سنگاپور؛ ادغام شرق و غرب در نزدیکی خط استوا

 

این‌جا جزیره‌ای است به کوچکی یک شهر و به بزرگی یک کشور. سنگاپور را می‌گویم. سنگاپور یا آن‌چنان که آوازه‌خوانان محلی می‌گویند، “سینگاپورا”، به معنی شهرشیر است و سمبل آن یک شیرماهی با سر شیر و دم ماهی است. 

به این می‌اندیشم که شعار گردشگری سنگاپور، به معنای  “سنگاپور؛ جایی که نظیر ندارد” (uniquely SINGAPORE)، بعد از شعار هند (INDIA changes you)، بهترین شعار گردشگری از طرف یک سایت معتبر شناخته شده است و من درحال ورود به این کشور بودم. اکنون پشت خط قرمز باجه‌های کنترل ویزا و پاسپورت فرودگاه این کشور ایستاده‌ام.

قبل از اینکه با پلیس‌های فرودگاه روبرو شوم، گونه‌ای از مهمان نوازی سنگاپوری‌ها را در هواپیمایی سنگاپور در مسیر دوبی به سنگاپور تجربه کردم. سرویس دهی آنان در حد رقابت با بهترین خطوط هوایی بود. در مدت ۷ ساعت پرواز، مهمانداران آن‌قدر پذیرایی کردند که دهان‌ها و معده‌ها بیکار نماندند. با خودم گفتم شورش را درآورده‌اند.

به خودم که آمدم متوجه شدم، پلیس‌ها با چه دقتی به اسامی و عکس‌های پاسپورت‌ها نگاه می‌کنند، به طوری که این دقت آن‌ها به نظرم آزاردهنده آمد. از باجه پلیس رد شدم ولی از رفتارشان خشنود نبودم.

ما یک گروه ۳۲ نفره بودیم و از آن‌جا که ساعت ۹ و در واقع قبل از ساعت ۱۴ که وقت تخلیه هتل‌هاست، به سنگاپور رسیدیم، به دیدار از باغ ملی گل ارکیده رفتیم. جایی که دهها نوع از انواع گل ارکیده را پرورش می‌دادند و بسیاری از این گونه‌های زیبا را به نام‌های سیاستمداران یا افراد مشهور، همچون مارگارت تاچر نام‌گذاری کرده بودند.

هوا گرم و شرجی بود و زیبایی باغ چندان به نظر نیامد. حتی دیدار از شهر از داخل اتوبوس و توضیحات راهنمای محلی برای هیچ یک از مسافران جذابیتی ایجاد نکرد. هنوز سنگاپور چیز قابل توجهی ارائه نداده بود. باید منتظر می‌ماندیم.

 شنیده بودم که سنگاپور کشوری تمیز و زیباست و در منطقه‌ای واقع است که روزگاری به ترتیب تحت سلطه پرتغالی‌ها، هلندی‌ها، فرانسوی‌ها، انگلیسی‌ها و ژاپنی‌ها قرار داشت تا نهایتا در نهم اوت ۱۹۵۶ میلادی به استقلال رسید و به سرعت مسیر توسعه را طی کرد. سنگاپور یک جزیره پست و کم‌ارتفاع است، به طوری که مرتفع‌ترین نقطه آن ۱۶۲ متر از سطح دریا ارتفاع دارد (ارتفاع ساختمان‌هایش را بی‌خیال شوید). جزیره‌ای است چنان کوچک که نگارنده با یک روز پیاده‌روی تقریبا از شرق تا غرب آن را طی کردم. جزیره سنگاپور ۴۲ کیلومتر طول و ۲۳ کیلومتر عرض دارد و ۵۸ جزیره کوچک در محدوده مرزهای آبی آن واقعند. سنگاپوری‌ها هرساله با اصلاح اراضی و یا به تعبیری خشک کردن دریا به مساحت کشورشان می‌افزایند.

شناخت سنگاپور را از روزهای بعدی و بعد از استراحت یک روزه، شروع کردم. کشوری که تقریبا هر روز در حدود یک ساعت در آن باران تندی می‌بارید، چیزهای بسیاری داشت تا اقامت چند روزه ما را غنا ببخشد و تحت تاثیرش قرار بگیریم.

تنوع قومی یکی از مشخصه‌های بارز سنگاپور است. چینی‌ها، مالایایی‌ها و هندی‌ها اصلی‌ترین این اقوام هستند. دولت سنگاپور هم سعی دارد این کشور را کشوری چند فرهنگی معرفی کند. به نظر می‌رسید میان این اقوام اتحاد برقرار است و سعی شده که قدرت و ثروت در میان این اقوام عادلانه تقسیم شود. اما این‌که آیا به راستی چنین است، موضوعی است که باید جداگانه بررسی شود و از مردمش سوال کرد.

برای اولین بار که از هتل بیرون آمدم تازه متوجه ساختمان‌های شیک، زیبا و بلند شدم. شگفتی این بود که با وجود این همه ساختمان بلند، احساس خفگی نمی‌کردم. هیچ ساختمانی منظره ساختمان دیگر را کور نمی‌کرد و فضای میان آن‌ها چنان بود که مجال نفس کشیدن را از کسی نمی‌گرفت.

عجیب این بود که ساختمان جای درخت را نگرفته بود. درخت بود و ساختمان هم بود. شنیده بودم که در خیابان‌های سنگاپور آشغال نیست. ما هم حریص شده بودیم و چشممان به این بود که آشغالی پیدا کنیم و عکس بگیریم. تلاش کردیم و البته نتیجه هم گرفتیم. ولی این کشور به طرز باور نکردنی تمیز است. یکی از مسافران در انتهای سفر می‌گفت “یک هفته است که کفشم خاکی نشده، دلم می‌خواهد کفشم را واکس بزنم ولی بهانه‌ای ندارم.”

برای گردش در سنگاپور باید آن را به چند بخش تقسیم کنید: محله چینی‌ها، هند کوچک، خیابان عرب‌ها، خیابان اورچارد و منطقه تاریخی و فرهنگی.

در محله چینی‌ها، معابد بودایی و بازار چینی‌ها یادی از چین را زنده می‌کنند. در هند کوچک با خدایان هندوها آشنا می‌شوید و نحوه زندگی هندی‌ها را می‌بینید و آشغال در گوشه کنار خیابان پیدا می‌کنید. در خیابان عرب‌ها می‌توانید قدم زدن بی‌خیال مرغ مینا در وسط کوچه‌ها را بنگرید و در مسجد مسلمانان داخل شوید و از بازار خرید کنید. در بخش فرهنگی و تاریخی می‌توانید به دیدار از موزه‌ها و بناهای یادمانی شادمان شوید. به موزه ASIAN CIVILIZATION که بروید آثاری از ایران را خواهید دید. خیابان اورچارد محل خوبی برای خرید کردن و قدم زدن است. حال و هوای غربی این خیابان شما را از حال و هوای شرقی که ذکر کردیم جدا می‌کند.

قدم زدن در کنار رودخانه سنگاپور شما را به محلی می‌رساند که به CLARKE  QUAY معروف است. جایی که رستوران ایرانی “شیراز” در آن واقع است و شما می‌توانید ایرانی‌های بسیاری را در آن‌جا پیدا کنید. یک رستوران که دمای داخل آن همواره صفر درجه سانتی‌گراد است در این محله وجود دارد که در نوع خودش بسیار جالب است. رستوران‌های این محل هرکدام ویژگی خاص خود را دارند و غذاهایی را با هر نوع سلیقه‌ای و متعلق به هر کشوری که بخواهید به شما عرضه می‌کنند. یک رستوران در این محل وجود دارد که به “رستوران کلینیک” معروف است. همه صندلی‌های این رستوران ویلچر است و نور سقف آن از چراغ‌هایی است که در اتاق عمل می‌بینیم و هر میز از میز دیگر با یک پارتیشن کرم رنگی که در درمانگاه‌ها دیده می‌شوند و همان جایی است که پرستاران در آن‌جا ما را بر روی تخت می‌خواباندند و آمپول می‌زدند، جدا شده. نوشیدنی‌های این رستوران از طریق کیسه‌های سرم که بر روی پایه‌ای بلند قرار گرفته‌اند در دسترس قرار می‌گیرند. در این رستوران همه چیز فانتزی و پر از ابتکار به نظر می‌رسد.

راهنمای محلی سنگاپوری چینی‌الاصل ما بسیار علاقه داشت که به ما بفهماند در سنگاپور، محل عبادت بودایی‌ها و معبد هندوها و مسجد مسلمانان در یک خیابان و در فاصله بسیار نزدیک به هم قرار گرفته‌اند و البته چنین هم بود.

یکی از مراکز تفریحی سنگاپور، جزیره زیبای سنتوز است. در این جزیره گردشگران را برای تماشا از آکواریومی می‌برند که انواع ماهی‌ها در آن هستند. قدم زدن در ساحل و احیانا شنا، بازی دلفین‌ها و دیدار از رقص فواره‌ها به همراه موسیقی که یکی از زیباترین‌ها در دنیاست، در تور یک روزه از این جزیره جای دارند.

یکی از موضوعات جالب این بود که روز جمعه دوم فروردین ماه سالجاری در خیابان عرب‌های سنگاپور درحال قدم زدن بودم و می‌خواستم مراسم نماز جمعه مسلمانان را درک کنم. اما متوجه شور و شوقی در میان مردم شدم و احساس کردم که برای جشنی آماده می‌شوند. یکی از دوستان مسلمان سنگاپوری به من گفت که “ما این روز را (اولین جمعه بهار) جمعه خوب GOOD FRIDAY می‌نامیم و آن را جشن می‌گیریم”. اندیشیدم که این موضوع احتمالا اثری است که از فرهنگ سال نوی ایرانی در میان مسلمانان رایج شده است.

یکی از موضوعاتی که در کشور سنگاپور جالب توجه است و به قولی گردشگران را نمک‌گیر می‌کند، رفتار مردم کوچه و خیابان و به ویژه کسانی است که در هتل‌ها و رستوران‌ها فعالیت می‌کنند. مادام که در یک هتل سنگاپور اقامت دارید، همسان شاهان با شما برخورد می‌شود، چه کسی از این احترام دلشاد نمی‌شود.

سنگاپور به لحاظ کوچکی کشوری نیست که بیش از ۱۰ روز برای ماندن و کشف کردن وقت لازم داشته باشد و شاید وسوسه‌ای برای دوباره برگشتن ایجاد نکند. اما بیش از این‌ها که در این نوشته مطرح شد، دیدنی و گفتنی دارد. تا جایی که به قول دست‌اندرکاران گردشگری‌اش، در سال ۲۰۰۷، بیش از دو برابر جمعیت خود سنگاپور، گردشگر وارد این کشور شد. چیزی در حدود ۱۰ میلیون نفر.

 

 

دیدگاه‌ها

  1. محمد

    سلام. آقا از بابت خاطرات ممنون. هزینه سفر یک هفته ای به سنگاپور چقدره؟ هزینه خورد و خوراک خرید و تفریح؟
    ……………………………………..
    جواب: سلام، چون من به عنوان راهنما سفر می‌کنم از هزینه‌ها خبر ندارم و نمی‌پرسم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *