کلون تردید را بکوب،
قدم بگذار به هشتی تشویش،
ترس دالان را فرو بگذار،
تجربه کن بیرونی انتظار را،
تا به حیاط رهایی برسی.
آنگاه در رویای اندرونی
از پلههای سرداب ناخودآگاه پایین برو.
زمانی بعد،
به امید معراج بام بالا بیا.
زینهار! در این پایین و بالا شدن،
از پنج دری احساس غافل نشوی.
دیدگاهها
شگفتانگیزه این یادداشت!
امکان نداره بشه اون رو بدون تخیل خوند👌
و چه حس دلهره دلنشینی چاشنی اون شده.
……………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. خوشحالم که مقبول افتاده.
سلام
نوشته هایت برایم به قول یک دوسن
شب
آرام و بی صدا
تنهائی آدمی را
در آغوش میگیرد …
با اینکه از این خانه هایی است که من می ترسم ازشون ولی نوشته ات بد جور مخصوصا ۵ دری اش به دلم نشست
………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. زنده باشی.