احتمالا یادتان هست که چند وقت پیش، مقالهی “جستاری دربارهی کنگرههای تخت جمشید” را در این سایت نوشتم. اگر هم یادتان نیست به آدرس زیر رجوع کنید.
http://nooraghayee.com/?p=2030
حالا در ادامه، به موارد زیر هم توجه کنید:
۱- شکل زیر نماد “خدای شاخدار” است. اگر دقت داشته باشید متوجه میشوید که عین همین نماد را در تاج پادشاهان ساسانی و در برخی از سنگ نگارههای زمان ساسانی میبینید. (دقت داشته باشید که نماد “خدای شاخدار”، فقط دایرهی سر و دو شاخ اوست و این یعنی مهمترین بخش و ویژگی خدای شاخدار)
۲- شکلهای زیر خدایان شاخدار را نمایش میدهند:
۳- شکل زیر یک “معبد شاخدار” را نشان میدهد. (یادتان هست سعی کردیم گنبد و منارههای مسجد را به عنوان یک “سر شاخدار” یا همان “معبد شاخدار” معرفی کنیم.)
دیدگاهها
درست است. در نقاشی های داخل شاهنامه هم عموما رستم را با کلاهخود شاخدار رسم می کنند. گمان می کنم بر سر در ارگ کریم خانی شیراز و دروازه ی ارگ سمنان رستم با خود شاخدار کشیده شده. باید تحقیقی در این باره کنم.
سلام. وقت بخیر.
باور مقدس شمردن شاخ به قرنها (شاید ۱۳ یا ۱۴ قرن ) پیش از میلاد میرسه و هنوز هم در کشورهای آسیای شرقی باقیست، حال آنکه دین اسلام قرنها بعد از این باور بر سر کار آمد و این دین بعنوان آخرین و کاملترین دین و مبلغ یکتا پرستی و بدور از خرافه پرستی معرفی شد. منظورم قیاس دو آیین متفاوت است، چرا که شاخ، سلطان را به فطرتی الهی منتسب میکرده و از لحاظ آیینی نیز مهم بوده.
آیا دین اسلام اعتقادات و باورهای قرنها پیش را پذیرفته و از آنها در معماری استفاده کرده؟
اگر پاسخ سؤال بالا “بله” باشد، این سؤال پیش می آید! در ساخت مناره ها (که از شاخ الهام گرفته شده اند) ، چرا نوک این شاخ تغییر پیدا کرد؟ آیا هدف القای گونه ای جدید از باورهای مقدس پیشینیان بوده یا این تغییر، سبک معماری بیش نیست؟!
موفق باشید
سپاس
………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. سپاس از شما.