  رقم هفت، نمودار زندگانی جسمانی (۶)، پیوسته به حیات الهی (۱)، (۷=۱+۶) است.
“برخی از هفت‌گان‌ها نماد هفت‌گان‌های دیگر هستند، از جمله هفت گلبرگ گل سرخ که یادآور هفت طَبَق آسمان و هفت مرتبه‌ی فرشتگان است که همگی مجموعه‌ای کامل هستند. هفت نمایانگر کل منظومه‌ی سیارات و ملائک، کل طبقات آسمان، کل نظام اخلاقی و کل نیروها، به‌خصوص در نظام روحی است. در میان مصریان، هفت نماد زندگی جاودان بود. هفت نماد حلقه‌ی کامل کمالی پویا است. هر چرخش قمری هفت روزه و هر چهار دوره چرخش قمری (۴×۷) یک دور را ختم می‌کند. فیلون [اسکندرانی یا یهودی، فیلسوف ۱۳ ق.م. تا ۵۴ م.] عقیده دارد مجموع اعداد تشکیل‌دهنده‌ی ۷ (۱+۲+۳+۴+۵+۶ +۷) که با عدد (۷×۴) برابر است، هفت را نشانه‌ی مفهوم تغییر پس از یک دوره‌ی کامل و یک شروع مثبت می‌کند.”
“عدد هفت خاص نحله‌ی آپولون است: اعیاد آپولونی در هفتمین روز ماه جشن گرفته می‌‌شد. در چین نیز، جشن‌های مردمی در هفتمین روز (ماه) برگزار می‌شد. هفت علامت برای بودا وجود دارد. طواف مکه هفت بار انجام می‌گیرد. اگر بر شش رأس شش‌ضلعی مرکز آن را بیفزائیم، هفت می‌شود (خاتم سلیمان را ببینید). هفته از شش روز فعالیت و یک روز تعطیلی تشکیل شده، که این روز در مرکز نموده می‌شود. (در تقویم باستانی) آسمان شش سیاره دارد و خورشید در مرکز آن است: مرکز، در شش‌ضلعی، شش فرشته، شش ضلع یا شش شاخه‌ی ستارگان نقش هفتمین آن‌ها را دارد؛ شش جهت فضا دارای یک نقطه‌ی واسط یا مرکزی است که جهت هفتم آن را می‌سازد و نماد کل مکان و زمان است.”
“در ارتباط با عدد چهار که نماد زمین (با چهار جهت  اصلی) است، و با عدد سه که نماد آسمان است، هفت نمایانگر کل جهان در حال حرکت است.”
“هفت رنگ رنگین‌کمان و هفت نت گام موسیقی، هفتگان را به‌عنوان تنظیم‌کننده‌ی ارتعاشات نشان می‌دهد، ارتعاشاتی که در شماری از سنت‌های قدیم، جوهر ماده به‌حساب می‌آمدند.
جمله‌ی زیر منسوب به بقراط [هپیوکراتس، طبیب یونانی، حدود ۳۷۰-۴۶۰ ق.م.] است: عدد هفت، با فضایل پنهانش همه چیز را در وجود  شامل می‌شود؛ هفت زندگی و هفت حرکت عطا می‌کند؛ و حتی بر موجودات  آسمانی اثر می‌گذارد.”
“هفت عدد پایان یک دوره، و آغاز دوره‌ی بعدی است. عالم در شش روز خلقت شده، و خداوند در روز هفتم کار نمی‌کند و آن روز را تقدیس می‌کند: بنابراین شباط (شبت / سبت) به‌واقع آرامی بیرونی پس از خلقت نیست، بل تاج خلقت و غایت کمال است. همان است که هفته از یک تربیع قمری شکل گرفته است.”
“کمال ضرباهنگ مسمط در ترجیع‌بند هفتم آن است که در اسلام به‌خصوص در میان اسماعیلیه‌ امری آشنا است: جمادات هفت وجه دارند (شش وجه به‌اضافه‌ی کلیت آن که وجه هفتم به‌شمار می‌آید و در ارتباط با شباط است). هرچه در جهان یافت می‌شود، هفت تا است. زیرا هر شیئی شش جانب و یک فردیت ماوراء‌الطبیعه دارد. ثمره‌ی عقل هفت است (شش به‌اضافه‌ی غیبت). در هر دوره امامان هفت هستند (شش امام به‌اضافه‌ی حضرت  قائم).”
“یک سنت هندو هفت شعاع را به خورشید منتسب می‌کند: شش شعاع در ارتباط با شش جهت فضا است و شعاع هفتم در مرکز قرار دارد. به همین سیاق رنگین‌کمان هفت رنگ ندارد، بلکه شش رنگ دارد و رنگ هفتم، ترکیب شش رنگ دیگر سفید است. به‌علاوه شش جانب کوه مِرو [کوه طلایی اساطیر هندو، نشانه‌ی مرکز جهان] که به‌سوی هفت دویپه (قاره) چرخیده، در ارتباط با هفت جهت فضای هندو قرار می‌گیرد (شش جهت به‌اضافه‌ی مرکز). کلمنس اسکندرانی [فیلسوف یونانی حدود ۲۱۱-۱۵۰ م.] می‌گوید: از خداوند این دل جهان، شش گستره و شش زمان صادر می‌شود؛ این است راز عدد هفت؛ بازگشت به مرکز، رجوع به اصل که در نتیجه ششگان بسط می‌یابد وبه هفتگان می‌رسد.”
“در سراسر جهان عدد هفت نماد یک کلیت، کلیتی در حال حرکت و پویایی کامل است. بدین‌گونه است که هفت، کلید مکاشفات (هفت کلیسا، هفت ستاره، هفت روح خدا، هفت مُهر، هفت صور، هفت رعد، هفت سر، هفت بلا، هفت پیاله، هفت ملک …) است. هفت تعداد آسمان‌های بودایی است. ابوعلی‌سینا نیز هفت مَلِک مقرب هفت آسمان را توصیف می‌کند که برابر هفت شب بیدار (قائم‌اللیل) خنوخ [یا ادریس، پسر یارد و پدر متوشالح، هفتمین نسل آدم که صحیفه‌ای در ابوکریفا به اسم او هست] و هفت ریشی ودایی سپته ریشی، خلقت‌کنندگان اولین در ریگ‌ودا] هستند. هفت ریشی در هفت ستاره‌ی دب‌اکبر اقامت دارند و چینیان هفت مخرج بدن و هفت سوراخ قلب را مرتبط با آنان می‌دانند. چراغ سرخ انجمن‌های سرّی چین هفت شاخه دارد و همچون شمعدان هفت شاخه‌ی عبارنیان [منوراه] است.”
“برخی از متون اسلامی، هفت معنای عرفانی قرآن را به هفت مرکز لطیف انسان ارتباط می‌دهد. لازم به یادآوری است که یوگا نیز هفت مرکز لطیف دارد (۶ چاکراه به‌اضافه‌ی «سهسراره پادمه» [یا نیلوفر هزارگلبرگ، که پس از تمرینات یوگا در شش چاکراه یا فرورفتگی بدن بیدار می‌شود و سرانجام به سهسراره یا تارک سر می‌رسد، در این‌جا است که یوگی از محدوده‌ی زمان و سمساره رها شده است]. به سخن ابویعقوب [سجستانی، در کشف‌المحجوب] قوالب روحی با هفت حرف الوهی که همانا هفت عقل و هفت کروبی است ظاهر می‌شوند.”
“هفت عدد طبقات آسمان، به‌زعم دانته، عدد افلاک نیز هست، که این هفت فلک را کاتارها [نهضتی در قرون وسطا که از بالکان شروع شد و به اروپای غربی رسید، کاتارها پیرو مانویت و غنوسی‌گری بودند، این نهضت در قرن پانزده مضمحل شد] مرتبط با «هفت هنر آزاد» می‌دانند. هفت طَبَق آسمان، هفت زبانه‌ی درخت غان [ستون کیهان] سیبریایی‌ها، هفت فلز نردبان اسرار میترایی، هفت نرده‌ی نردبان کادوش ماسون‌های اسکاتلند متجانس هستند: هفت شماره‌ی مراحل معنوی سلسله‌مراتبی است که گذر از زمین به آسمان را ممکن می‌سازد.”
“بودا درهنگام تولد، دنیا را با برداشتن هفت قدم در هر یک از چهار جهت اندازه گرفت. چهار مرحله‌ی اصلی در تجربه‌ی رهایی‌بخش او، با توقفی هفت‌روزه، در زیر چهار درخت مختلف ارتباط دارد.”
“در کتاب مقدس، عدد هفت اغلب مورد استفاده قرار گرفته است. مثلاً شمعدان هفت شاخه؛ هفت روحی که بر درخت «یسی» آرمیده بودند؛ هفت آسمان که در آن کروبیان مقیم بودند؛ سلیمان، هیکل را در  هفت سال بنا کرد (اول پادشاهان، ۶:۳۸). نه فقط هفتمین روز، بلکه هفتمین سال نیز برای آرامی است. هر هفت سال، بندگان آزاد و راویان معاف می‌شوند. طفل هفت بار عطسه کرد و دوباره زنده شد (دوم پادشاهان، ۴:۳۵). یک ابر هفت بار در [دریای] اردن غوطه خورد و شفا یافت (دوم پادشاهان، ۵:۱۴). مرد عادل هفت بار افتاد و دوباره برخاست (امثال، ۲۴:۱۶). هفت بهیمه‌ی پاک از هر نوع در طوفان نوح نجات یافتند [پیدایش، ۷:۲]. یوسف خواب فرعون را یعنی هفت گاو فربه و هفت گاو لاغر را تعبیر کرد [پیدایش، ۱۹-۴۱:۱۸].
با این همه، هفت گاه موجب اضطراب و نگرانی است زیرا نشانه‌ی عبور از شناخته با ناشناخته است: با هفت، مداری کامل می‌شود، اما مدار بعدی کدام است؟”
گاهی می‌بینیم که “هفت در عین حال عدد شیطان است، چراکه شیطان سعی دارد از خداوند تقلید کند و میون خداوند است.”
“هفت، کلید انجیل یوحنا است: هفت، هفته، هفت معجزه، هفت جمله‌ی «من هستم» حضرت مسیح در مکاشفات، هقت صور، هفت پیاله و غیره بازمی‌گردد. این کتاب از سلسله هفت ساخته  شده. این عدد در انجیل و مکاشفات یوحنا هم (مانند خلقت در سفر پیدایش) نشانه‌ی فراوانی و برکت و زمانی تمام و کمال است؛ نشانه‌ی فرجام یک زمان، یک دوره و یک مرحله است؛ نشانه‌ی فراوانی و برکت عطا شده توسط روح‌القدس به کلیسا است.”
“روز هفتم در کتاب مقدس، مشمول تأویل‌هایی بسیار در مفهومی عرفانی شد. روزی که خداوند پس از خلفت، استراحت می‌کند، به‌معنای ترمیم نیروهای خداوندی پس از مشاهده اثری است که به انجام رسیده. این آرامی و استراحت در روز هفتم نمایانگر عهد و میثاقی میان خدا و انسان بود.”
“هفت نماد غایت جهان و برکت زمان بود. به سخن اوگوستینوس قدیس، زمان تقدیم، مدت زمان حج انسان را بر روی زمین اندازه می‌گیرد. او می‌افزاید، اگر خداوند یک روز را برای آرامش درنظر گرفته، بدین خاطر بوده که می‌خواسته آن را از خلقت متمایز کند و مستقل باشد و بدین‌گونه خودش در خودش استراحت کند. از سوی دیگر انسان با عدد ۷ که نشانه‌ی آرامی و تعطیل کار است، دعوت شده که به سوی خداوند روی کند و به‌تنهایی در او آرامی کند (شرح اوگوستینوس بر باب دوم پیدایش را ببینید ۱۴:۶).
باری، شش نشانگر جزء است، زیرا کار جزء است، اما آرامی دلالت بر کل کند، زیرا نشانه‌ی کمال است؛ ما در عذابیم زیرا جزیی از خود را می‌شناسیم، بی‌ که کل لقاءالله را شناخته باشیم، لکن آن‌چه جزء است نابود خواهد شد و هفت تاج بر سر شش خواهد بود (شهر خدایان، ۱۱:۳۱) را ببینید) (بر این مضمون و تأویل اوگوستینوس قدیس، اوگوست لونو، تاریخ رستگاری آباء کلیسا را ببینید).”
“بنابر تلمود، عبرانیان در عدد هفت نماد تمامیت بشری را، اعم از مذکر و مؤنث می‌دیدند و آن را بر مبنای مجموع چهار و سه تفسیر می‌کردند: در واقع حضرت آدم در ساعات اولین روز خود، روح را دریافت می‌کند که در ساعت چهار به حیات کامل می‌رسد و در ساعت هفتم است که همراه خود را دریافت می‌کند، یعنی به آدم و حوا تقسیم می‌‌شود.”
“هفت عدد انسان کامل- یعنی انسان به حقیقت‌رسیده است- هفت همان نر- ماده‌ی هرمسی‌گری و در آفریقا عدد همزادان اساطیری است، زیرا نر- ماده و یا همزادان اساطیری جز یک تن نیستند و از سوی دیگر بسیار پرمعنا است که ازدواج در رموز کبیر ثورا برگ هفتم است. هفت مجموع چهار و سه و در ثورا زوج شاه (امپراطور) و شاه بانو (امپراطریس)، پدر و مادر، کمال مظهریت، درون و بیرون قدرت به‌کار گرفته شده و موقت، و مجموع هماهنگ چهار عنصر و سه اصل در علوم خفیه است. جفت روحانی پاپ و  پاپ‌بانو نیز در ثورا ۵ و ۲ هستند که در مجموع ۷ به‌دست می‌دهند و جای شگفتی نیست که خود هفت در ثورا، که درمجموع نشانه‌ی وصلت شاه و شاه بانو، و پاپ و پاپ‌بانو بود، شماره‌ی برگ ارابه است برگی که نشانه‌ی تکامل است.”

در قصه‌ها و افسانه‌ها
“در قصه‌ها و افسانه‌ها، هفت عدد هفت مرحله‌ی ماده، هفت درجه‌ی آگاهی و هفت مرحله‌ی تغییر است.
۱ – آگاهی جسمانی: تمایلی سطحی، به ترتیبی ابتدایی و خشونت‌بار.
۲- آگاهی عاطفی: غرایز ترکیبی از احساسات و تخیل.
۳- آگاهی فکری: موضوع طبقه‌بندی‌کننده، نظم‌دهنده و مستدل.
۴- آگاهی الهامی: ایجاد رابطه با ناخودآگاه.
۵- آگاهی روحی: رهایی از زندگی مادی.
۶- آگاهی ارادی: دانش عملی‌شده.
۷- آگاهی زیستی: کوشش برای نیل به زندگی ابدی و رستگاری لوفه- دُلاشو، در قصه‌ی بندانگشتی و هفت برادرش، نماد هر یک از این هفت مرحله‌ی آگاهی را می‌بیند.”
“عدد هفت نمایان‌گر هفت مرتبه خودآگاهی و هفت مرحله تکامل است. رقم شش انسان مادی و فانی را نمایش می‌دهد و عدد هفت انسان الهی و جاوید را.”

ایران و اسلام
“برخی از باورهای مربوط به عدد هفت عبارتند از: هفت بی‌مرگان، هفت طبقه آسمان، هفت اباختر، هفت بهشت، هفتورنگ که در فارسی هفت برادر خوانده می‌شود، هفت ستاره پرویز، هفت روحانی مراسم یزش، هفت کشور، هفت دیوار هگمتانه به روایت هرودت، زمستان هفت‌ساله مَلکوس، هفت مرد مؤمن، هفت مرتبه کیش مهر، هفت یسن، هفت نژاد از هفت جفت فرزندان مَشی و مَشیانه که نوع بشر را به‌وجود آوردند، هفت فلزی که از تن گیومرث به‌وجود آمد. هفت‌خان رستم و اسفندیار، هفت اژدها، هفت سال خشکسالی، هفت دیدار زردشت با هفت امشاسپَند در هفت جای و هفت بار اقرار به دین بهی، کشتن هفت راهزن به دست گَرشاسب، … همچنین داریم: هفت دیدنی و ناگرفتنی که عبارتند از: خورشید و ماه و ستارگان و ابر و باد و آتش وازٍشت (یکی از پنج آتش مقدس) و آتشان. هفت نادیدنی و گرفتنی که عبارتند از: روشنی بیکران، گاه امشاسپندان، گَرودمان، بهشت، سپهر نیامیختنی، سپهر آمیختنی و آسمان.”
“مهرداد بهار گمان می‌کند که هفت اژدها با دیدگاه اسطوره‌ای «هفت اباختر» ارتباط دارد. در ادبیات فارسی از سیارات با نام «هفت خدنگ»، «هفت اژدها»، «هفت دختر خضرا»، «هفت در» و «هفت سالار» نام برده شده است.”
“در اساطیر هند، ایران، شرق دور (خصوصا کامبوج)، اساطیر سلتی و مدیترانه‌ای اژدهای هفت‌سر دیده می‌شود.”
“هفت با نقطه اوج عمر ۶۳، (۹×۷) یا (۷-۷۰) باشد ارتباط پیدا می‌کند.”  ۶۳ سالگی سنی است که پیامبر اسلام(ص) وفات یافت، ترکمن‌های ایران وقتی به سن ۶۳ سالگی می‌رسند مراسمی به نام “آق‌قویون” برپا می‌کنند.

در باورهای اسلامی، “هفت نخستین عدد کامل و از این‌رو به هفت آسمان، هفت اقلیم، هفت زمین، هفت دریا، هفت رنگ، هفت پیامبر و هفت مراتب یا منازل دل اعتقاد وجود دارد؛ هفت مرتبه طواف کعبه نیز مظهر هفت نشانه‌ی خداست.”
در اندیشه‌های اسلامی دوزخ هفت طبقه است: جهنم، سقر، لظی، حطمه، سعیر، جحیم، هاویه.
مسلمان در هنگام سجده هفت موضع از بدن را بر زمین قرار می‌دهد.
در عرفان و تصوف ایرانی ـ اسلامی هفت شهر عشق (طلب، عشق، معرفت، استغناء، توحید، حیرت، فنا) و هفت مقام عرفان (توبه، ورع، زهد، فقر، صبر، توکل، رضا) را داریم.
“هفت، همچنین به هفت صفت کیهانی که به خدا نسبت داده می‌شود و بیانگر صورت الهی انسان کامل یا حضرت آدم است (ان‌الله خلق آدم علی صورته) اشاره دارد و این صفات عبارتند از: نطق، حیات، علم، اراده، قدرت، شنوایی، بینایی.”
“همچنین در عرفان نظری، عروج به سوی عرش الهی به واسطه فیض الهی و با گذر از لطائف هفت‌گانه ممکن است. این گذر به دو صورت قوس عروج و قوس نزول نشان داده می‌شود. در قوس عروج، سالک از عوالم طبیعت، صورت، معنی، ملکوت، جبروت، لاهوت و ماهوت می‌گذرد و در قوس نزول از لطیفه حقیه محمدیه آغاز و با گذر از مراتب لطیفه خفیه عیسی، لطیفه روحیه داوود، لطیفه سریه موسی، لطیفه قلبیه ابراهیم، لطیفه نفیسه نوح به لطیفه قالبیه آدم می‌رسد.”
هفت دریا در اعتقادات اسلامی (آیه ۲۷ از سوره لقمان) هم دیده می‌شود.
کلا، “در اسلام هفت عددی مبارک است و نماد کمال: هفت آسمان، هفت زمین، هفت دریا، هفت طبقه‌ی دوزخ، هفت دروازه، هفت آیه‌ی فاتحه (سوره‌ی آغازین قرآن)، هفت حرف مصرف ناشده از الفبای عرب که زیر لوح افتاده‌اند، هفت کلمه‌ی شهادت برای تشرف به اسلام و غیره.
در زیارت مکه، زایر باید هفت بار دور کعبه طواف دهد استلام حجر سنت است] و هفت بار فاصله صفا و مروه را بپیماید [سعی].
اصحاب کهف (قرآن، ۱۷) هفت تن بودند. طلسمی که از ترکیب اسم آنان وجود دارد که اسم سگ [رقیم یا قطمیر] هم بدان افزوده شده است، سگی که ۳۰۰ سال از آنان نگهبانی کرد (۱:۳۱۴، LAMM).”
“عرفای مسلمان قرآن را شامل هفت تأویل (و گاه هفتاد تأویل) می‌دانند. در یک حدیث قدسی تأکید شده: قرآن یک معنای ظاهری و یک معنای باطنی دارد. این معنای باطنی خود دارای معنایی باطنی است و به همین ترتیب تا هفت معنای باطنی.”
“اندام‌ عرفانی [لطیفه‌ی انانیت] در تصوف ایرانی مشخصاً بر هفتگان بنا شده. مؤلفانی چون [علاء‌الدوله] سمنانی، هفت اندام، [لطایف سبعه] را نمودی از هفت پیامبر در عالم صغیر انسانی می‌داند…
اول اندام لطیف جسمانی [لطیفه ی قالبیه]، او نشانه‌ی حضرت آدم وجود تو است…
ششمین [لطیفه‌ی خفیه] عیسی وجود تو است.
هفتمین [لطیفه‌ حقیه] محمد وجود تو است (CORL,2385).
لطایف سبعه در ارتباط با هفت رنگ است: سیاه دودی [لطیفه‌ی قالبیه] رنگ حضرت آدم؛ آبی [لطیفه‌ی نفسیه] رنگ حضرت نوح؛ سرخ [لطیفه‌ی خفیه] رنگ حضرت ابراهیم؛ سفید [لطیفه‌ی سریه] رنگ حضرت موسی؛ زرد [لطیفه‌ی روحیه] رنگ حضرت داود؛ سیاه براق [لطیفه‌ی خفیه] رنگ حضرت عیسی؛ سبز [لطیفه‌ی حقیه] رنگ حضرت محمد .(ibid,242) ”
“هفت مرحله سلوک عرفاتی در منظومه‌ی معروف منطق‌الطیر عطار، با هفت وادی مشخص شده است: وادی اول طلب؛ دوم عشق؛ سوم معرفت؛ چهارم استغنا؛ پنجم توحید؛ ششم حیرت؛ و  هفتم فقر و فنا.”

باور دیگران فرهنگ‌ها و تمدن‌ها به عدد هفت
“در نزد هندوان هفت اسب گردونه‌ی خورشید را می‌کشند و به عقیده‌ی آنان انسان هفت مرتبه می‌میرد و دوباره به دنیا می‌آید تا در این تولد و مرگ‌های متوالی به کمال نهایی خود برسد.” “هفت رنگ رنگین کمان، در هند و بین‌النهرین به هفت آسمان تشبیه شده است.”
به اعتقاد بودایی‌ها، هفت، “عدد صعود و عروج به اعلی علیین، دستیابی به مرکز و هفت گام بودا نماد صعود از هفت طبقه‌ی کیهان و زمان و فضای متعالی است.”  در اندیشه‌های بودایی، عدد صعود و عروج به بالا و دستیابی به مرکز است.
مسیحیان بر این باورند که “خدا با نور هفتم در مرکز شش نور خلقت نشان داده شده است. هفتمین روز پس از شش روز آفرینش، روز استراحت بود. هفت حاصل ۳+۴ است که فضایل اساسی و خدایی محسوب می‌شوند. کشتی نوح روی هفتمین قله به خاک نشست و کبوتر پس از هفت روز بازگشت. شریعت‌های مقدس، گناهان کبیره، طبقات و کوه‌های دوزخ، علوم انسانی (Liberal Arts)، پیامبران اولوالعزم، فرشتگان درگاه، اهریمنانی که مسیح آنان‌ را بیرون راند، دوره‌ی روزه و توبه، قهرمانان مسیحیت و … همه با عدد هفت تا سر و کار دارند.”
مصری‌ها چنین می‌اندیشیدند که، “هفت هاثور (Hathor)، به معنی سرنوشت وجود دارد و کاهنه‌ها هاثور هفت کوزه دارند. جامه‌های هفت دختر «رع» (Ra)، هفت گره دارد. هفت باز «رع» مظهر هفت خردمند هستند، هفت گاو نر و هفت گاو ماده مظهر باروری است.”
“در نزد مصریان، هفت نماد زندگانی جاودان و ابدی بوده و به همین دلیل حرف “Z” که چیزی جز دو (۷) نیست، گرامی بوده است. “”Z حرف اول لغت “Zao” به معنای من زنده‌ام و واژه “”Zeus (زئوس) پدر روحانی همه زندگان، است.”   “در مصر باستان عدد هفت برای ازیریس، مقدّس شمرده می‌شود و هفت گاو نر و هفت گاو ماده (خواب یوسف پیغمبر را به یاد بیاورید) مظهر باروری هستند.”
در میان سامی و سومری، “هفت روز هفته، هفت اقلیم و هفت آسمان که طبقات زیگورات نماد آن‌هاست، در باورهای آنان کاملا مشهود است. هر یک از شاخه‌های درخت حیات هفت برگ دارد. دروازه‌های دوزخ، دیوها و بادهای نابودکننده‌ی «تیامت»، رنگ‌ها و سرنوشت‌ها هفت‌ تا هستند.”
در اعتقادات عبری، هفت، “نماد عقل سرمدی است. در سال یهودی هفت روز بزرگ و مقدس وجود دارد. «منوراه» (شمعدانی که در مراسم مذهبی یهودیان استفاده می‌شود) هفت شاخه است.”
همچنین فییثاغورثیان می‌پنداشتند که، هفت، “عدد کیهانی و عدد کمال و شامل سه آسمان و چهار جهان است.”
“در میان سرخپوستان جلگه‌ی امریکا عدد هفت بازنمود ارتباطات کیهانی انسان به‌اضافه‌ی چهار جهت اصلی (یعنی محل تجلی ذات برتر) است. به‌اضافه‌ی ستون کیهان که از مرکز این محل تجلی عبور می‌کند و در این‌جا منظور انسان است؛ این ستون از دوسوی به عالم زیرین و زبرین منتهی می‌شود. ۴ (جهت اصلی)+ ۲ (ستون عمودی)+ ۱ (مرکز)= ۷ می‌‌شود که درواقع مرکز یا ۱ موجب تلاقی ۴ جهت و ۲ ستون می‌شود. تقابل ماورایی عالم برین و عالم زیرین، با لقاءالله یا دیدن جلوه‌ی ذات برتر، به وجدانیت تبدیل می‌شود، که جایگاه انسان است (ALEC,69).”
“در میان سرخ‌پوستان پوئبلو [قبایل سرخپوست مکزیک] همین نماد به حیطه‌ی اجتماعی منتقل شده است. شهر مقدس «زونی»، مرکز جهان است و به هفت قسمت تقسیم شده، و با هفت محله‌ی جهان در ارتباط است. این شهر از جمع آمدن هفت روستای قدیم که بازنمود هفت قسمت کیهان بودند، تشکیل شده بود. تقسیمات اجتماعی پوئبلو نیز بر همین مبنا طرح‌ریزی شده و قبایل با گروه‌های سه‌تایی به این هفت قسمت وابسته بودند، به استثناء اولین قبیله که در مرکز آن قرار می‌گرفت (MULR,278-277). رنگ‌های کیهانی نیز برحسب همین نقشه‌ی کیهانی تقسیم می‌شدند.”
“در میان مایا- کیشه، خدای بزرگ آسمان با دوازده ستاره (خدایان باران) خدا- سیزده را می‌سازد و با هفت خورشید کیهانی، خدا- هفت را می‌سازد: بدین ترتیب گروه خدایان زراعی ساخته می‌شوند. مفهوم نگاشت خدا- هفت با دب اکبر نموده می‌شود.”
“در آفریقا نیز عدد هفت نماد کمال و وحدت است. در میان دوگون‌ها هفت مجموع ۴، نماد زنانگی، و ۳ نماد مردانگی، نشانه‌ی کمال انسانی است (GRIE).”
“دوگون‌ها عدد هفت را نماد وصلت ضدین و ابطال ثنویت و به همین خاطر نماد توحید و نتیجتاً نماد کمال می‌دانند. لکن در این‌جا از وحدت و وصلت ضدین به‌ویژه وحدت جنسی و همچنین باروری منظور نظر است. به‌همین دلیل واژه هفت در زبان دوگون‌ها مشابه واژه منی است، همان‌گونه که گوش مشابه با فرج است؛ و از سویی ۷ علامت خدای سخن دوگون‌ها و خدای باران‌های تازه است و بدین ترتیب نشانه‌ی طوفان و آهنگران (GRIE, GRIL).”
“هفت مجموع ۴ زن و ۳ مرد برای بامبارها نیز عدد کامل است. فارو، خدا برتر، خدای آب و کلمه، در آسمان هفتم مقیم است و در کنار او آب بارورکننده جاری است که فارو آن‌را به‌شکل باران پخش می‌کند. به‌علاوه در آسمان هفتم است که هر شب خورشید، در پایان مسیرش سرنگون می‌شود. زمین نیز مانند آسمان‌ها دارای هفت‌طبقه است و آب‌های زمینی نیز مانند فلزات هفت تا هستند. هفت هم عدد انسان است و هم اصل جهان.”
“[در میان اغلب اقوام سیاه آفریقا] مجموع ۳ و ۴ علامت انسان کامل (با دو اصل روحی و جنسیت مختلف) است و همچنین علامت جهان کامل، خلقت به هدف رسیده و رشد طبیعت است، و از سوی دیگر نشانه‌ی کلام کامل و از آن‌جا نشانه وحدت اصیل است.”
“تاتارهای آلتایی برای ستایش مکان‌های مقدس کشور زادگاه خود آن‌ها را حفظ با یک شماره یاد می‌کنند: کشورم یا هفت دروازه و آب‌هایش (HARA,177).
ژان‌- پل رو تأکید می‌کند که عدد هفت در میان ترک- مغول‌ها، عددی کیهانی و مقدس است (ROUF,98).”

“دیگر این‌که، علاقه‌ی وافر مردمان باستان در مراسم مقدّسشان برای استفاده از عدد هفت آشکارا دیده می‌شود. ببینید:
کلدانیان: هفت روز نزول باران که موجب سیل گردید.
هندو: ویشنو  هفت روز سیل را به “ساتیرا واتار” خبر می‌دهد.
کتاب مقدّس: نوح هفت روز سیل را به اذن خدا، پیشگویی می‌کند.
بابلی‌ها: کشیش در قربانی‌هایشان ۷ کوزه (Vase) به کار می‌بردند.
یونانیان: هفت جزیره مقدّس برایprosperine . هیدرای هفت سر که هرکول آن را می‌کشد.
مسیحیان: هفت کلیسا با هفت فرشته در رٲس آن‌ها. حیوانات هفت سر که از دریا برخاستند. هفت شهر کتاب. هفت شیشه خشم خدا. هفت طاعون آپوکالیپتوس.
ناواتل‌ها: هفت غاری که اجدادشان از آن بیرون آمدند.
سرخپوستان Zoni: هفت شهر .Chibola
اویغورها: هفت شهر مقدّس اویغورها.
آتلانتیس: هفت شهر آتلانتیس.
کاریان: هفت جزیره آنتیل.
مارکزی‌ها: هفت قومی که از سیل نجات یافتند.”

خدایان هفت‌گانه: هفت سی‌بی‌تی Sibiti the seven

“گروهی از هفت خدای بین‌النهرینی بدون نام بودند که آن‌ها را برای نخستین بار بر روی مهرهای استوانه‌ای شکل بابل کهن در نیمه اول هزاره‌ی دوم پیش از میلاد و بعد‌ا بر روی سنگ‌های تعیین مرز و ستون‌های یادمانی نشان می‌دادند. شکل آن‌ها به صورت هفت قرص یا هفت نیم‌کره بود که در دو ردیف یا به شکل آذین‌های گلسرخی تعبیه می‌‌شدند. آن هفت خدا را با هفت سیاره‌ی پروین یکی می‌دانستند و بعدها به صورت مجمع‌الکواکب درآوردند. گاهی به صورت هفت ریگ بودند که آن‌ها را برای قرعه‌کشی و نیز برای فالگیری به کار می‌بردند و از آن‌جاست که این ریگ‌ها جنبه‌ی تقدس یافتند. تصویر آن‌ها را بر فراز مناظر نبرد و بیماری و مطالب دیگر می‌توان دید که در آن‌جا، دارای جنبه‌ی نامعلوم است. در نقوش برجسته‌ی نوآشوری، آن‌ها را در میان تصاویر غیر مجازی خدایانی می‌بینیم که از پادشاه حفاظت می‌کنند. همچنین آن خدایان هفت‌گانه را با الهه‌ی ایشتار، به عنوان یک خدای مربوط به علم نجوم، در ارتباط می‌دانستند و آن‌ها را به صورت آذین‌های گلسرخی نشان می‌دادند.”

هفت )خدا( {Seven (gods)}
“درست همانند گروه دیوها، یعنی سبیتو Sebittu (ایمین‌بی Iminbi سومری)، «هفت»، نام گروه خدایان نیکوکار نیز بوده است که می‌توان قدرتشان را با استفاده از افسون‌های جادویی، علیه دیوان demons شیطانی، مهار کرد. «هفت خدا» با یکدیگر به‌همراه خواهرشان نَرودو Narῡdu که احتمالاً اصلیتش عیلامی و به نام الهه نرونته Narunte بوده است، فعالیت می‌کردند. آن‌ها را باید از هفت خردمندSeven sages  (اَپکلو apkallῡ بابلی) متمایز دانست. آن‌ها شاید همان هفت فرزند ایش‌هره Iṧhara باشند. آن‌ها گاهی با گروه دیگری که احتمالاً هفت پسر «اِن مشره» Enmeṧarra می‌باشند، (تحت‌عنوان «هفت و هفت») نامیده می‌شوند. معابدی برای این هفت خدا در پایتخت‌های آشوری، یعنی کلهو Kalhu (نیمرود)، دور- شرکین r- ŜarkēnῡD (خورساباد) و نینوا، وجود داشته است. از نظر ستاره‌شناسی آن‌ها با گروه ستاره‌ای هفت خواهر یا پروین، مشخص می‌شدند.
شمایل‌نگاری حساب شده از هفت خدا در دوره نو- آشوری مشخص است. آن‌ها کلاه‌های استوانه‌ای با لبه‌های بالایی پردار به سر داشته و رداهای بلند جلوباز به تن دارند. هر یک تبر و چاقویی و همچنین یک تیر و کمان در دست دارند. این‌ها خصوصیاتی هستند که با توجه به کارایی پیکره‌های figurines محافظ واقع در اطراف خانه‌ طی مراسم مذهبی مخصوص هفت خدا، در نظر گرفته می‌شدند. در عمل ظاهراً، وقتی این شمایل‌نگاری در هنری غیر از هنر تجسمی، ظاهر می‌شدند، مشکلاتی را ایجاد می‌کرده‌اند، چراکه بر روی یک تخته‌سنگ کنده‌کاری شده از کاخ آشوربانیپال (دوره حکومت ۶۶۸-۶۲۷ پیش از میلاد) در نینوا، کمان‌های بلندی که اول حجاری شده بودند، بعدها به‌خاطر تیرهاو چاقوها، پاک شدند.
دست‌کم در هنر نو- بابلی و نو- آشوری، نماد «هفت خدا»، هفت نقطه بوده است که گاهی هفت ستاره (احتمالاً اشاره‌ای به هویت هفت خواهر یا پروین) جای آن‌ها را می‌گرفته است.”

هفت دیو  Seven (demons)
“واژه اکدی سبیتو sebittu، اسم مفردی است به معنای «گروه هفت‌تایی» و واژه سومری ایمین‌بی iminbi نیز به همین معناست. «هفت» نامی است که به گروه دیوان demons زاده‌ی «آن» An و «کی» i  که نقششان یاری به خدا نرگل Nergel (اِرَه Erra) است، داده می‌شود. ظاهراً مجموعه‌ای از وردهای جادویی، هفت را معادل هفت اودوگ uduges شیطانی نامدار می‌داند که گاهی به آن‌ها «هفت و هفت» یا «هفت در هفت» نیز گفته می‌شود.”

هفت خردمند Seven Sages
“بر اساس روایت بابلی، هفت اَپکلو apkallū («مردان دانا» یا خردمندان»)، پیش از سیل بزرگ Flood می‌زیسته‌اند. در متون مذهبی نو-‌ آشوری و نو- بابلی، نام آن‌ها و هفت شهری که گمان می‌شد آن‌ها از آن‌جا آمده‌اند، آورده شده. البته روایات متعددی وجود دارد که نمی‌‌توان آن‌ها را به‌طور کامل با یکدیگر تطبیق داد. همچنین گفته شده که پیکره‌های متعلق به قبل از طوفان نوح نیز اَپکلو apkallū، به‌ویژه ادپه Adapa اریدو Eridu بوده‌اند.
هفت خردمند را باید از هفت (خدا) {Seven (gods)} )سبیتو Sebittu) متمایز دانست، زیرا فرمان‌های مناسک نو- آشوری، مشتمل بر دستورالعمل‌هایی درخصوص پیکره‌های figurines محافظی است که جای تصاویر هفت خردمند را پس از هفت (خدا) تعیین می‌کنند. پیکره‌های هفت خردمند می‌بایست به‌گونه‌ای متفاوت ساخته شده باشند. برخی ملبس به پوست ماهی و برخی پیکره‌هایی بالدار با چهره پرندگان، هستند.
به‌نظر می‌رسد که روایت هفت خردمند در داستان هشت مخلوق بروسوس Berossos محفوظ شده باشد که در «در روزهای نخستین» که با اُئن‌ها Oannes آغاز و با اُداکُن Odakon پایان یافت، از دریا پدیدار گشتند. در حماسه بابلی گیلگمش Gilgameš، هفت خردمند با ساختن دیوارهای اوروک Uruk، دارای اعتبار می‌شوند.”

هفت در چاکراها
“هندوها معتقدند که هفت چاکرا یا هفت مرکز لطیف در بدن انسان وجود دارد. هرکدام از این چاکرا‌ها را به صورت گرافیکی با گل نیلوفر نمایش می‌دهند که در صورت فعال شدن چاکراها، نیلوفرها می‌چرخند. این چاکراها عبارت‌اند از:
۱- مولادهارا: در فضای بین مقعد و اعضای تناسلی واقع شده و به شکل نیلوفری با چهار گلبرگ نمایش داده می‌شود.
۲- شوادهیستانا: در ریشه اعضای تناسلی جای دارد و به شکل نیلوفری با شش گلبرگ نمایش داده می‌شود.
۳- مانی‌پورا: در ناحیه ناف واقع شده و به شکل نیلوفری با ده گلبرگ نمایش داده می‌شود.
۴- آناهاتا: در ناحیه قلب واقع شده و به شکل نیلوفری با دوازده گلبرگ نمایش داده می‌شود.
۵- ویشودها: در ناحیه گلو واقع شده و به شکل نیلوفری با شانزده گلبرگ نمایش داده می‌شود.
۶- آجنا: بین دو ابرو واقع شده و به شکل نیلوفری با نود و شش  (۴۸*۲) گلبرگ نمایش داده می‌شود.
۷- ساهاسارا: در قله سر واقع شده و به شکل نیلوفری با هزار گلبرگ نمایش داده می‌شود.”

هفت در قرون وسطی؛ هفت فضیلت و هفت رذیلت
“ایمان، امیدواری، نیکوکاری، سه فضیلت یزدان شناسانه از کورنتیان (Corinthians) در عهد جدید بودند و احتیاط، بردباری، اعتدال و عدالت، چهار فضیلت عمده‌ی جمهوری افلاطون بودند. این فضایل با هم در می‌آمیزند تا «هفت فضیلت»، یعنی یکی از مشهورترین هفت‌گانه‌های مسیحیت را ایجاد کنند.
برای ایجاد توازن در مقابل فضایل، هفت رذیلت یا هفت گناه کبیره هم داریم که عبارت‌اند از:
پرخوری، شهوترانی، حرص، خوشگذارانی، خشم، حسادت و تنبلی.
این‌ها درون‌مایه‌های رایج در هنر هستند. گاهی این هفت فضیلت و هفت رذیلت در تضاد با هم نشان داده می‌شوند.
در کلیسای کوچک scrovegni در روز قیامت، خدا در حالی‌که کف دست راستش بالا به سمت نجات یافتگان است، نشان داده می‌شود. در طول دیوار سمت راست، هفت فضیلت قرار دارند. کف دست چپ خدا رو به پایین به سمت ملعونین است و در طول دیوار سمت چپ، رذایل قرار دارند که در مقابل متناظر خود قرار گرفته‌اند:
خردمندی‌ در مقابل‌حماقت، بردباری ‌در مقابل بی‌ثباتی، اعتدال در مقابل غضب، عدالت در مقابل‌بی عدالتی، ایمان در مقابل بی‌ایمانی، امید‌ در مقابل نومیدی، نیکوکاری در مقابل حسادت.
مسیحیت گروه‌های هفت‌گانه فراوانی دارد: هفت اندوه با‌کره و هفت درخواست در دعای خداوند یافت می‌شود و نیز هفت هدیه روح القدس و هفت شادی باکره که هر دو درونمایه‌های مورد علاقه در هنر هستند.
در سراسر قرون وسطی، هفت علم انسانی، نمایشگر مجموع آموزش بشری بود. دوره تحصیلی در قرون وسطی عبارت بود از: درس های سه گانه (دستور زبان، منطق، معانی بیان) در باب لیسانس علوم انسانی و علوم چهار گانه (حسابان، موسیقی، هندسه و نجوم ) و برای فوق لیسانس علوم انسانی.
کیمیاگری قرون وسطی، هفت فلز را شناسایی نمود. به خاطر دلبستگی‌اشان به تطبیق، این فلزات به روزهای هفته و سیارات تخصیص داده شد.”

هفت در شمنیسم
“گرچه عدد هفت حکایت از تأثیر مشرق‌زمین دارد، و در نتیجه، تأثیری متأخر است. با این حال احتمالاً ایدئولوژی شمنی در انتشار عدد هفت نقش داشته است. هر طور که باشد، در میان «یوراک – سامویدها» روح زمین هفت پسر دارد و بت‌ها (سجادایsjaadai ) هفت چهره، یا صورتی با هفت بریدگی، یا صرفاً هفت شکاف دارند؛ و این سجادای با درختان مقدس پیوند دارند. شمن بر روی لباسش هفت زنگوله دارد، که نماد صداهای هفت دوشیزه آسمانی‌اند. ظاهراً عدد رمزی هفت نقش مهمی را در فن و خلسه شمن ایفا می‌کند، زیرا در میان «یوراک- سامویدها» شمن آتی به مدت هفت روز و هفت شب بیهوش دراز می‌کشد، در حالی که ارواح او را تکه تکه کرده و تشرف می‌دهند؛ شمن‌های «اوستیاک» و «لَپ» برای این‌که به حالت خلسه فرو روند قارچ‌هایی با هفت خال می‌خورند.
شمن آلتایی از درخت یا تیرکی با هفت یا نُه شکاف یا «تاپتی» بالا می‌رود، که نمایانگر هفت یا نُه طبقه آسمانی هستند.
ستون‌های کیهانی «اوستیاک‌ها» هفت شکاف (یا بریدگی پله‌گونه) دارند. و «گول‌ها» معتقدند که با بالا رفتن از پلکانی دارای هفت پله می‌توان به آسمان رسید.
تصور هفت آسمان در سرتاسر سیبری جنوب شرقی عمومیت دارد. (قابل ذکر است که تنها همین اعتقاد نیست؛ بلکه تصور نُه سطح آسمانی، یا شانزده، هفده و حتی سی وسه آسمان، بسیار شایع و متداول است.)
گروه هفت یا نُه پسر (یا خدمتگزاران) خدای آسمان غالباً در آسیای مرکزی و شمالی، هم در میان «اوگری‌ها» و هم در میان «ترک- تاتارها» یافت می‌شوند. و «گول‌ها» هفت پسر خدا را می‌شناسند. «واسیوگان – اوستیاک‌ها» از هفت خدای ساکن در هفت طبقه سخن به میان می‌آورند.
گروهی از هفت خدای برین در میان «یاکوت‌ها» نیز یافت می‌شوند.”

دیگر باورهای باستانی ایرانیان مربوط به عدد هفت
در زیر، مهم‌ترین باورهای مربوط به عدد هفت را در تفکرات ایرانیان روزگاران گذشته مورد بررسی قرار می‌دهیم:

***هفت بر اساس کتاب بندهش
در مطالب زیر که از «بُندهش» انتخاب شده‌اند، متوجه می‌شویم که دو نوع آفرینش ۱- «مادی» و ۲- «مینوی» وجود دارند و از طرفی اهریمن همچون اهورامزدا، دنیای خود را می‌آفریند. اما وجه مشترک آن‌ها این است که همه هفت مرحله دارند. نکته‌ی دیگر این است که هرمزد (اهورامزدا) هم در آفرینش مادی هفتمین است و هم در آفرینش مینوی.

۱- هفت موجود اهورایی؛ هرمزد و شش امشاسپند
او (هرمزد) نخست امشاسپندان را آفرید به شش بن؛ سپس دیگر، آن هفتمین خود هرمزد بود. از امشاسپندان نخست بهمن را فراز آفرید، سپس اردیبهشت، سپس شهریور، سپس سپندارمذ، سپس خرداد و امرداد را آفرید، هفتم خود هرمزد بود.
این‌گونه است:
اول: بهمن
دوم: اردیبهشت
سوم: شهریور
چهارم: سپندارمذ
پنجم: خرداد
ششم: امرداد
هفتم: هرمزد

۲- هفت موجود اهریمنی؛ اهریمن و شش دیو
اهریمن بدان پتیارگی، از کماله دیوان، نخست اکومن را فراز ساخت، سپس اندر، سپس ساوول، سپس ناگهیس، سپس ترومد، سپس تریر و زریر، سپس دیگر دیوان، هفتم خود اهریمن بود.
این‌گونه است:
اول: اکومن
دوم: اندر
سوم: ساوول
چهارم: ناگهیس
پنجم: ترومد
ششم: تریر و زریر
هفتم: اهریمن

۳- هفت آفرینش مادی؛ هرمزد و شش آفریدگان مادی
از آفریدگان مادی، نخست آسمان، دیگر آب، سه دیگر زمین، چهارم گیاه، پنجم گوسفند، ششم مردم و هفتم خود هرمزد بود.
توضیح: می‌بینیم که هرمزد هم در آفرینش امشاسپندان (آفریدگان مینوی) دیده می‌شود و هم در آفرینش مادی. چرا که بنا به بندهش داریم، هرمزد هر دو است: نخست مینو، سپس مادی.
در جای دیگر آمده است که، او (هرمزد) آفرینش مادی را به هفت بخش آفرید: نخست آسمان، دیگر آب، سه دیگر زمین، چهارم گیاه، پنجم گوسفند، ششم مردم و هفتم آتش که درخشش او از روشنی بی‌کران، جای هرمزد است.
به عبارت دیگر:
اول: آسمان
دوم: آب
سوم: زمین
چهارم: گیاه
پنجم: گوسفند
ششم: مردم
هفتم: آتش (هرمزد)

۴- هفت پایه آسمان
آسمان را هفت پایه است: نخست ابر پایه، دیگر سپهر اختران، سدیگر ستارگان نیامیزنده، چهارم بهشت که ماه بدان پایه ایستد، پنجم گرودمان که انغز روشن خوانده شود و خورشید بدان پایه ایستد، ششم گاه امشاسپندان، هفتم روشنی بیکران که جای هرمزد است.
این‌گونه است:
اول: ابرپایه
دوم: سپهر اختران
سوم: ستارگان نیامیزنده
چهارم: بهشت (جایگاه ماه)
پنجم: گرودمان / انغز روشن (جایگاه خورشید)
ششم: جایگاه امشاسپندان
هفتم: روشنی بیکران / جایگاه هرمزد

۵- رابطه‌ی هفت آفریدگان مینوی و آفریدگان مادی با یکدیگر
هرمزد از جهان مادی، بن مردم را به خویش گرفت، بهمن از آفرینش مادی، انواع گوسفند را به خویش پذیرفت، اردیبهشت از آفرینش مادی آتش را به خویش پذیرفت، شهریور از آفرینش مادی فلز را به خویش گرفت، سپندارمذ از آفرینش مادی، زمین را به خویش پذیرفت، خرداد از آفرینش مادی آب را به خویش پذیرفت، امرداد از آفرینش مادی، گیاه را به خویش پذیرفت.
ارتباط‌ها بدین‌گونه است:
هرمزد – بن مردم
بهمن – گوسفند (چهارپا)
اردیبهشت – آتش
شهریور – فلز
سپندار مذ (اسفند) – زمین
خرداد – آب
امرداد – گیاه

۶- هفت کشور (هفت اقلیم)
گوید در دین که زمین سی وسه نوع است. هنگامی که تیشتر آن باران ساخت که دریاها از او پدید آمدند، زمین را همه جای نم بگرفت، به هفت پاره بگسست، دارای زیر و زبر و بلندی و نشیب شد. پاره‌ای به اندازه‌ی نیمه‌ای در میان و شش پاره‌ی دیگر پیرامون آن قرار گرفت. آن شش پاره به اندازه‌ی خونیرس است، او آن‌ها را کشور نام نهاد، زیرا ایشان را مرز ببود، چنان‌که پاره‌ای را که به ناحیه‌ی خراسان است کشور ارزه، پاره‌ای را که به ناحیه‌ی خاوران است کشور سوه، دو پاره را که به ناحیه نیمروز است کشور فرددفش و ویددفش، دو پاره را که به ناحیه اباختر است کشور وروبرشن و وروجرشن خوانند. آن را که میان ایشان و به اندازه ایشان است، خونیرس خوانند.
از این هفت کشور، همه گونه نیکی در خونیرس بیشتر آفریده شد.

***هفت فلز از تن کیومرث
“از آن‌جا که تن کیومرث از فلز ساخته شده بود، از تن کیومرث هفت‌گونه فلز به پیدایی آمد.”
“از بدن کیومرث فلزات به وجود آمدند. تعداد آن‌ها بنا بر زاداسپرم هشت است: زر، سیم، آهن، روی، قلع، سرب، جیوه، الماس. اما الماس که از فلزات نیست به فهرست اصلی تعلق ندارد. در بندهش، فقط هفت فلز برشمرده شده است. فکر وجود هفت فلز اصل بابلی دارد.”

***هفت جفت
“شش جفت نر و ماده از ایشان پدید آمد. برادر، خواهر را به زنی همی کرد. همه، با «مشی» و «مشیانه» که جفت نخستین بودند، هفت جفت شدند. از هر یک از ایشان تا پنجاه سال فرزند بیامد، خود به یکصد سال بمردند.”

***عدد هفت بنا به زادسپرم
در «زادسپرم»، بخشی با این عنوان وجود دارد: «درباره‌ی هفت دیدار، که به اندازه‌ی هفت امشاسپند است، که در هفت جای بود»
که خلاصه‌اش به شرح زیر است:
“دیدار نخست، زردشت به سبب اورمزدی بودن، با تن اورمزدی در کنار آب داییتی به دیدار آمد. دوم، به سبب بهمنی بودن، از پنج گونه گوسپند، که نماد  مادی بهمن‌اند، پنج تا در گریوه‌ی اوسند به دیدار زردشت آمدند. دیدار سوم، به سبب اردیبهشتی بودن، مینوی آتش‌ها با زردشت در آب تجن به دیدار آمدند. دیدار چهارم، به سبب شهریوری بودن، مینوی فلزات در سرای روستا در مغان با زردشت به دیدار آمدند. دیدار پنجم، به سبب سپندارمذی بودن، مینوی کشورها، ناحیه‌ها، استان‌ها و روستاها و ده‌ها چندان که بایسته بود، با زردشت به دیدار آمدند، در سدویس برگریوه‌ی «دمندان»، که چشمه‌ای است از «اسنوند» و به «داییتی» رود. دیدار ششم، به سبب خردادی بودن، مینوی دریاها و رودها در «اسنوند» کوه به زردشت به دیدار آمدند. دیدار هفتم، به سبب امردادی بودن، مینوی گیاهان در «درجین زبار» در ساحل آب داییتی یا جای دیگر، با زردشت به دیدار آمدند.”

به طور خلاصه‌تر:

اول – اورمزد – تن اورمزد – داییتی
دوم – بهمن – گوسپند –  اوسند
سوم – اردیبهشت – آتش – تجن
چهارم – شهریور – فلز – سرای روستا
پنجم – سپندارمذ – زمین – دمندان
ششم – خرداد – آب – اسنوند
هفتم – امرداد – گیاه – درجین زبار

قابل توجه است که این بخش از «زادسپرم» با بخش (رابطه‌ی هفت آفریدگان مینوی و آفریدگان مادی با یکدیگر) از «بندهش» همخوانی دارند.

در زادسپرم و در بخش «درباره‌ی ساخت مردمان» آمده است:
“تنی گردی (تن جسمانی) به وسیله‌ی هفت لایه کامل شد که اندرونی‌ترین آن مغز، پیرامون مغز، استخوان؛ و پیرامون استخوان، گوشت؛ و پیرامون گوشت، پی؛ و پیرامون پی، رگ؛ و پیرامون رگ، پوست؛ و پیرامون پوست، موی است.
در ادامه رابطه‌ی میان سیارات و تن جسمانی را به این شرح می‌آورد:
کیوان: موی
اورمزد (احتمالا منظور مشتری بوده است): پوست
بهرام: رگ
مهر:پی
ناهید: گوشت
تیر: استخوان
ماه: مغز
درونی‌ترین لایه‌ی تن جسمانی، مغز است که استخوان بر روی آن، و سپس گوشت و پی و رگ و پوست و موی، هر کدام بر روی قبلی قرار گرفته‌اند.”

در زادسپرم بخشی با عنوان «درباره‌ی فرشگرد کرداری (بازسازی و درخشان سازی جهان) که اصل همه‌ی آن‌ها هفت است» داریم که خلاصه‌اش به شرح زیر است:
در دین چنان نشان داده شود که: هفت‌تا هستیم هم‌اندیشه، هم‌گفتار، هم‌کردار…

“نام هفت جاویدان آن‌گونه که در دین پیداست: از تخمه‌ی ایرج «وَن‌جُدبیش»، «اَشم یهمایی‌اوشت»، «یوشت فریان» و «گوبد شاه» است؛ و از تخمه‌ی توزان (تور)، یکی «اَشه وَزدادپور وُدَخشتان» اشت. یکی که نامش «فرهختٍ خمبیگان» و یکی «پشوتن» که «چهرومیان» خوانده شود.
هم‌چنان‌که خدایی (حکومت) هفت امشاسپند در فرشگردکرداری به وسیله‌ی هفت دهبد (فرمانروا) آراسته و نظم یافته است، در دین نیز هفتی هفت امشاسپند نظم یافته است.
نیز آن همی (اجتماع) بزرگ فرشگردکرداران هم با هفت مرد است که فره ایشان از هفت امشاسپند است: سوشیانس پسر زردشت در «خونیرس»، روشن چشم و خور چشم در «اَرزَه» و «سَوَه»، فرادت فرٌه و ویدت فره در «فرَدَدفش» و «ویدَدَفش»، وُرونیم و وُروسود در «وُروبَرشت» و «وُروجَرشت».
سوشیانس در خونیرس به مقام «زوتی» نشیند. آن شش فرشگردکردار نیز در شش کشور بمانند: هاونان، آذروخش، فربردار، آبردار، آسنودار، رثویشگر
و هفت امشاسپند در اندیشه‌ی هفت فرشگردکردار جای گیرند: اورمزد، زوت با سوشیانس؛ بهمن، هاونان با روشن چشم؛ اردیبهشت، آذروخش با خورچشم؛ شهریور، فربردار با فرادت فره؛ سپندارمذ، آبردار با ویدت فره؛ خرداد، اسنودار با ورونیم؛ امرداد، رثویشگر با وروسود.”

***هفت بنا به یشت‌ها
“عدد هفت در بابل دارای اهمیت بوده و غالبا در تاریخ و آیین آن سرزمین به این عدد برمی‌خوریم. بعدها یهودیان نیز هفت فرشتگان خود را از روی سبعه‌ سیاره بابل ترتیب داده فرمانفرمایی هر یک از روزهای هفته را به یکی از آن‌ها سپرده‌اند: رافائیل به جای خورشید، جبرائیل به جای ماه، شمائیل به جای بهرام (مریخ)، میکائیل به جای تیر (عطارد)، زدکائیل به جای برجیس (مشتری)، انائیل به جای ناهید (زهره)، سبات‌ئیل یا کفرائیل به جای کیوان (زحل).”
این‌گونه است:
رافائیل: خورشید
جبرائیل: ماه
شمائیل:بهرام (مریخ)
میگائیل: تیر (عطارد)
زدکائیل: برجیس (مشتری)
انائیل: ناهید (زهره)
سبات‌ئیل (کفرائیل): کیوان (زحل)

استاد پورداوود معتقد است که عدد هفت در اقوام سامی، سومری، یونانی، هندی و ایرانی و ژرمنی از تقدس برخوردار بوده است. “امشاسپندان ایرانی با هفت «آدی‌تیا» Aditya مربوطند.”

***هفت امشاسپند
“امشاسپند اسمی است که به یک دسته از بزرگترین فرشتگان مزدیسنا داده شده است و جمع آن، امشاسپندان «نامیرندگان مقدس» معنی می‌دهد. این هفت امشاسپند از این قرارند: بهمن (وَهومَنه)، اردیبهشت (اَشَه وهیشتَ)، شهریور (خَشتره وَیرَه)، اسفند (سپندار مذ یا سپنت اَرمیتی)، خرداد (هوروتات)، مرداد (اَمرتات). خوانندگان گرامی متوجه شدند که تاکنون شش امشاسپند را نام بردیم. امشاسپند دیگر، گاهی خود «اهورامزدا» و گاهی «سپنت منیو» (خرد مقدس) است در راس این شش امشاسپند قرار می‌گیرد و گاهی «سروش» است که آن را در آخر این امشاسپندان جای داده‌اند.”  این موضوع که در هر حال تعداد این امشاسپندان هفت است، بسیار جالب توجه است.

***هفتان بوخت
“در اسامی خاص ایرانی به اسم «هفتان بوخت» برمی‌خوریم که در کارنامک اردشیر پاپکان از هم‌آوردان و دشمنان اردشیر، نخستین شاه ساسانی شمرده می‌شوند. برخی هفتان را هفت سیاره دانسته‌اند و برخی آن را به هفت امشاسپند مربوط می‌دانند. پورداوود معتقد است که «هفتان بوخت» همان است که در شاهنامه «هفتواد» شده است.”

