تیرهایِ برقِ جادهْ، در نگاهِ دن کیشوت گونهی من، بسانِ همان برجهای قلعههایی هستند که از قضا، شهرهایِ خیالیِ پشتِ دیوارهایِ نامرئیِ آنها، کاملا پیدایند.
زنبورخوارهایِ (پرندگان) نگهبانْ، بین برجها، روی سیمها که راه میان برجهاست، نشستهاند و به نوبت پاس میدهند.
زنبورخوارهایِ (پرندگان) نگهبانْ، بین برجها، روی سیمها که راه میان برجهاست، نشستهاند و به نوبت پاس میدهند.
دیدگاهها
از ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشت…دنکیشوت در ابهام کامل؛
کاش سانچو پانزا هم رمانش را نوشته بود!
……………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. زنده باد شما