مهمان، دشمن است

از آن‌جا که به ریشه و پیشینه مفاهیم اجتماعی علاقمندم عنوان فوق و مطلب زیر را مورد بررسی قرار دادم و به نتایجی رسیدم. قابل ذکر است‌ که انتقاد از این نوشته برای خوانندگان محفوظ است.

در نظر اول این‌گونه پنداشته می‌شود که دو مفهوم «مهمان» و «دشمن» کاملا با هم در تضاد هستند و ریشه‌ی مشترکی ندارند. اما تنها با اندکی تامل در‌می‌‌یابیم که این‌طور نیست. بگذارید مستقیم به اصل مطلب بپردازیم:
 
در زبان لاتین، هم به «مهمان» و هم به «دشمن»،Hostis  گفته می‌شود.
از طرفی در زبان انگلیسی لغت Host به معنی میزبان، صاحبخانه و مهمان‌دار است و لغت Hostile (که ازHost  گرفته می‌شود)، دشمن، خصومت‌آمیز، متخاصم و ضدٌ معنی می‌دهد.
دیگر این‌که “در زبان هند و آریایی کهن (زبان آریاییان در دوران کوچ به هند) واژه‌ی «اَری» Ari به معنای «بیگانه» یا «فلات‌نشین» می‌آمده که سپس به معنای «میهمان» و سپس «دشمن» را نیز به خود گرفته است. همچنین در نظر بگیرید که در زبان پارسی باستان، «اَریکَه» Arika به معنای «دشمنانه»، و در فارسی «آریغ» به معنی «دشمنی» است. نام قوم آریایی از ریشه‌ی «اَری» به مفهوم ودایی «اَریَه» Arya “پشتیبان بیگانگان” گرفته شده که معنی آن سپس به “سرور”، «اَریَه» Ariya “سرور خانه، سرور” و «آریَه» Arya «آریایی» تبدیل شده است.” (دانشنامه‌ی کاشان، حسین محلوجی)
هنچنین، در کتاب “فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی”، ذیل واژه‌ی «آریغ» آمده است: “کینه و عداوت”… “اشتقاق این کلمه روشن نیست، احتمالا مرتبط است با لغت فارسی باستان: Arika  به معنی “بی‌دین، بدخواه، دشمن” و در اوستایی Araeka به معنای “نفرت، بیزاری”. «بارتولومه» آن را از ایرانی باستان Ahra به معنی “دشمن‌بودن، نفرت داشتن” مشتق دانسته.”

از گفته‌های بالا نتیجه می‌شود که هم تشابه و هم تفاوت جالبی میان واژه «مهمان» و «دشمن» وجود دارد. شاید بتوان ضرب‌المثل فارسی “دورنشین دوش‌نشین است” را شاهد غیبی و مصداق ارتباط میان «مهمان» و «دشمن» دانست. «دورنشین» برای ما بیگانه است و بیگانه قطعا دوست قلمداد نمی‌شود و به عبارتی در زمره‌ی دشمنان است، از طرفی در فرهنگ ایرانی، مهمان ارج و قرب فراوان دارد و «دوش‌نشین» است.
هرگاه مهمان به منزل ما می‌‌آید او را به بهترین جای منزل راهنمایی می‌کنیم، حال هر چقدر این مهمان غریبه‌تر باشد به او احترام بیش‌تری می‌گذاریم و پذیرایی بیش‌تری می‌کنیم. غریبه‌تر بودن مهمان یعنی این که با او دوستی کمتری داریم و دوستی کمتر، به معنای بیگانگی بیش‌تر است که این خود به معنای «دشمن» نزدیک است. به طور مثال پذیرایی از مهمانی که برای اولین‌مرتبه به منزل ما می‌آید همیشه با دقت بیش‌تری همراه است، و ناگفته پیداست کسی که برای اولین مرتبه به منزل ما می‌‌آید، در اگثر موارد دوستی قدیمی نیست و این خود یعنی این‌که بیگانه‌تر و البته به دشمنی نزدیک‌تر است.
همین‌جا می‌توان عنوان کرد که اصولا مهمانی دادن و مهمان پذیرفتن برای دوستی با بیگانگان و دشمنان است. همچنین می‌دانیم که در بسیاری از اقوام مهمانی دادن برای رفع دشمنی‌ها و کدورت‌هاست. به طور مثال در شهر شادگان استان خوزستان وقتی که میان اقوام عرب سوء‌تفاهمی رخ می‌دهد همدیگر را به مهمانی دعوت می‌کنند و مراسمی با عنوان «مراسم قهوه‌نوشی» برگزار می‌کنند.
این‌چنین است که “نان و نمک خوردن” و “هم‌سفره شدن” و “هم‌پیاله بودن”، قرار است که باعث پیوندهای عمیق دوستی شود. این خود مشخص می‌کند که از قبل یک نوع دشمنی یا حداقل ترس از دشمنی وجود داشته که مهمانی دادن و شادخواری کردن برای رفع مشکلات احتمالی لازم بوده است.
از طرفی وجود واژه‌هایی همچون غریب‌نواز و بیگانه‌پرست مفهوم دشمنی و محبت به دشمن را تواما دارا هستند.

از لحاظ تاریخی نیز، با توجه به مطالبی که در مورد آریایی‌ها گفته شد و با توجه به فرضیه کوچ آریایی‌ها، می‌توان این‌گونه پنداشت که این بیگانگان (که می‌توان آن‌ها را در آن زمان دشمن پنداشت) واردسرزمین‌ها شدند و بعد‌ها به عنوان مهمان پذیرفته شدند.

اگر حتی به دورانی که انسان شکارچی بود اشاره کنیم، می‌توان ذکر کرد که به طور مثال دو انسان با هم و در یک زمان از گوشت یک گوزن شکار شده می‌خوردند تا هر کدام مطمئن شوند که دیگری در غذایشان زهر یا هر ماده هلاک‌کننده‌ی دیگری وارد نکرده است. بنابراین اساس این ضیافت دو نفره، ترس از دشمن و دشمنی است. این موضوع بعدها در مراسم شراب‌نوشی و مهمانی‌هایی که برای از بین‌بردن عداوت‌ها بوده است، نیز دیده شده.

پی‌نوشت: چون به سفر می‌روم و بعد از سفر کارهای بسیاری است که بایستی به انجام برسانم، این نوشتار اندک را تقدیم می‌کنم و فعلا دیگر به آن نمی‌پردازم.

منابع:
*دانشنامه‌ی کاشان، زیر نظر حسین محلوجی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات: بنیاد فرهنگ کاشان، ۱۳۸۲
*فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی، محمد حسن‌دوست؛ زیر نظر بهمن سرکاراتی، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نشر آثار، ۱۳۸۳ 
*لغت‌نامه‌ی دهخدا

دیدگاه‌ها

  1. س.فریدونی

    با درود

    اتفاقا” با نظرت تا حد زیادی موافقم . چرا که من هم اعتقاد دارم که استعمال بیش از قاعده ی هر چیزی باعث بروز نتیجه ی معکوس و تبعات نامطلوب خواهد شد .

    شاید این ابیات از حضرت نظامی هم بی ارتباط با موضوع نباشه :

    چو آب از اعتدال افزون نهد گام
    ز سیرابی به غرق آرد سرانجام
    چو خون در تن ز عادت بیش گردد
    سزای گوشمال نیش گردد.

    شاد باشی

  2. ع شيخ الحکمايي

    جناب نورآقایی عزیز
    سلام و خسته نباشید
    نوشته شما در باره رسم ساتی به مناسبت کاری که در دست نگارش دارم مرا به سایت زیبا و پربارتان کشید و چون دوست دارم به مقاله شما ارجاع علمی بدهم، می خواستم بدانم آیا شما نوشته هایتان را چاپ هم کرده اید؟
    خوشحال می شوم بیشتر با شما آشنا شوم
    …………………………………………………….
    جواب: سلام و سپاس…..هنوز نوشته‌های علمی را در کتابی چاپ نکرده‌ام، اما برخی از ‌آن‌ها در مجلات و روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها منتشر شده‌اند. لیست انتشار یافته‌ها را در بخش “برای خبرگزاری، روزنامه و مجله” در همین سایت می‌توانید ببینید.

  3. پسر ایران

    گرگها خوب بدانند در این ایل غریب گر پدر مرد تفنگ پدری هست هنوز گرچه مردان قبیله همگی کشته شدند توی گهواره چوبی پسری هست هنوز

    استاد ارش امروز جایت در پاتوق سایت خیلی خالیه اگر دوست داشتی یک مطلب حسینی بکر برایمان بنویس. با احترام علی. غلام استان علی

  4. maryam, sydney

    سلام آرش جان،

    جالبه، پس پر “تناقض” بودنمان ریشه در تاریخ و اجداد ما دارد!

    دارم به پیشنهادی که کردی فکر می‌کنم، ممنونم.

  5. ne

    سلام
    باید فاصله دوست و دشمن و یا دوستی و دشمنی بسیار کم بوده باشد که حافظ هم اینگونه می سراید:
    از دشمنان شکایت برند به دوستان
    چون دوست دشمن است شکایت کجا برم.

  6. اهواز

    بهتره یه کم مرد باشی !!!

    کلی وقتمون رو توی کلاس تور لیدری صرف کردیم و گوش به چرندیات تو دادیم و در اخر اونچه سوال آزمون اومد با چرندیات تو کاملا متفاوت بود
    وای به حالت که توی آزمون قبول نشم !!!
    احمق بی شعور

  7. مثلث

    باری که اگر میهمان چای را بر فرش ابریشمیمان بریزد و ماست بخورد به وفور که کاسه هامان تهی شوند و اولادشان با دست های چرب بر دیوار به یادگارند و کرسی هامان را به نجاست کشانند و بد بروند دیگر یک دیداری هم تازه نکنند و با از ما بهتران بپرند چه بسا که از دشمن بد ترند .
    متن بالا جهت مزاح عرض گردید بلکه دوستانمان بیایند دشمنمان شوند که چه بسیار مایه خرسندیست.

  8. مهدی رئوفی

    با سلام

    من هم از طرف خودم و باقی بچه های خوزستان از شما معذرت می خوام . و امیدوارم هر چه زودتر بتونیم تو خوزستان ببینیمتون و از خجالتتون در بیایم.

    به امید دیدار .

  9. راسوی تاریخ مصرف گذشته

    هوم، این چیزی که گفتین، اشاره به یکی از بزرگترین رازهای تاریخی داره! «معنی واقعی آریایی»
    البته من چیزی جز شنیده های پراکنده و ایده های هیچ وقت منسجم نشده ندارم، ولی موضوع خیلی جالبیه برای فکر کردن، موضوع آریایی ها و فرهنگ عظیم اونها، یکی از جعل های بزرگ تاریخیه که همه ی مستشرقین به شکلی از اون اطلاع داشتن، انقدر واضح و معلومه که حد نداره، ولی خیلی کم و در پرده کسی ازش حرفی زده، در دوران پهلوی که خیلی در مورد اینکه ما آریایی هستیم حرف زده شد و چیز به هم بافته شد، یه چیز گنده فراموش شد، تمدنی که در این سرزمین موجود بود، به یه تمدن نوپایی که با تمدن مسیحی-رومی خیلی فاصله زیادی نداره، تبدیل شد و هیچ کس فکر نکرد که آریایی یعنی مهمان، یعنی تازه از راه رسیده و این سرزمین رو سرزمین آریایی ها دونستن، یکی از شوخی های خنده دار امروزه، شوخی ای که به معنی فراموش کردن ده هزار سال تمدنهای خاموش قبلی این سرزمینه!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *