این متن در ۱۱ ژوئن ۲۰۱۷ (۲۱ خرداد ۱۳۹۶) نوشته شده:
ضربههای تند قلم موی پست امپرسیونیستی، “ونگوک” را به جایی رساند که برای تخلیه هیجانش، گوشش را برید و “شب پر ستاره” را کشید.
فردایی بعد از آن “ادوارد مانک” بیمار شد. در هنگامه غروب، اسلو دلش گرفت و با رنگ سرخی از ترکیب عشق و درد احساس او را حین راه رفتن آبستن کرد. و همین هیجان کافی بود تا با یک “جیغ” اکسپرسیونیسم زاده شود.
حالا خالق “کتیبه سه گانه زندگی”، اینجا در این قبرستان آرمیده است.
دیدگاهها
درود
انگار هنوز هم تندیسش دارو می خورد…
نکنه با “عشق، رنج و کار” دولت آبادی ارتباطی دارد…
……………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. شاید.