***هفت سین
“فیلسوف عرب، جاحظ که در سال ۲۲۵ هجری وفات یافت در کتاب خویش، المحاسن و الاضداد می‌نویسد که در جشن نوروز و مهرگان در دربار پادشاه ساسانی در خوانچه‌ای هفت شاخه از درخت‌هایی‌که مقدس می‌شمردند مثل زیتون و بید و انار و به و غیره، می‌گذاشتند و در هفت پیاله سکه‌ی سفید و نو می‌نهادند.”  چنان‌که خوانندگان گرامی می‌دانند هنوز هم در ایران و کشورهایی که نوروز را گرامی می‌دارند «سفره‌ی هفت سین» معمول است.‌

***هفتن
“مقصود از «هفتن» همان هفت «امشاسپند» است. از دو «هفتن» یاد شده: هفتن یشت کوچک و هفتن یشت بزرگ. در واقع هفتن یشت کوچک مخصوص به هفت «امشاسپند» و جزو یشت‌ها و هفتن یشت بزرگ متعلق به «یسنا» است. قابل ذکر است که هفتن یشت بزرگ را به مناسبت هفت فصلش، به امشاسپندان منسوب کرده‌‌اند و به نام‌های «هفت ها»، «هفت هات» در پهلوی و «هپتنگ هائیتی» در اوستا ذکر شده است.”

***هفت در موسیقی ایرانی
۱- هفت خسروانی
هفت دستگاه موسیقی که در دربار ساسانیان (مخصوصا در دوره‌ی خسرو پرویز) متداول بوده است. فرهنگ معین
مسعودی در کتاب «مروج الذهب» آورده است: “ایرانیان الحان و دستگاه‌های چند اختراع کردند که بدان نواهای خسروانی گویند که شماره آن‌ها به هفت می‌رسد بدین قرار: سکاف، ماداروسنان، سائیکاد، سیسوم، جوبران” نام دو دستگاه در این‌جا ذکر نشده است.

۲- هفت خوان
نام یکی از پرده‌ها و الحان موسیقی قدیم ایران بوده است.

۳- هفت‌گاه
نام پرده‌ای در دستگاه راست است. در عربی به صورت هفت‌کاه به کار رفته است. صفی‌الدین ارموی آوازها را هفت تا نوشته که آخرین آن‌ها «حصار» نام دارد. حصار را هفت‌گاه نیز نامیده‌اند. امام شوشتری: ایران گاهواره دانش و هنر

۴- هفت گنج
هفت گنج خسرو پرویز نام داستانی است از جمله ۳۶۰ داستان باربد که در فرهنگ‌های فارسی آمده و نظامی در خسرو و شیرین آن را به نظم درآورده است. این داستان در وصف ثروت خسرو پرویز است که وی هفت گنج به شرح زیر داشته است: گنج عروس، گنج بادآورد، گنج افراسیاب، گنج سوخته، گنج خضرا، گنج شادآورد، گنج باد. فرهنگ معین

فردوسی در ابیات زیر فراهم آمدن هر یک از این گنج‌ها را توصیف کرده است:
نخستین که بنهاد گنج عروس      زچین و زبر طاس و از هند و روس
دگر گنج بادآوردش خواندند         شمارش بکردند و درماندند
دگر آن‌که نامش همی بشنوی      تو خوانی ورا دیبه‌ی خسروی
دگر نامور گنج افراسیاب             که کس را نبود آن به خشکی و آب
دگر گنج کش خواندی سوخته     کز آن گنج بد کشور افروخته
دگر گنج کز در خوشاب بود           که بالاش یک تیر پرتاب بود
که خضرا نهادند نامش               همان نامور کاردان بخردان
دگر آن که بد شادآورد بزرگ        که گویند رامشگران سترگ

۵- هفت نوبت
هفت بار نوبت (نقاره) زدن به درگاه سلاطین. سعدی آورده است:
گر هفت نوبتت به در قصر زنند    نوبت به دیگری بگذاری و بگذری

۶- مقامات هفت گانه
“بدان که مولفان علم موسیقی اکثر برآنند که اصحاب الریاضی مکالمه کرده که مقامات اثنی عشری در اصل هفت بوده بر حسب کواکب و سیارات سبعه…
۱- حضرت آدم در مقام «راست»
۲- حضرت موسی در وادی ایمن در مقام «عشاق» ناله و مناجات کردی
۳- حضرت یوسف در قعر چاه و زندان در مقام «عراق» گریستی
۴- حضرت یونس در بطن الحوت به آهنگ «کوچک» فغان کردی
۵- حضرت داوود بر سر قبر برادرش جهت آموزش و مغفرت در آهنگ «حسینی» ندبه نموده و مناجات کردی
۶- حضرت ابراهیم در آتش نمرود در مقام «حسینی» و «نوروز العرب» ناله کردی
۷- حضرت اسماعیل در عزا در مقام «رهاوی» قرآن خواندی و در وقت ذبح در «عشاق» ناله کردی” بهجت الروح.

“تعداد علامات در نت نویسی موسیقی هفت است که هر یک نمودار مقدار کشش زمانی صوت موسیقی است.”

نتیجه:
عدد هفت در فرهنگ‌های مختلف معانی و مفاهیم بسیاری را می‌پذیرد و این همه از جهان‌شمولی و اهمیت این عدد سخن می‌گویند. از طرفی می‌توان مفاهیم مشترک و معانی نزدیک به هم این عدد را از نوشته‌های بالا استنباط کرد که ما را در هدف غایی کتاب یاری نماید.
می‌توان چنین پنداشت که به طور کلی، عدد هفت در ارتباط است با دو موضوع کلی: ۱- موضوعات مربوط به کامل بودن و تمامیت: هفت مرحله کمال، صعود، گذر از زمین به آسمان، پایان یک دوره و آغاز دوره‌ی جدید، انسان کامل، تمامیت بشری، غایت جهان، سلوک عرفانی و … ۲- موضوعات مربوط به هستی (دنیای) مادی و معنوی: هفت روز هفته، هفت اباختر، هفت طبقه آسمان، هفت اقلیم، هفت کشور، هفت نژاد، هفت جفت، هفت فلز، هفت مرحله‌ی (مرتبه) فرشتگان، هفت خدا، هفت پیامبر، هفت موجود اهورایی، هفت موجود اهریمنی، هفت آفرینش و هفت آفریده.
از طرفی، عدد هفت چنان‌که دیدیم، به طور توامان و هم‌زمان‌ به فضیلت‌ها و رذیلت‌ها و خوبی‌ها و بدی‌ها مرتبط می‌شود. در واقع، هم‌زمان با هفت خردمند و هفت خدا و هفت مرتبه‌ی فرشتگان و هفت امشاسپندان و هفت سال باروری، هفت اژدها و هفت دیو و هفت موجود اهریمنی، و هفت سال خشکسالی را داریم.
می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که عدد هفت، عددی است که همواره تکامل انسان و جهان را از طریق جدال‌های زمینی و آسمانی (چنان‌که اهورامزدا با اهریمن و خدا با شیطان مبارزه می‌کنند) پی می‌گیرد. به این معنی که هر دو عالم صغیر و کبیر، برای رسیدن به آرامش و وفور نعمت می‌بایستی از مراحلی گذر گنند که با عدد هفت در ارتباط است.
به طور خلاصه، تمام هستی و آدمیان (عالم صغیر و کبیر)، در هفت روز، در هفت نژاد، همراه با هفت آفریده‌‌ی اهورایی شکل گرفته‌اند و در هفت اقلیم پراکنده شده‌اند تا این‌که برای رسیدن به مقصود نهایی، با هفت دیو و هفت اژدها و هفت سال خشکسالی و ناباروری مبارزه کنند و بدین‌ترتیب مدار هستی کامل شود.

آرش نورآقایی

منابع:
*قلی‌زاده، خسرو، فرهنگ اساطیر ایرانی بر پایه متون پهلوی، تهران، کتاب پارسه، ۱۳۸۷، ۴۷۲ص *کوپر،جی.سی. فرهنگ مصور نمادهای سنتی، ترجمه ملیحه کرباسیان، تهران، فرشاد، ۱۳۷۹
*هال، جیمز. فرهنگ نگاره‌ای نمادها در هنر شرق و غرب، ترجمه دکتر رقیه بهزادی، موسسه فرهنگ معاصر، ۱۳۸۳
*بهار، مهرداد، بندهش / فرنبغ دادگی، تهران، توس، ۱۳۷۸
*راشد محصل، محمدتقی، وزیدگی‌های زادسپرم، نگارش فارسی، آوانویسی، یاداشت‌ها، واژه‌نامه، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۵
*بلک، جرمی – گرین، آنتونی، فرهنگ‌نامه خدایان، دیوان و نمادهای بین‌النهرین باستان (مصور)، ترجمه پیمان متین، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۳
*کریستن‌سن، آرتور، نمونه‌های نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانه‌ای ایران، ترجمه و تحقیق ژاله آموزگار و احمد تفضلی، تهران، نشر چشمه، ۱۳۷۷
* پورداوود، ابراهیم، یشت‌ها، تهران، اساطیر، ۱۳۷۷
*فرهنگ نمادها، ژان شوالیه، آلن گربران، ترجمه و تحقیق سودابه فضایلی، تهران، انتشارات جیحون، ۱۳۸۷
*الیاده، میرچا. شمنیسم فنون کهن خلسه،‌ مترجم محمد کاظم مهاجری، قم، نشر ادیان، ۱۳۸۷
*لوفلر، م- دلاشوا. زبان رمزی قصه‌های پریوار، ترجمه جلال ستاری، تهران، توس، ۱۳۶۶
*آیین هندو و عرفان اسلامی (بر اساس مجمع‌البحرین داراشکوه)، گردآورنده و مترجم: داریوش شایگان ـ جمشید ارجمند، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، ۱۳۸۲
*وجدانی، بهروز، فرهنگ موسیقی ایرانی، ویراستار هوشنگ انصاری، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور (پژوهشگاه)، معاونت معرفی و آموزش، ۱۳۷۶
*بلخاری قهی، حسن، مبانی عرفانی هنر و معماری اسلامی، پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، تهران، سوره‌ی مهر (حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی)، ۱۳۸۴
*آقاشریف، احمد، اسرار و رموز اعداد و حروف، تهران، نشر سعید محبی، ۱۳۸۳
*نورآقایی، آرش، عدد، نماد، اسطوره، تهران، نقد افکار، ۱۳۸۷

دیدگاه‌ها

  1. معتقد

    سلام
    عرفا مراتب نفس را هفت مرتبه می دانند: طبع – نفس – قلب – روح – سر (به کسر سین) – خفی – اخفی
    حکما همین هفت مرتبه را با نام دیگری می خوانند: عقل هیولانی- عقل بالملکه – عقل بالفعل – عقل مستفاد – محو – طمس ( به فتح طاء)- محق (به فتح میم ).
    حکما به این هفت مرتبه “لطایف سبع” نیز می گویند.
    پرسش:
    “ثمره “ی بحث “هفت و هشت” و بحث های مربوط به آن چیست؟ سپاس
    …………………………………………………………………
    جواب: سلام. جواب این سوال هدف غایی کتابی است که در حال نوشتنش هستم. متاسفانه باید منتظر نوشته‌های بعدی و یا چاپ کتاب باشید.

  2. شراره

    وااای!
    واقعاً خسته نباشی
    سپـــاس گزار

    و چه قدر این خارق العاده بود:
    “تمام هستی و آدمیان (عالم صغیر و کبیر)، در هفت روز، در هفت نژاد، همراه با هفت آفریده‌‌ی اهورایی شکل گرفته‌اند و در هفت اقلیم پراکنده شده‌اند تا این‌که برای رسیدن به مقصود نهایی، با هفت دیو و هفت اژدها و هفت سال خشکسالی و ناباروری مبارزه کنند و بدین‌ترتیب مدار هستی کامل شود.”
    …………………………………………………………………………
    جواب: سلام و سپاس از تو که وقت گذاشتی و خوندی و همیشه حامی هستی. باز هم سپاس.

  3. kamran

    سلام و خسته نباشد بخاطر زحماتتون ، ریشه عدد هفت به هفت جرم آسمانی بر میگرده که در آسمان هر شب در حال حرکت هستند در حالی که موقعیت نسبی مابقی ستارگان یکی است. این هفت جرم آسمانی خورشید و ماه و تیر و مریخ و زحل و ژوپیتر و زهره هستند. علت اینکه در جاهای مختلف هم این عدد رو میبینین این هست که آسمان در همه جا یک شکل هست. در افسانهای گذشتگان تصور میشد که آسمان هفت طبقه دارد و هر جرم در یک آسمان قرار داره در حالی که الان میدونیم این تصورات از روی نه آگاهی گزاشتگانه ما بوده .
    ………………………………………………………..
    جواب: سلام و سپاس

  4. kamran

    این رو باید اضافه کنم که این هفت جرمی هست که با چشم غیره مسلح میبینیم وگرنه منظومه ما اجرام دیگری هم داره که بدنه تلسکوپ نمیشه دید.

  5. مهران

    درود بر شما دوست عزیز
    سپاسگذار برای اینهمه زحمتی که کشیدید
    شاد و پیروز باشید
    یا حق
    …………………………………………………
    جواب: سلام و سپاس

  6. پروانه

    سلام وخسته نباشید
    میخواستم اگه ممکن باشه شمارۀ ایمیلتان راداشته باشم چون دارم برای پایان نامه ارشد
    درمورد اعدادوتأثیر آنها برهنرهای ادیان وآیینها … تحقیق می کنم دنبال منابع مناسب ومعتبر میگردم . میخواستم درصورت امکان از راهنمائیتون بهره مند بشم. باتشکر
    …………………………………………………………………..
    جواب: سلام. ۰۹۱۲۳۱۴۴۷۹۵ – nooraghayee@gmail.com

  7. الهه معروضی

    هفت ریشه در زمین و شاخه در آسمان دارد. هشت ریشه در آسمان و شاخه در زمین. هر آنچه که زمینی و لایق آسمانی شدن است با عدد هفت سر و کار دارد و فیوضات آسمان که بر زمین جاری می شود با عدد هشت. برای همین همۀ ما هفتمان گرو هشتمان است.
    عجب علمی است علم هیئت عشق/ که چرخ هشتمش هفتم زمین است/ پیروز باشید
    ……………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس.

  8. ن ا ر س ی س

    تو آیین مهر هم ظاهرا هفت مرحله وجود دارد …
    …………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. جای دیگری به این موضوع اشاره کرده ام.

  9. mohsen

    salam
    ba tashakr az zhemateton
    lotfn in bakhsh az matneton ke dar ebteda amde ast ra eslah farmaid
    majmoe 1ta6 barabare 21 at yani 3*7 na 4*7
    . فیلون [اسکندرانی یا یهودی، فیلسوف ۱۳ ق.م. تا ۵۴م.] عقیده دارد که مجموع اعداد تشکیل‌دهنده‌ی ۷ (۱+۲+۳+۴+۵+۶) که با عدد (۷×۴) برابر است، هفت را نشانه‌ی مفهوم تغییر پس از یک دوره‌ی کامل و یک شروع مثبت می‌کند.”

    ۷×۴)
    ۷×۴)
    movafagh va shad bashid
    …………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. اونجا نوشته شده بود: مجموع اعداد تشکیل دهنده ی ۷ و منظور ۱+۲+۳+۴+۵+۶ به اضافه ی خود عدد ۷ بود که برابر است با ۴*۷. با این حال عدد ۷ را اضافه کردم تا دیگر اشتباه برداشت نشود. سپاس از دقت شما.

  10. mohsen

    tedad pelekane aramgahe koorosh bozorg ham 7ta ast
    ……………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. شاید ربطی به موضوع ما نداشته باشه و البته که خیلی چیزهای دیگه هم با عدد هفت در ارتباطند که ربطی به موضوع ما نداره. با این حال سپاس.

  11. رضا

    سلام.
    من روی یه طرح معماری به نام دهکده آرامش در حوزه اعتقادات اسلامی کار می کنم واقعا اطلاعاتت بدردم خورد . ممنون
    ……………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. موفق باشید.

  12. N30

    مطالب خیلی جالبی بود. فقط این که آیا عدد ۷ به عدد ۲۱ و ۴۰ ربطی داره یا نه؟
    ………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. خیلی هم بی ربط نیست. کتاب “عدد نماد اسطوره” رو بخونید.

  13. مریم

    بسیار کاربردی بود.ممنون از زحمتتون
    ………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. قربان شما.

  14. الهام

    سلام.میشه گفت ۷ نماد با هم بودن هم هست یا بی ربطه؟
    …………………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. دلیل شما برای این جمله چیه؟

  15. Masoud Ameli

    معنای هفت آسمان در قرآن

    http://islampedia.ir/fa/1390/02/%D9%85%D8%B9%D9%86%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D9%81%D8%AA-%D8%A2%D8%B3%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86/

    از طرفی برخی از عرفا در بیانات خود در تفسیر هفت آسمان طریقه ای مستقل از طریقۀ هیئت قدیم را پیش روی گرفته و هفت آسمان را به عوالمی روحی تفسیر کرده اند. از جمله ابن عربی مراد از هفت آسمان در قرآن را چنین بیان کرده است:

    « هفت آسمان، اشاره به عالم روحانیات دارد که اولین آن عالم ملکوت ارضیه است و قوای نفسانیه و جن و دومین آن عالم نفس است و سوم عالم قلب و چهارم عالم عقل و پنجم عالم سرّ و ششم عالم روح و هفتم عالم خفاء. و امیر المومنین (ع) به همین مطلب اشاره دارد ، آنجا که می فرماید: من بر راه های آسمان آگاه تر از ره های زمین هستم »[۶].

    جهت اطلاع بیشتر عرض شد

    با تشکر از زحمتها و محبّت جناب عالی‌
    …………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس از ارائه اطلاعات. موفق باشید.

  16. نرگس

    سلام واقعاخسته نباشین.من میخوام یه مقاله درموردعددهفت درحماسه واساطیربنویسم میخواستم اگرممکنه منوراهنمایی کنین ممنون
    ……………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. خدمت شما هستم. بسیاری از موضوعاتی که میدونستم رو در همین سایت و کتاب “عدد، نماد، اسطوره” نوشتم. ولی با این حال اگر سوالی هست بپرسید.

  17. نرگس

    باسلام دوباره وتشکر از شما میخواستم بدونم در حماسه های فارسی بغیر ازهفت خوان رستم واسفندیار و کلا مواردی که از عدد هفت درشاهنامه هست شما مورد ددیگه ای دیده اید؟ و خواستم اگر ممکنه چند تاکتاب در این مورد بمن معرفی کنید
    ………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. میشه از هفت مرحله مهرپرستی برداشت های حماسی کرد. شما رو به خوندن داستان ها و قصه های ایرانی با همین مضامین تشویق می کنم.

  18. طاهرى

    سلام، مطالب عالى بود،اما کاش آدرس درون متنى مى دادید تا هرجا لازمه به اصل منابع مراجعه مى کردیم.
    مى خواستم ازتون اگه مطالبى در مورد هفت سنگ یا هفت ریگ بدست آوردید، یا کتاب هایى در این زمینه یافتید به ایمیلم بفرستید و در مطالبتون بگنجانید.
    صمیمانه سپاسگزارم.
    ……………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس از شما. ببخشید که آدرس درون متنی ندادم. در مورد خواسته اتان هم، اگر چیزی پیدا کردم و اگر یادم موند، اطاعت میشه.

  19. بهار

    خیلی عالی بود.. خیلی لذت بردم.. کامل ترین مطلبی بود که درباره راز ۷ خوندم.. واقعا دستتون درد نکنه. کاش مطالعات دیگه ای هم انجام میدادین. واقعا فوق العاده بود. خسته نباشید واقعا.
    ………………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سپاس از توجه شما.

  20. Masi

    هیچ وقت فکرشم نمیکردم که اعداد دنیایی به این گستردگی و اعجاب انگیزی دارن!!
    چقدر کامل
    از همه ی زوایا
    واقعا عااالی بود👌👌
    جمع آوری این مطلب خیلی زمان برده، ممنون که برامون ثبتش کردین 🙏🏻
    ……………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سپاس که مطالعه کردید.

  21. مهدی خرم

    شماره پیراهن خداوند در بازی آفرینش هفت است. امضاء امام زمان
    ……………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام.

  22. سیما

    طواف من کامل شد.
    بار دیگر زائر دلی می‌شوم، به دل؛
    اگر مقبول باشم.
    …………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. شما بهترینی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *