ریشه “بُت” (نماد نابخردی) و “بودا” (نماد خردمندی) یکی است. همچنین به احتمال زیاد، واژه “پاگودا” (نیایشگاه برج مانند تائوئیستها و بودیستها) همان “بتکده” فارسی است.
جالبتر اینکه در برخی شهرهای جنوبی کشورمان درختانی هست به نام “بانیان” یا “لور”، “لول” که اصطلاحا به آنها “انجیر معابد” هم گفته میشود. از آنجا که معمولا این درختان چنان بزرگ بودند که بازرگانان هندی زیر آن جمع میشدند و گاهی هم زیر آن برای خود معبد یا “پاگودا” میساختند، (این درختان) با نام “انجیر معابد” هم شناخته میشود.
……………………………..
وقتی میگوییم “برابر”، منظورمان “مساوی” و “یکسان” است. جالب است بدانید “بَر” از فارسی میانه “var” و از فارسی باستان varah به معنی “سینه” میآید. وقتی میگوییم “برابر” در اصل به معنی “سینه به سینه” است.
……………………………..
متضاد “فروتن” میشود: “بَرتن” به معنی مغرور
متضاد “آفرین” میشود: “نفرین” (نه آفرین)
……………………………..
هرچند “بربط” (ساز زهی زخمهای) عربی است اما از اصل فارسی میانه “barbut” آمده. نام “باربَد” (شاعر و موسیقیدان ایرانی) هم ظاهرا (چنانکه اساتیدی همچون شفیعی کدکنی باور دارند) به همین ساز موسیقی ارتباط دارد. باربد بربط نواز بوده.
……………………………..
روحانیون زرتشتی (موبدان) زند (اوستا) را با تحریر صوت میخوانده اند. دیگر اینکه واژه “برهمن” (پیشوای روحانی آیین برهمایی) هم در اصل به معنای سرودخوان و شاعر است.
همچنین “بخشی” که امروزه در خراسان به گونهای از نوازنده و آوازه خوان و داستانگو اطلاق میشود در واقع عنوان اصلی “روحانی بودایی” بوده است.
بنابراین احتمال دارد رابطهای میان دانش موسیقی و صدای خوب، با پیشوایی دینی وجود داشته باشد.
……………………………..
در زمان هخامنشیان نام ماه مهر bَaga-yَadi به معنی “بغ ستایی” و “ایزدپرستی” است و احتمالا نام همان مراسمی بوده که ما آن را “مهرگان” میدانیم. baga-yَaza نیز به معنی “پرستش بغ” به معنی “هدیه جشن” است که بعدتر در قالب واژه “بغیاز” معنی “مژده” و “نوید” گرفت. این واژه، به علاوه معنی خود واژه “جشن” که اصلا مفهوم “ستایش” و “عبادت” دارد به ما یادآوری میکند که منظور از “جشن” در زبان فارسی به معنای امروزی نبوده و این باور که ما در پیش از اسلام کلی جشن داشتهایم (جشن به مفهوم امروزی: مهمانی و شادی و …) باور درستی نیست.
……………………………..
حتما یا نام پنیر لیقوان را شنیدهاید یا آن را نوش جان کردهاید. اما جالب است بدانید که نام محلی لیقوان، “لوان” است. در روستای لوان یک آبخوری (ظرفی برای نوشیدن آب) درست میکردند که به خاطر کیفیت سفال آن معروف شد. ما امروزه به آن آبخوری میگوییم “لیوان”.
دیدگاهها
👌👌👍👍عااالی، عااالی هستن . واقعا زبان فارسی زیباترینه ، زیباییشو با نوشته هاتون برام صد برابر کردین. دم شما گرم است جناب نورآقایی🌹
………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. بزرگوارید.