جشن ششم: ۱۵

چند موضوع قابل توجه:

۱- به زودی گزارش تصویری جشن را ارائه خواهم کرد.

۲- درصد رضایت شخصی ام از برگزاری جشن، ۶۰ درصد است.

۳- از شرکت کنندگان، راهنمایان، دانشجویان، خبرنگاران و دوستان درخواست دارم، نقدهای خود را نسبت به برگزاری ششمین جشن راهنمایان برای بنده (در بخش نظرات همین نوشته) بنویسند. قابل ذکر است که همه ی نقدها بدون سانسور نشان داده خواهد شد، مگر اینکه با کلمات توهین آمیز و فحاشی صورت گرفته باشد.

۴- استثنائا به نقدهایی که در اینجا نوشته می‌شود جوابی نخواهم داد و تنها شنونده خواهم بود.

دیدگاه‌ها

  1. اویس

    با توجه به جمع آوری نظرات تیم خودم اینجا می نویسم. ” برنامه ها در حد مطلوب و رضایت کننده تدارک دیده شده بود-زمانبندی بسیار فشرده بود-با توجه به حجم اسباب؛ تیم در روز اول سختی و خستگی زیادی متحمل شد-اغلب برنامه ها تا لحظه آخر با تغییرات زیادی روبرو می شد-اقامت خوب بود-تغذیه خوب بود- خیلی از مسائلی که قبل جشن گفته شد عمل نشد مثل عدم استفاده از ظروف یکبار مصرف و…”
    آرش عزیزم اینها نظرات دوستان من بود و تا جایی که من اجازه داشتم و می تونستم خیلی از مسائل و سختی های شما و تیم اجرایی رو هم بهشون انتقال دادم تا در قضاوت عادلانه برخورد کنند. در کل همه دوستان من بی صبرانه منتظر جشن هفتم هستند و همگی ابراز خوشی می کنند از جشنی که پشت سر گذاشتند و این نشان از جوی است که از نظر معنوی حاکم بر فضاست و همه این جو مرهون باوری است که سینه به سینه خودت انتقال می دی و ما هم انجام وظیفه می کنیم و همین باور و همبستگی رو ازت یاد می گیریم و به دوستانمون انتقال می دیم تا به نتیجه دلخواه برسیم…در کل همه راضی و با تمام مسائل بخوبی کنار اومدند و همه چیز قابل درک است. بهت یه خدا قوت بزرگ می گم از طرف دوستانم و امیدوارم همیشه سلامت و پایدار باشی تا همیشه زیر سایه تو بتونیم به اهداف والایی برسیم. بازم ازت بابت همه زحماتت تشکر می کنیم……

  2. احسان بشیرگنجی

    آرش عزیز سلام.

    بدون شک در یک یادداشت نمیتوان به همه ی آنچه گذشت اشاره کرد. تنها به چند موردی بسنده می کنم که از منظر من مهم و حیاتی است و امید آن دارم که در سالهای آتی و جشن های بعدی این اشتباهات و ایرادات به حداقل ممکن کاهش یابد.

    اول : هر کسی فارغ از جایگاه و مقام و مسولیت خودش را صاحب نظر می دانست و سعی در اعمال نظرش در تصمیم گیری ها داشت.
    دوم : تداخل بسیار بین کمیته های مختلف و عدم هماهنگی بین سرپرستان مربوطه و نیز عدم قاطعیت در تصمیم گیری هایی که هر چند دقیقه یکبار بنا به سلیقه ی شخصی افراد تغییر میافت.
    سوم : برگزاری جلسات متعدد و غیرضروری خسته کننده که در پایان هیچ دستاوردی جز اعصاب خوردی و بهم ریختن برنامه ریزی های قبلی نداشت.
    چهارم : عدم توجیه دقیق راهنمایان انتخاب شده برای گروه میهمانان. برخی از راهنمایان گردشگری نسبت به موقعیت مناطقی که قرار بود بدانها مراجعت شود اطلاعات جامعی نداشتند و در چند مورد شاهد آن بودم که مسیری را اشتباه طی نمودند. از دیگر سو عدم آشنایی و یا عدم توجه برخی از دوستان راهنما با مسایل زیست محیطی و رها کردن زباله های خود در طبیعت که طبیعتا صحنه ی جالبی نیست.
    پنجم : مشکل هماهنگی در نحوه ی اسکان میهمانان در هتل ها . بخصوص هتل پارک!
    ششم: عدم توجه به زباله های رها شده در سایت های گردشگری مورد بازدید که به راحتی می شد چند روز قبل از اجرای برنامه با هماهنگی نهادها و یا خود دوستان میزبان جشن اقدام به پاکسازی نمود.
    هفتم : عدم دقت در انتخاب سالن غذاخوری که ظرفیت کمتری نسبت به میهمانان جشن را داشت.
    هشتم : به شخصه معتقد بودم حداقل برای تیم خبرنگاران برنامه های متفاوت تری در نظر گرفته می شد. می شد برای این دوستان گشت شهری و بازدید از مناطق مختلف شهر را در نظر گرفت تا آنطور که باید بتوانند انعکاس اخبار را انجام دهند.
    نهم: عدم وجود اینترنت حتی در روزهای پایانی جلسات هماهنگی در میراث یا در حین برگزاری مراسم جشن که مشکلات بسیاری را بوجود آورد
    دهم : حضور گروه آفرود و حرکت خودروها تا پای غار باستانی در روز دوم جشن که کاملا همراستا با تخریب محیط کوهستانی و محیط زیست بود و لزومی برای حضور أنها وجود نداشت.

    و بسیار موارد دیگر که بصورت جامع نوشته و برایت ارسال خواهم کرد.

    با دوستی.

  3. الی

    درود. دابتدا باید بگویم خداقوت هم به شما و هم همه همراهانتان که باتمامی سختی ها، در تلاش کردن دریغ نکردید.
    نقاط قوتی در جشن های سالهای گذشته بود که امسال شاهد آن نبودم و البته نقاط ضعفی بود که نسبت به گذشته اصلاح شده بود.اقامت بسیار عالی، پذیرایی و نحوه برخورد راهنمایان محلی خوب، انتخاب مهمانان ویژه(ایرانی و خارجی) بسیار مناسب و بجا، انتخاب طبیعت گردی در کنار بازدید از سایت های باستانی بسیار مبتکرانه بود.
    اما سروقت انجام نشدن یا حذف برخی از بخش ها، مرا بسیار اذیت کرد. ایکاش اگر تغییری بود، صبح همان روز اعلام میشد نه دقیقا درهنگام اجرای آن بخش خاص. و مورد دیگر اینکه من خیلی دوست داشتم در بخش نشست خبری حضور داشته باشم. امیدوام سالهای آتی، سالن هایی را انتخاب کنید که گنجایش همه راهنمایان را داشته باشد.نشست خبری سبب بالا رفتن اطلاع و آگاهی راهنمایان و همچنین باعث ایجاد قوه نوآوری و تلاش در آنها میگردد. این راهم بگویم که از اینکه بخش علمی(کارگاه های آموزشی) در این جشن نسبت به سال گذشته پربارتر بود، بسیار خوشحال شدم. خیلی چیزها از اساتید یاد گرفتم

  4. سروش سوزنچی

    درود به آرش عزیز
    دستمریزاد
    انتقادها که بسیار است و دلایل آن هم مشهود پس انتقاد نمیکنم این مسئولیت خطیر به گردن دیگران
    اما خوبی های جشن:
    ۱- دیدن دوباره دوستان بعد یکسال
    ۲- پیدا کردن دوستان جدید
    ۳- زنده کرد یاد دریاچه ارومیه
    ۴- دیدن مناظر جدید و زیبا
    ۵- از همه مهمتر مسافر شدن لیدرها و شیطنتهای خاص خود
    ۶- تشکیل انجمن گردشگران
    دیگه بسه
    نقدها هم با راهکاراشون بعدا برات میفرستم
    خسته نباشی مرد

  5. لیلا

    اول از همه سپاس بیکران بنده نثار تمامی زحمتکشان علی الخصوص شما عزیز و گرامی که برای تمام لحظه های جشن متحمل شدید ترین و سخت ترین مسایل شدید.
    در کنار تمام مسایل و کم و کاستی ها مهم اینه که جشن امسال هم به هر قیمتی بود برگزار شد ….راهنمای گردشگری تو ایران کسیه که با تمام ابعاد سفر در بهتربن و بدترین شرایط اگاهی داره و من به نوبه خودم تمام کمبود ها رو به حساب عدم حمایت مالی از طرف مسئولان بی مسئولیت میدونم.اینکه کجا خوابیدیم و چی خوردیم مهم نیست مهم اینه که چقدر برای رسیدن به هدفمون مقاومت کردیم.و به چند در صد از اهدافمون رسیدیم.در کنار دوستان ارومیه ای من به شخصه از راهنمایان عزیز تهرانی که در کنار عزیزان ارومیه ای زحمت کشیدند تشکر میکنم.و تغییرات مکرر در برنامه ها و بی هماهنگی ها رو اصلا کوتاهی این عزیزان نمیدونم.یکی از مهم ترین مسایلی که هر سال و امسال به طور مشهود باعث ناراحتی بنده شد اینه که میتونم به جرات بگم که نصف بیشتر دوستانی که در جشن حضور داشتند واقعا این کاره نبودند گرفتن کارت راهنمایان گردشگری مصداف راهنما بودن نیست…شعور و احساس مسئولیت پذیری مهم ترین مشخصه یک راهنما میتونه باشه…اگه بخوام از این جشن انتقادی بکنم نه از برگزارکنندگان که از شرکت کنندگان بیشتر گله دارم…از یه راهنما خیلی بیشتر از اینها انتظار میره…متاسفانه شاهد برخی رفتارها از دوستان بودیم که به نظرم شایسته عنوان راهنمایان گردشگری نیست…بی مسئولیتی بازیگوشی خرده گیری از امکانات..عدم توجه به زمان بندی ها و برنامه بطور مشهود بین بچه های اکثر استانها قابل ملاحظه بود….به نظرم کیفیت خیلی مهم تر از کمیته و مسولین مهترم و انجمن های صنفی استانها نباید صرفا به این مسله تاکید کنند که با تعداد بیشتر تو جشن حاضر شدن دلیل قدرت اون استانه..چون خودشونم به حتم میدونن که مشکل کار کجاست….عاشق ایرانمون هستم عاشق آرش نور آقایی مهسا مطهر و تمام دوستان نازنینی که میدونم متحمل چه سختی هایی شدند و همین جا از تمام دوستان عزیز راهنما میخوام که بیشتر در رفتار و کردار و پندار خودمون دقت کنیم.وظیفه آرش و آرش ها نیست هر سال به هر قیمتی جشن رو برگزار کنند ولی اگر برگزار شد وظیفه ماهاست که به حق رفتار کنیم و به کارهاشون ارج بنهیم.چون این فقط یه جشن واسه خوش گذروندن سه روزه نیست…زنده باد تک تک راهنمایانی که لایق عنوان راهنمایی هستند و خدا قوت آرش عزیز

  6. پسر ایران

    یک خسته نباشید جانانه به تو و یاوران تو… انالیز کلیدی و کوتاه من:
    جشنی موفق نسبت به اهداف خود ،به همت مدیران و دیدگاه های انها

    توری ناموفق نسبت به دارایی خود ،به ضعف مدیریتی میزبان

    ۹:۵۷ نشان از اهمیت زمان ،ولی اتلاف زیاد وقت برای هر موضوعی حتی پذیرایی. .یک عروسی متوسط با چندین نوع منو غذایی با همین تعداد مهمان در بیشتر شهرها در یک زمان قابل کنترل است.
    بازدید محض فقط از جاذبه های طبیعی برای دو روز
    در کل همه انهایی که بیشتر ایراد میگیرند سال دیگر اولین نفر اسمشان در لیست رزرو جشن است

  7. فریبا

    سلام
    معمولا نقد به معنی طرح نارسایی با دلیل و استدلال کمه و گله وشکایت زیاده از طرفی ماها زیاد هم آمادگی روحی نقدشنیدن نداریم و براش آموزش ندیدیم اما همین که شما بعنوان مجری اصلی جشن و کلا در موارد قبلی هم مایل به خوندن نقدها هستی، این خودش خداییش یعنی خیلی شهامت
    چند نکته رو دوست دارم بگم
    ۱- اولا کار آقای بابک مغازه ای درکارگاهها عالی بود بنظرم جهش ایشان نسبت به کارگاههای سال قبل، فوق العاده بود و بجای اینکه اینهمه جایزه به مدرسین و نفرات برتر داده می شد ، جدا باید یک قدردانی درست و حسابی از خود ایشون می شد فقط یک مطلب من در کلاس آقایان رحمانی و شریف شرکت کردم ۳ ساعت زمان این کلاسه که طبعاکمه بعد اعلام میشه افراد فعال قدردانی میشود نتیجه اینه که به محض اینکه استادمیخواد مطلب ارائه کند همه شروع میکن به نظردادن وسوال پرسیدن بعضا سوالاتی که جوابش دانسته است واظهارنظرهایی که ربطی به موضوع بحث نداره. میخوام به ایشون پیشنهادبگم اگر باز هم جشنی بود و کارگاهی، فقط یک ربع آخر کلاس برای سوال باشد تا صحبت مفید اساتید بارها وبارها به خاطر این که یکی برتر انتخاب شه قطع نشه و بیشتر بشه از دانش اساتید استفاده نمود چون بنظرمن هدف از شرکت درکارگاه، آموزش است و نه جایزه گرفتن واقعیتش این قطع کردن صحبت اساتید توسط شرکت کنندگان انقدر تکرار شد که آزاردهنده بود ضمن اینکه انقدر هم در روز جشن جایزه داده شد که سرگیجه گرفتیم.
    ۲- کانون اتفاق خیلی خوبی بود البته من ذینفع نیستم چون بطور حرفه ای راهنما نیستم ولی امیدوارم راهنمایان ما درک کنند چقدر شما و دوستان سعی میکنید شخصیت این شغلو بالا ببرید و به راهنمایان کردیت بدهید واقعا امیدوارم بفهمند
    ۳- قصدم مقایسه نیست ولی دوستان ما در خوزستان متواضعانه ترمهمان نوازی کردند. ابتدای مراسم جشن صرفا تشکر میزبان ازخودشان بود گر چه بالاخره آقای میلانی هم در موردشما حق مطلبو ادا کردند ولی بنظرم جالب نیومد بهرحال همه میدانند که میزبان باید زحمت بکشد مثل اینکه در خانه مهمانی دعوت کنیم بعد مدام بهش گوشزد کنیم که ما برای شما چه کردیم
    ۴- موضوع ناراحت کننده برای من این بود که نتوانستم در نشست خبری شرکت کنم چون گفته شد که تعداد محدود است و وقتی هم که مجوز حضور را گرفتیم دیگر دیر شده بود برام مهم بود که از موضوعات و صحبتها مطلع شوم که نشد
    ۵- درصد رضایت من از جشن از ۶۰ بیشتره چون اصلا قرار نیست همه چیز عالی باشه. نظر شخصی من دراین مقطع از زندگیم اینه که کمال گرایی اصلا خوب نیست گاهی معمولی بودن بهتره. شنیدم که بعضی ها میگویند وقت تلف شد یا تفریح نکردیم و غیره خب این به خودما برمی گرده می شد هرکسی ناراحته ازگروه جدا بشه کمی هزینه کنه و بره جایی که دوست داره ببینه کلا سهم خوشگذرانی و تفریح درهر موقعیت و شرایطی در زندگی ماافراطی شده انگار نون شبه حالا بعضی جاها هم زیاد خوش نگذره مشکلی پیش نمیاد باید نگاه اجتماعی و عمومی داشت فکر کنم
    در نهایت تشکرکه فرصت اظهار نظر دادید

  8. آرزو منفردی

    با سلام وخسته نباشید به شما وهمه دوستان در ارومیه.راستش من روز اول رو دوست نداشتم چون فکر میکردم اتلاف وقت زیادی داشتیم.اما بعد خیلی تصادفی به مسایلی پی بردم که نشون میداد مسئولین ارومیه آبروداری میکنن و تو خودشون میریزن.بعد از اون سفر برای من مفهوم دیگری پیدا کرد.به نظر من مسئولین خیلی مهربون وخوش برخورد بودن،به هیچ کس بی احترامی نکردن،پذیرایی واقامت فوق العاده بود،تقریبا به همه برنامه سفر وعده کردن،به من که خیلی خوش گذشت وتا اونجا که تونستم از تک تک شون تشکر کردم.از شما هم به خاطر همه چیز تشکر میکنم.اما از مسئولین انجمن خودمون راضی نیستم چون مشکلاتی پیش اومد که من اونا رو مقصر میدونم.به خانم حصارکی هم گفتم که از من خواست حتما در جلسه انجمن مطرح کنم.به امید ادامه داشتن جشن راهنمایان!

  9. ایران قبله عالم

    سلام
    نمیدانم درست است که بنده هم نظری بدهم درباره جشن یا نه؟ اما خانم ابراهیمی بعد از پایان جشن سئوال کرد در این مورد که به بعد موکول کردم. اینها را شما نظر شخصی بر حاشیه ها در نظر بگیرید. در حضور ۲۴ ساعته ام اینها به نظرم آمد.
    ۱. ظاهرن به یک عادت تبدیل میشود اینکه در جلسات خبری ،دوستان و اساتید محیط زیستی باشند و بحثها هم زیست محیطی باشد. اینکه زاغ بور چیست و خرس را چگونه کشته اند و برای چه، نه که مهم نیست، خیلی هم مهم است. اما دریغ از بحث و گفتگو در مورد آثار تاریخی و فرهنگی. این ویژنامه عالیه گیلگمش در مورد آثار معنوی را میبینیم، ولی دریغ از حتا یک جمله در مورد نوروز، ردیف موسیقی ایرانی، ورزشهای زورخانه ای، نقالی یا هریک از آثار معنوی۱۰ گانه جهانی ایران در جلسه ای که حدود ۳ ساعت طول می کشد.
    ۲.نوای دلنشین ای ایران که همه ی ایران به احترامش برمیخیزند، در حالی پخش شد که سالن در هرج و مرج محض بود. کمی توجه بیشتر می طلبید. یا به هنگام پخش نوای جناب شجریان، در انتهای مراسم، دوستی مشغول بازاریابی خدماتش بود آن هم توجه بیشتری می طلبید.
    زیاده گویی را ببخشید

  10. علیرضا عالم نژاد

    سلام

    به شخصه حضور در جشن ششم برایم افتخاری بود و فرصتی بسیار مغتنم جهت آموختن .

    – سپاس از میزبانان این جشن بچه های صمیمی و مهربان ارومیه

    – سپاس از تمام کسانی که برای برگزاری این جشن صادقانه و مسئولانه زحمت کشیدند و از روح و جسم خود مایه گذاشتند. ناملایمتها و کج رفتاریها دیدند اما مرد و مردانه در جهت اهداف والای این اتفاق کم نظیر پای کار ایستادند و خم به ابرو نیاوردند.

    از یک سو وعده هایی که تحقق نمی پذیرند و از دیگر سو شرایط و امکانات برگزاری هر جشن نسبت به سایر جشنها که خیلی از مسائل را تحت الشعاع قرار می دهد.

    به هر حال در جشن ششم جای این چیزها بسیار خالی بود :

    – زمانبندی طراحی و برنامه ریزی سفر مناسب
    – کسب تجربه و لذت بردن از سفر
    – شرایط زمانی و مکانی مناسب برای برقراری دیالوگ با سایر راهنمایان
    – میزان تاثیر گذاری مثبت

    خدا قوت مرد

  11. حلاج

    سلام به آرش نور آقایی عزیز و سلام به همه راهنمایان و دست اندر کاران جشن ارومیه و خسته نباشید به همه این عزیزان:
    آفرین ها:
    ۱_ راهنمایان محلی ارومیه در سطح خیلی خوبی بودند،آگاهی کاملی داشتند و می دانستند در چه موقعیتی راهنمایی می کنند.
    ۲_وضعیت اقامت در هتل مروارید با توجه به مکان اقامتمان عالی بود و ضمن اینکه چون مکان های دیگر را نیز دیده بودم ،همه در وضعیت خیلی خوبی بودند.
    ۳_ کارم غذا و خوراک است،همه وعده های غذایی عالی بود.غذا هم کیفیت داشت و هم کمیت،هم سوپ بود و هم سالاد و هم غذای اصلی،این امر خیلی عالی بود.
    ۴_ ارتباط راهنمایان محلی با سرپرستان خیلی خوب بود و تک تک راهنمایان محلی غرور را کنار گذاشته بودند.
    ۵_نمایشگاه ارومیه و بحث سنت ها و فرهنگ ها در آن،حرفه های بومی،خوراک سنتی،لباس ها و …. نسبت به سال های قبل خیلی خوب بود و مشخص بود که برایش مدیریتی خیلی خاص انجام شده بود.
    ۵_ برنامه جشن امسال خوب انجام گرفت،و با توجه به جو حاکم بر ارومیه،خیلی خوب زمان ها مدیریت شد ،هم علمی بود و هم انگیزشی و هم شاد.
    ۶_سایت های گردشگری خوبی بازدید شد و توضیحات خیلی خوبی ارائه گردید.
    ۷_کارگاه های آموزشی امسال دارای مدیریتی خیلی خاص بود،کیفیت کارگاه ها عالی بود.مباحث خوبی مطرح شد،بنده در کارگاه خوشه سار (کارآفرینی) شرکت کردم و اشکان بروج خیلی خوب توضیح داد،هر چند انتظار بیشتری داشتم ولی واقعا از این کارگاه استفاده کردم و خوشحال بودم.
    ۸_خوش آمد گویی به راهنمایان خیلی خوب بود و همه یکدیگر را در مکانی مناسب دیدند.
    ۹_حضور نیروی انتظامی در کنار راهنمایان و رفتار پسندیده آنان خیلی خوب بود و خوشحالم از این ارتباط نزدیک.
    ۱۰_ رفتار پرسنل هتل ها خیلی خوب بود؛گارسن های رستوران نیز عالی بودند و تک تک آنها را زیر نظر داشتم.
    ۱۱_ ارتباط خوبی میان راهنمایان تهران و ارومیه ایجاد شده بود و این خیلی خوب بود.
    ۱۲_انتخاب میهمانان ویژه،خبرنگاران و حضور کارآفرینان در کنار راهنمایان نشان از یک بینش خوب به این جشن داشت.
    ۱۳_ مدت زمان برگزاری جشن خیلی خوب بود و وقت ها مدیریت شده بود.
    ۱۴_خانم آذر سینا خیلی خیلی اعتماد بنفس خوبی داشت،چیزی که برای اولین بار در یک دبیر جشن دیدم،او خوب مدیریت می کرد.
    ۱۵_حضور هیات اجرایی تهران در کنار راهنمایان در محل های اقامت و در کنار آنها بودن،خیلی خیلی خیلی خوب بود.
    ۱۶_جریانات اختلافی چه از بیرون و چه از داخل خیلی خوب مدیریت شد و آرامش برنامه حفظ شد.
    ۱۷_حضور فیلمبردار امسال خیلی چشمگیر تر و فعال تر بود.
    ۱۸_ماشین ها جشن گرچه واحد شهری بود،اما راهنمایان را کاملا درگیر فضای شهری کرد و بنظر بنده خیلی خوب بود.
    ۱۹_ راننده های ماشین های واحد،خیلی رفتار پسندیده ای داشتند.مردم ارومیه نیز خیلی خوب با راهنمایان ارتباط برقرار کردند.

  12. سعید توانا

    با درود و خدا قوت دوباره بر آرش خان عزیز که همیشه عالی و پرتوان است …

    جشن خیلی خوب برگزار شد و با وجود عوامل بسیاری بر سر راه با مقاومت شما و خیلی از دوستان برنامه عالی بود …
    واقعا نمیشه بحث عوامل و آدمهای دیگه رو ندیده گرفت چرا که همینها در مسیر اجرای جشن خیلی نقش دارند و کاستی ها را به وجود میآورند که شاید حتی از دست مدیر اجرایی هم خارج باشد …
    چند انتقاد و یا شاید بهتر بگم نظر اینه که : ( بعضی از اونها از طرف دوستان ارایه شده و من فقط نام میبرم )
    – برای من همیشه مهم بوده که بتونم در نشست خبری شرکت کنم و رامسر و خوزستان که این امر صورت گرفت خیلی مطالب بهتری یاد گرفتم تا نسبت به گشت اونم با اتلاف وقت زیاد‌! اگه امکان حضور عده بیشتری در نشست خبری باشه عالی میشه
    – کارگاه ها عالی بود ! یعنی حرف نداشت هم برنامه ریزی بابک هم کارگاه من که اشکان استادش بود ! حتی بشه جوری برنامه ریزی کرد که امکان اختصاص زمان بیشتری به کارگاه باشه عالیه
    – جایزه های جشن خیلی زیاد بود و خسته کننده ! و تلف کننده وقت !‌ به جای تقدیر تک تک خیلی راحت میشه همه خبرنگارها رو صدا زد روی سن تقدیرنامه ها رو داد بهشون و یه بار تشویق برای همه تا نام بردن تک تک و اتلاف وقت و خارج بودن از حوصله دوستان ! یا خیلی راهکار دیگه ! و البته این امر به اجرای مجری برنامه هم خیلی بستگی داره !!!‌ مجری واقعا خسته میکرد ادم رو هزار بار این جمله رو میگفت که اگه کسی نیست دوستش بیاد و خیلی زمان رو هدر میداد !
    – اقامت و پذیرایی خیلی خوب بود و فقط در مورد زمانبندی پذیرایی میشد بهتر بود که معطلی نداشته باشیم
    ۰ کادر اجرایی به نظرم هماهنگ نبود یکم ، منظورم میزبانه ! هر کسی حرف خودش رو میزد و با هم نبودن تو این حالت حتی اگه بهترین برنامه هم داده بشه ناقص اجرا میشه !‌!! و حیفه !!‌ برای حرکت اتوبوس ها یکی میگفت برو یکی میگفت نرو یکی میگفت از این ور برو هرکسی نظری میداد !!
    – خیلی مسایل دیگه هم هست که چون کاملا از دست شما و دوستان خارج بوده و هست میگذریم ازش 🙂 مسایلی که تو این مملکت متاسفانه هست !‌ مثل جدا نشستن سر غذا یا جشن ! همه راهنماها صبح تا شب با هم هستن و کسی از کنار جنس مخالف نشستن چه سودی میخواد ببره نمیدونم و به نظرم بی احترامی هست که … بگذریم !!
    – توجیه خیلی بهتر دوستان راهنما یا شاید به قول یکی از دوستان انتخاب بهتر راهنمایان که فقط کارت ملاک نباشه !
    – استفاده بهتر از مراسم جشن و سخنران های بهتر ( که باز هم از عهده خارج است گاهی ) تا تشکر از خود و تعریف از خود !!

    ببخشید اگر زیاد شد 🙂

    اخه یه حرفهایی آدم رو یکم اذیت میکنه ، نه تنها شما روزها و ساعت ها وقت گذاشتین انرژی گذاشتین و بلکه دوستانی مثل بابک و مهسا و ژآله و خیلی های دیگه که بخوام اسم ببرم کلی همکاری داشتن و کمک کردن و خیلی از بچه های تهران و ارومیه در حین اجرای مراسم همه جوره کمک کردن بعد اون اقا پشت میکروفن میگه اجرای مراسم به اشاره انگشت اقای استاندار انجام شد !!!!!!!! خسته نباشن اقای استاندار !!‌
    نه که خیلی حمایت ها عالی و کافی بود !!‌
    یه نمونه کوچیک : اگه کمک لیدرهای تهران و ارومیه نبود تو پذیرایی ها عمرا نیروهای رستوران برای هدایت و انجام این کار کافی میبودن !!
    به نظر من هرکاری کردین ۹۰ درصد خودتون بودید !!

    زنده باد آرش عزیز و همه دوستان پرتوانش

  13. حلاج

    چند تهدیدی را دیدم و این تنها از دید اینجانب است و پیشنهاد می کنم اگر بحق بود،اصلاحش کنیم:

    ۱_ مدیریت کلی جشن امسال می بایستی دقیق تر می بود،وظایف عمدتا درگیر یکدیگر بودند و خیلی موضوعات پیچیده می شدند.
    ۲_برنامه جشن بارها تغییر کرد،یا نباید نشانش می دادیم و یا بدون تغییر ارائه می دادیم.
    ۳_ برنامه جشن بر انرژی پایدار تاکید می کرد،باید بگویم در زمینه پایداری نه اینکه کاری نکردیم،خیلی خیلی خرابش کردیم.
    ۴_برنامه ماشین های آفرود در منطقه خاکریز اول خوب بود،ولی ورود آنان به منطقه حساس جاذبه ها ،خیلی خیلی پوزش:کار احمقانه ای بود.بارها به مجری آن گفتم،حتی بدشان آمد ولی اصلا توجهی نشد،عکس هایش را بزودی برایتان ارسال می کنم.
    ۵_ دبیر جشن امسال قدرت لازم را نداشت،باید قدرت بیشتری به او داده می شد.
    ۶_ نشست خبری برای خیلی از راهنمایان و کارشناسان،بیش از روز جشن اهمیت دارد،پیشنهاد می کنم درصد بیشتری از راهنمایان را درگیر این قسمت کنیم.
    ۷_ در جشن ها گذشته و همین جشن به موضوع طبیعت توجه زیادی شده اما ما از فرهنگ تا حد زیادی غافل شده ایم،فقط نمایشگاه کافی نیست.
    ۹_مدیریت توجه خیلی زیادی به راهنمایان تهران دارد،باید راهنمایان سایر استان ها را در برنامه ریزی دخیل کنیم و به آنها اعتماد کنیم،تا هم رشد سایر استان ها را شاهد باشیم و هم همه بدانند چه کارها و زحماتی برای جشن کشیده می شود.
    ۱۰_خیلی از راهنمایان واقعا راهنما نیستند،کارت دارند،ادعا دارند،اما نمی دانم چرا بچه هستند،کودکانه فکر می کنند و رفتار های مخرب انجام می دهند،باید مسئولین استان ها را نسبت به این رفتار تفهیم و در جهت بهبود رفتار ها کوشیده شود.
    ۱۱_برنامه بازدید ها در عین جالب بودن،خیلی خیلی خام و خالی بود،گاهی به بنده این حس القا می شد که فقط باید زمان سپری شود و برویم تا روز بعد،کیفیت زمان نقطه کور بود.
    ۱۲_ می بایستی برنامه ریزی ها و خیلی کارهای تخصصی در دست کسانی قرار بگبرند که واقعا قدرت این کار را دارند،گاهی بیشتر حرف زده می شود و طرف فقط یک اسم است.
    ۱۳_در ارومیه بیش از آنکه عمل صورت بگیرد،حرف زده میشد،کارها عملیاتی نبود،جلسه زیاد بود در این کارها باید دنبال افرادی گشت که عملیاتی هستند.
    ۱۴_برخی از راهنمایان استان ها و با پوزش بیشتر راهنمایان تهران ،احساس ملک پدری نسبت به جشن راهنمایان دارند،می بایستی به همه استان ها،همه راهنمایان و همه ایران با توجه به شعار ابتدایی شروع جشن در تهران،توجه شود،گاهی رفتار ها نا پسند است.
    ۱۵_جشن را برگزار می کنیم،باید ببینیم چه کردیم،مکان ها و استان های برگزار کننده چه شدند،آیا فقط یک خاطره شیرین و یا نه چند هدف خیلی کوچک،باید اهداف را از طریق شغل راهنمایان عملیاتی کنیم.
    ۱۶_بار ها گفته ام،باید برای حضور در این جشن از راهنمایان پول گرفت،باید بدانیم که گاهی پشتمان قوی است،باید سرمان بالا باشد،مگر توری بدون دریافت پول اجرا کرده ایم.این برای خودمان است.
    ۱۷_به خیلی از افرادی که در جشن زحمت می کشند توجهی نمی شود،خصوصا راهنمایان محلی،باید در جشنی جدا از برنامه فقط فقط از بچه های زحمت کش همان استان قدردانی شود.
    ۱۸_ راهنمایان محلی در این جشن،خیلی دیر درگیر کار شدند،کارها در ابتدا بر روی دوش چند نفر بود،بار ها سنگین بود و گاهی قدرت تحمل خیلی اندک.
    ۱۹_به راهنمایان برتر استان ها توجهی اندک می شود و معمولا در جشن نامشان خیلی گم است،باید به آنها حد اقل یک فرصت کوتاه برای معرفی داده شود و یا یک رزومه کوتاه از آنها نقل شود.
    ۲۰_امکانات اتاق کار در سازمان خیلی خیلی اندک بود،باید زودتر از اینها راهنمایان و کمیته ارومیه فکرش را می کردند.خیلی مزاحم خانوده آذر سینا شدیم.
    ۲۱_امید داشتم در کنار دریاچه یک کارگاه علمی خیلی خیلی علمی اجرا می شد،اما فرصتش را از دست دادیم.می بایستی ذهن ها را علمی روشن می کردیم و راهکارها را می گفتیم،شاید یکی از همین راهنماها کاری می کردند کارستان.
    ۲۲_امسال برخی از استان ها همچون اصفهان برای حضور کلی ناز کردند،اعتبار این جشن به حضور یک استان نیست،با همه احترام به راهنمایان این استان باید بگویم،اصفهان در کنار ناشناخته ها و معرفی نشده های این سرزمین اصفهان است.می بایستی به همه احترام بگذارند،این وظیفه همه ما است.
    ۲۳_امسال می بایستی راهنمایان سایر استان ها به کمک می آمدن و از جانب کمیته به انها اجازه داده می شد،می دانم می بایستی لز راهنمای همان استان استفاده شود،اما می شود الفت را بخاطر حیثیت همان استان ایجاد و جشن را مرتب تر برگزار کرد.
    ۲۴_ نبود سیستم اینترنت در هتل ها مشکل نسبتا کوچک برای راهنمایان بود،اما بودنش لازم.
    ۲۵_برخی راهنمایان زباله خود را حتی در سایت های گردشگری رها می کردند،واقعا نمی دانم چطور باید آگاه کنیم.

    در پایان لازم می دانم بگویم: همه تلاش می کنیم برای ایران،برای نام ایران،گاهی سخت است شرایط ولی نام ایران چیزی است خیلی فراتر از تحمل این سختی ها:یه خسته نباشید به همه راهنمایان ایران و داداشم.

  14. امیرطاهری

    درود
    جشن هرسال حاشیه زیادی داره، چیزی که برای من مهمه،رسیدن به زمان ۹.۵۷دقیقه هست که فقط چند نفر بهم گفتند حالاتواین ساعت چه اتفاق خاصی میخاد بیافته مگه…!راستی آرش چرااز بچه هانمیپرسی هدف از اینکه میان جشن چیه؟ بگذریم،شخصأ از زحمت های خودت که بانی این گردهمایی بزرگ درکشوربودی نهایت تشکررودارم، همیشه سلامت،پرقدرت بمون.
    بدرود

  15. حسین میرزاجانی

    سلام به دوستان خواهشی که دارم این است که خودمان به خودمان انتقاد نکنیم و در این فضای مجازی تمام مشکلات را بیرون ریختن درست نیست با توجه به اینکه خیلی ها دنبال ضربه زدن هستند با این روش نه تنها تقویت نمی شویم بلکه نقاط آسیب پذبر را به حریف نشان می دهیم بدانیم نقد و گلایه را کجا و کی انجام دهیم .با عرض پوزش از استاد عزیز نور آقایی فکر کنم بهتر بود این مشکلات را به جای انتشار ، خصوصی ثبت و در رفع آنها در سال های آینده می کوشیدیم.این نظر شخصی بنده است.
    در ضمن ما برای سال آینده آمادگی برگزاری جشن را در کاشان و آران و بیدگل دو شهر بزرگ پر تراکم گردشگری داریم ۳ اثر ثبت جهانی و چندین اثر در شرف ثبت داریم .پراکندگی در مسیرهای بازدید نداریم.و خیلی شرایط مناسب دیگر از الان می شود روی کاشان کار کرد آب و هوای خیلی مناسبی هم در این موقع سال دارد.
    ۱.باغ فین کاشان ۲. هنر فرش بافی۳. مراسم قالی شویان۴.کویر زیبای مرنجاب و دریاچه نمک۵.معماری باستانی دوره ساسانی زیر زمینی نوش آباد۶.باغ شهر نیاسر و مراسم گلاب گیری۷.غار ریس و چهار طاقی و باغ تالار نیاسر ۸.قلعه های با شکوه شهر نوش آباد و مسجد جامع عتیق نوش آباد۹.قلعه شاه عباسی و کرشاهی و کوه های یخ آب و لطیف ابوزید آباد و روستای ذر محاصره ماسه های کویری قاسم آباد و ….برنامه های متنوع پرواز با پاراگرایدر شتر سواری سافاری و آفرود و موتور ای تی وی رقص محلی
    و…مشتاقانه منتظر حضور گرمتان هستیم.

  16. hossein

    چه خوب بود غرفه ها در فضای باز مجتمع برپا می شد و هوا هم مطلوب بود تا اینهمه ترافیک و ازدحام در سالن غذا خوری فراهم نمی شد.فضای کم و شلوغی و بی نظمی از کیفیت کار کم کرده بود.صبح ساعت ۷ روز جشن مدیریت می شد تمام میزها بیرون چیده می شد و تعداد معدودی که نیاز به سرپوش داشت داخل می بود از اینهمه تراکم کم می شد. ممنون

  17. نسرین

    سلام آقای نورآقایی .
    . تا کنون۶ جشن برگزار گردید اما دریغ از یک گزارش عملکرد کامل و جامع دریغ از یک گزارش مالی .

  18. مجتبا گهستونی

    با درود به آرش عزیز. عرض شاد باش برای تو و همه دوستان دارم. از ماهها قبل شاهد تلاش های بی شمار تو و دیگر دوستان در آذربایجان غربی بودم. من از اینکه در جشن راهنمایان شرکت می کنم بسیار خورسندم. این جشن با همه تکرارهایی که برایم دارد جذابیت های بیشمارش به قدری است که تا حالا مهم ترین کارهایم را به زمان دیگری موکول کرده و به جشن آمده ام تا شریک در برگزاری رویدادی بزرگ شوم. واقعا من و بسیاری چون می دانیم که چنین جشنی چه ارزش و اهمیتی دارد به خود اجازه نمی دهیم که انتقادی کنیم که شاید منجر به تضعیف این رویداد شود. من در یادداشت مفصلی که نوشته ام به نقاط ضعف و قوت پرداخته ام که به زودی در چند رسانه منتشر می شود.

  19. پسر ایران

    سلام .لطفا این کامنت را به نمایش عموم نگذار..
    نمیدانم حضور خانم نقاش استرالیایی به جشن تحمیل شد یا مدیران خودشان او را دعوت کردند.اما حس میکنم یکی از اهداف راهنمایان احترام به فرهنگهاست .او با نگاه ضد امریکایی درست یا غلط با مرامنامه راهنمایان که کاتالیزوری برای دوستی ملل هستند تناقض دارد.گرچه در سفری که به عراق داشتم دیدم امریکا هم ان زیر ساخت های ابتدایی عراق را هم نابود کرده و جز
    نا امنی هجوم مواد مخدر (برعکس زمانی که صدام حکومت میکرد و مثل عربستان معتاد نداشتند) چیزی برای عراقیان به ارث نگذاشته بود .اما من این روش مبارزه را کیاست و سیاست نمیدانم و شکافی بین دوستی با مردم دنیا میدانم .

  20. حامد

    من سال اولم بود و انتقادی هم ندارم ، چرا که همه انتقادا و تشکر هارو سرپرستمون اویس انجام داده ….

    پس به قول فرشید میگم
    … با لبخند
    … دوستون دارم میبوسمتون قرررررررررررررررررر بون همتون …. دی

  21. مجتبی جماعتی (موزه میراث روستایی گیلان

    با سلام و تشکر فراوان از همه دوستانی که باعث شدند که این جشن کنسل نشود و تمام دوستانی که در هماهنگی برنامه ها تلاش کردند ا زلیدر های محلی نیز تشکر می کنم چون از جان و دل میدیدیم که تلاش میکردند حتی د رجمع آوری ظروف غذا در سالن که به واقع مهمانداری خوبی کردندو ولی افسوس از آن مسولانی که فقط برای تعریف کردن از آنها در کنار ما هستند و ان زمانی که احتیاج به آنها هست در غیبت حضور دارند و مثل مشکلی که در هتل پارک به وجود آمد که حتما در جریان هستید .
    مشکلات
    ۱:ریختن زباله در سایت های باستانی
    ۲:عدم هماهنگی در matchکردن گروه های استانی مثلا برای استان هایی که دریا دارند لزومی نداشت که از سد ارومیه دیدن کنند و بجای ان میتوانستیم از فضای دیگر ی استفاده کنیم
    ۳:انتظار در سرویس غذاخوری ها .می توانستیم با زمان بندی منظم بر این مشکل فائق می امدیم
    ۴:در روز اول ای کاش گارکاه نمی گذاشتید چون با خستگی فراوان .کمتر از آنها استفاده مفید شد
    ۵:ای کاش در کنار دریاچه .سعی میکردیم راهنماییان استان های مختف رو با ۱مسابقه مثل گزارش نویسی با هم بیشتر آشنا می کردید
    البته امیدوارم سال بعد این مشکلات بر طرف شود و آینده بهتری برای این گونه جشن ها شاهد باشیم

  22. گشتاسب شهي زاده

    درود بر تمام کسانی که ماهها زحمت کشیدند تا بتز هم حماسه عشق به پا دارن.
    درود بر تمام مردم ارومیه که چندروز صمیمانه پذیرای یک عده از هموتنانشان بودند…
    جشن خوب بود اما نه عالی…!
    ویژگی برتر این بود که یک بار دیگر برپاشد با تمام کارشکنی مسولین…
    واما یک نقد به تمام کسانی که همش از خوردن وخوابیدن و زمان دم میزنند…داداش من مگه برای تفریح رفتیم ارومیه متاسفانه هدف اصلی یادمان رفته…
    واما نقد کوچکی به برگزارکنندگان!
    کاش روز دوم را اختصاص میدادین به بازدید یکی از سایتهای جهانی ارومیه…
    در آخر مرسی از همه به خاطر آمدنشون و مرسی از آرش…

  23. سین سین میم

    من جشن رو صرفا به دلیل وجودیش دوس دارم ..نظراتی دارم که شاید هیچوقت نگم .دوستانی به همراه من بودن که راهنما نبودن و من ازشون خجالت کشدم چون رفتار بعضی از راهنماهای تهران فوق العاده بود بود و اونا از من پرسیدن همه ی راهنماها به همین شکل هستند. بماند که اونا راهنماها رو انسان هایی عقده ای در ذهنشان به تصویر کشیدن. برای جشن خیلی زحمت کشیده بود خیلی میدونم و دیدم اما ضعف ها تاثیر خودشون رو میزارن …حرفامو حضوری بهتون روزی میزنم …..

  24. مايكل

    درود بر آرش عزیزم.

    ۱) اکثر انتقادات از دوستانی بود که تاکنون میزبان نبودند و با مشکلات میزبانی اشنایی ندارند.
    ۲) با توجه به اطلاعی که از مشکلات خاص این جشن داشتم برگزاری جشن خودش یه شاهکار بود ، حتی با نارساییهایی که بود.
    ۳) برای اواین بار راهنمایان ارومیه خودی نشون دادند و میزبانی جشن یه اعتماد به نفس ویژه بهشون داد و شمالغرب کشور رو از داشتن راهنماهای کاربلد مطمئن کرد.
    ۴) تنها ایراد بزرگ جشن (همونطور که در جلسات هم گفتم) اعتماد به یه غریبه بود که کلا با مرام و مسلک راهنماها بیگانه بود و اومده بود پیرهنی از این پارچه واسه خودش بدوزه.هممون هم میدونیم که اگه درایت شماها نبود معلوم نبود آخر جشن به کجا میکشید.
    ۵) دوس دارم یه فرهنگ خوب در بینمون ایجاد بشه و بدونیم این انتقادات از مسائل کاملا پیش پا افتاده نه تنها سودی نداره بلکه خستگی زحمتکشان رو هم نمیذاره از تنشون دربیاد.
    ۶) با تمام وجود قدردان زحمتهای شما ، خانم آذرسینا ، خانم مطهر ، آقای مغازه ای و تمام دوستانی که زحمت کشیدند هستم.

    امیدوارم با توجه تصمیمی که گرفتم سال بعد هم قسمت بشه در جشن حضور داشته باشم.

  25. hossein

    پیشنهاد می شود در طول سال روشی در نظر گرفته شود تا بر اساس فعالیت و سابقه کاری مستند راهنماها از آنها برای حضور در جشن استفاده شود.رتبه بندی و سابقی از فعالیت هایشان در مکانی ثبت شود.راهنماهایی که حائز نمره حد نصاب شدند امکان ورود به جشن را پیدا کنند.فضایی برای آشنایی متقابل حوزه فعالیت و شیوه کار و معرقی راهنما معرفی فرصت ها و جاذبه های گردشگری محدوده فعالیتشان را به دیگران در فضایی منعکس می کردند.

  26. ناهید مال عزیزی-اهواز

    سلام وقت شما بخیر…با توجه به اینکه مرتبا به سایت شخصی شما سر میرنم میدونم که از ماهها قبل همگام با مسئولین اورمیه در تلاش و تکاپو برای برگزاری این جشن بودید. واقعا خسته نباشید.افتخاری بود شرکت در این جشن بزرگ و با ارزش و بخصوص دیدار با شما.هر گردهمایی آنهم با این عظمت با حضور چند صد نفر با سلائق متفاوت مسلما کاستی هایی داره که معمولا فقط اینها دیده میشن!اما به نظر من همینکه این جشن با وجود مشکلات و محدودیتهای فراوان با تلاش بی چشمداشت افرادی مثل شما بلاخره برگزار میشه جای شکرش باقیه.تعداد زیادی راهنما دور هم جمع شدن.با هم آشنا شدن تبادل اطلاعات کردن و روز جهانی گردشگری رو بر پا کردن…خدا رو شکر .البته تنها نکته ای که خیلی به چشم میومد این بود که میزبان باید توی برنامه ها بازدید از سایتهایی که ثبت جهانی هستن رو جا میدادن….بهر حال جشن خوب بود.تشکر از همه هموطنان اورمیه ای که برای جشن زحمت کشیدن و از ما پذیرایی کردن و تشکر از شما.موفق باشید. ضمنا من عکسهای زیادی گرفتم که توی وبلاگ راهنمایان چغازنبیل میذارم.

  27. nafis Azarsina

    با سلام به آرش عزیز و همه دوستان که در این جشن ما را همراهی کردند
    ششمین جشن هم برگزار شد انچه که دوستان مهمان از جشن دیدند فقط ظاهری بود آراسته شده از زحمات تیم اجرایی تهران و ارومیه همین و بس و قضاوت بر عهده خودتان
    ما تا آخرین روز قبل از اجرای جشن دچار بحرانهای زیادی برای کنسل کردن جشن داشتیم که با چنگ و دندان آن را حفظ کردیم تا اجرا شود اگر ناهماهنگی در اجرا داشتیم بگذارید به پای استرس هایی که قبلا کشیدیم اتفاقاتی پیش می آمد که اصلا قابل پیش بینی نبودند البته بارها برنامه ریزی انجام شده بود ولی به دلایل زیادی به هم خورد دوباره برنامه نوشته می شد این را کسانی که همراهمان بودند خوب درک می کنند
    تیم اجرایی ارومیه و تهران زحمات بی بدیلی کشیدند که بنده به شخصه تشکر ویژه دارم
    مهمانان عزیز که تحمل راه دور را کردند و تشریف آوردند سپاسگذارم و امیدوارم کمی و کاستی های مارا به بزرگواری خود ببخشند
    شاد و سربلند باشید

  28. اشکان بروج

    در گزارشی تصویری در آدرس http://www.safarkadeh.ir/?p=1208، نگاهم به ارومیه را نشان داده ام ولی جشن ششم بسیار نقد داشت که میخواهم گذری بر آن داشته باشم:

    امسال فقط جشن برگزار شد و به غیر از تشکیل کانون انجمن های صنفی راهنمایان گردشگری ایران، اتفاق نو و جدیدی رقم نخورد.
    جشن به شدت بی برنامه و نامنظم بود. (نسبت به سال های گذشته)
    از شعار جشن که بحث راهنما و توسعه پایدار بود، فرسنگ‌ها دور بودیم؛ حتی به آن نزدیک هم نشدیم.
    باز هم اتحاد و همدلی همه راهنمایان بود که باعث شد جشن بدون دردسر پیش برود.
    نشست خبری جشن تبدیل شد به تریبونی برای دوستانی که دنبال منافع خودشان بودند و دعوای کارشناسان تلویزیونی برای نقد همدیگر که کی بیشتر به طبیعت آسیب می‌زند.
    امسال کیفیت فدای کمیت شد… نمیدانم چه اصراری برای زیاد شدن و ری کردن داریم؟
    بچه های آذربایجان غربی و به خصوص شهر ارومیه بسیار گرم و مهمان نواز بودند…گرچه بی تجربه بودند ولی تلاش خود را برای انجام شدن بهتر کارها می‌کردند. از احسان، حجت، فرزاد، آرزو، مینا، نگار، نفیسه، نغمه، خانم ثانی و دیگرانی که در همه جا با ما بودند سپاسگذاری فراوان.
    از آرش نورآقایی میخواهم که دیگر اینقدر خود را فدا نکند… دیگر بایست دست از ماهیگیری برداشت و به آموزش ماهیگیری پرداخت. نمیدانم تا کی باید آرش و بچه های تهران همه امور را در دست بگیرند؟ چرا استان‌های دیگر اینقدر منفعل هستند، چرا تا جشن در استان خودشان نباشد نمی‌آیند کار دست بگیرند؟ من از بابک مغازه ای از همدان سپاسگذارم که دو سال است دارد کارگاه‌ها را در دست می‌گیرد و دنبال اسپانسر و بقیه قضایا است…. اما بقیه چی؟
    سال پیش همه راهنمایان توانستند در چند مکان مختلف به خوبی با هم آشنا شوند و با هم صحبت کنند ولی امسال حتی بچه‌های استان تهران نتوانستند همدیگر را ببینند، چه برسد به بچه های استان‌های دیگر….ما جمع می شویم که با هم باشیم، نه که فقط صبح تا شب در مسیر و اتوبوس و شام و ناهار سر کنیم.
    پیشنهادی داشتم که متاسفانه هیچ فرصتی ایجاد نشد تا بتوانم آن را برای جشن امسال مطرح کنم:
    هر سال نتیجه جشن ثبت خیابان، میدان و یا روزی در تقویم برای راهنمایان بود….امسال هیچی نداشت. به نظر من بد نبود که به عنوان یک سر فصل آموزشی، مبحث توسعه پایدار گردشگری به دروس دوره راهنمایان گردشگری اضافه می شد تا ضمن آموزش، بتوانیم راهکارهای عملیاتی توسعه پایدار را برای راهنمایان گردشگری ایجاد کنیم.
    جامعه راهنمایان امسال ترکوند و با لابی های قوی در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری توانست ۳ امتیاز خوب بگیرد:
    ۱- امضای تفاهم نامه بیمه تکمیلی برای راهنمایان
    ۲- گرفتن ۴۰۰ میلیون تومان برای خرید مکانی جهت مرکز جامعه راهنمایان گردشگری ایران
    ۳- ۱۰۰ میلیون تومان جهت بهبود وضعیت آموزش راهنمایان
    به اطلاع تمامی دوستان که داد و هوار میکنن که شما چرا اینقدر برای جشن راهنمایان پول میگیرید برسانم که امسال باز هم آرش نورآقایی و انجمن صنفی تهران حدود ۳۰ میلیون تومان زیر قرض است و میراثی ها یه قرون کمک نکردند… یعنی داشتند و به خاطر رو کم کنی انجمن‌های صنفی نخواستند بدهند. این کار یه کار تیمی است و فقط بخش خصوصی فعال بوده است…

    در نهایت باید بگویم که نقد باید همراه راهکار باشد….

    من غر نمیزنم، من دنبال ایجاد فضایی بهتر برای راهنمایان و گردشگری ایران هستم. داستان توسعه پایدار زمان بر است ولی میدانم که اگر بخواهیم می‌توانیم آن را اجرایی کنیم. یادتان باشد که حتی استرالیا، کاستاریکا و آلمان هم به هیچ وجه ادعا نمیکنند که توسعه گردشگری آنها پایدار بوده….میگویند تلاش میکنیم که پایدار باشد.

  29. مائده

    سلام بر آرش نور آقایی و همت و تلاشش
    گفته های دوستان رو خوندم. انتقاد زیاد داشتم. زیاااااد. ولی دیدم دوستان خیلی اقع بینانه عمل کردن و خوب گفتن. در نتیجه فقط از منظر یکی از اعضای کوچک گروه چند نکته اضافه می کنم.
    بر عکس نظر برخی، تذکر ها آزار دهنده بود و دوستان من رو در چند مورد اذیت کرد(بحث حجاب رو میگم که با الفاظ خوبی متذکر نمی شدن).
    به شخصه از استان بزرگ و زیبای ارومیه چیزی ندیدم. حس کسی رو داشتم که توی آکواریوم اینطرف و اونطرف می برنش. جاذبه های اصلی استان رو ندیدیم. میدونم سخته ولی اگه برنامه ریزی قبلی قوی تر بود، میشد مثل ثبت نام در کارگاه ها، هرکس در یک گشت ثبت نام می کرد.
    مسئولین اتوبوس ها(حداقل در اتوبوس ما) اصلا خوب انتخاب نشده بودند. یه جورایی کابوس بود راه رفت و برگشت. ما بچه های علامه که هرکس یک طرف افتاده بودیم، مسئولین هم اینقدر سخت گرفتند که جابجایی اتوبوس برامون شد ۷ خوان رستم. بعدش هم ثانیه ای ۳ بار آرزو می کردیم کاش تو اتوبوس این فرد خاص نیومده بودیم.
    بعد از یک شب در اتوبوس بازدید ها را تا ۱۱ شب انجام دادن هم سخت بود. ولی خیلیا عادت داشتند.
    باز هم بر خلاف دوستی که متخصص غذا بود و از کیفیت تعریف می کرد، می تونم ادعا کنم که اولین وعده اصلا خوب نبود. ولی بعد بهتر شد.
    تنوع غذایی وجود نداشت. شاید می شد با همکاری مسئول اتوبوس ها بین ۲ نوع غذا انتخاب می گذاشتید. مثل شب آخر که پرسیدند برای شام فست فود میخاهیم یا سنتی، میشد یک غذای محلی هم اضافه کرد. البته بودن سوپ ها فوق العاده بود.
    نمایشگاه عالیییییییییی بود.
    روز اول در نمازخونه بسته بود. در کل جشن برای نماز خوندن حس یک اقلیت مذهبی رو داشتم.(در حد اینکه انگار روزی ۳ بار باید برم کلکچال و برگردم. در همون حد سخت بود نماز خوندن!)
    پکیج برای صبحانه بنظرم غیر قابل قبول بود. ولی با هجم افرادی که در سالن حضور داشتند، کار دیگری نمیشد کرد.
    ممنون از اینکه در اتوبوس ها لیوان ندادند.
    شاید اگر سالاد را در دیس سرو می کردند بهتر بود(مثل شب اول). برای شام هم اگر غذا با دیس سرو میشد بهتر بود (چون خیلیا شب برنج نمیخورن)

    فعال همینا به ذهنم میرسه.
    میدونم خیلی خیلی سخته این همه آدم رو هندل کردن. روز اختتامیه عالیییی بود. باز هم خسته نباشید و خدا قوت.

  30. پرویز ستوده شایق

    با درود فراوان
    برای اولین بار بود که در همایش شرکت می کردم ، مدیریت و برنامه ریزی برای یک همایش ۶۰۰ نفری کار ساده ایی نیست . این یک مانور تقریبا گسترده در سطح شهرستان ارومیه بود و حضور همزمان این نفرات در سایت های مورد بازدید نواقص موجود را به خوبی نشان می داد . با این حال تجربه اثر بخشی بود که دست اندرکاران می توانند از آن برای برنامه های بعدی و برنامه هایی که به صورت گسترده تر انجام خواهد شد بهره مند گردند .
    تلاش راهنمایان به خصوص راهنمایان کوهستان و کوهنوردان استان آذربایجان غربی قابل ستایش بود . برنامه های خوبی را تدارک دیده بودند و تمام آنها از تجربه ها و شنلاخت کافی برخودار بودند .
    بدینوسیله تقدیر و تشکر خودم و جمع راهنمایان کوهستان را از جنابعای و عزیزان برگزار کننده و مجریان محترم اعلام می دارم .
    خداوند به همه تلاشگران قوت و قدرت خدمت بیشتر عطا فرماید .
    با احترام
    پرویز ستوده شایق

  31. احمدی

    ضمن سپاس فراوان از کلیه دست اندر کاران ششمین جشن راهنمایان گردشگری در ارومیه و بخصوص سرکار خانم نفیسه آذرسینا نکاتی چند عرض می شود:
    ۱- مهمان نوازی و برخورد گرم و صمیمی دوستان ما در ارومیه قابل تحسین بود و در همه مکان هایی که حضور داشتند با گشاده رویی و لطف و صفا ما را پذیرا شدند.
    ۲- با وجود همکاری و حضور چشمگیر انجمن صنفی تهران در کنار بچه های ارومیه ، به نظر می رسد مفیدتر خواهد بود که هر سال یکی دو استان برای همکاری و کمک به استان میزبان به صورت چرخشی انتخاب شود تا علاوه بر شراکت همه استان ها در این جشن ، دوستان تهرانی نیز فرصت بیشتری برای استفاده از برنامه های جشن پیدا بکنند.
    ۳- برخورد راهنماهای مستقر در اتوبوس ها بسیار خوب و خوشایند بود ولی دررابطه با دادن شناخت از شهر ارومیه و استان آذربایجان غربی و شرح و توضیح در رابطه با مناطق مورد بازدید صحبت چندانی توسط آنها صورت نگرفت.
    ۴- یکی از نقاط قوت جشن امسال برگزاری کارگاه های آموزشی به صورت منظم تر و حرفه ای تر نسبت به سالهای قبل بود ، که جا دارد از کلیه عزیزان دست اندر کار و بخصوص آقای بابک مغازه ای و خانم نغمه آذرسینا نهایت تشکر را داشته باشیم. ولی زمان انتخاب شده برای برگزاری کارگاه ها که کلیه مهمانان از جاهای دور و نزدیک در طول شب گذشته آن ، در راه بوده و تا لحظه اجرای کارگاه ها نیز هیچ استراحتی نداشتند ، باعث شد که برخی از افراد شرکت کننده در کارگاه ها استفاده لازم را نبرده و حضور آنها در حالت آشفتگی ناشی از خستگی ، چرت زدن و حتی خواب عمیق باشد !
    که در این رابطه عدم استقرار مهمانان در بدو ورود در هتل ها و عدم استراحت کوتاه آنان قبل از شروع برنامه های بازدید نقش تعیین کننده ای برعهده داشت.
    ۵- در کنار قدردانی و تشکری که از تسهیل گران کارگاه ها گردید ، مناسبت داشت که از شخص آقای بابک مغازه ای نیز بر روی سن از طرف میزبان جشن ، تقدیر شایسته بعمل آید.
    ۶- محدودیت ظرفیت سالن غذاخوری باعث اتلاف وقت و خستگی و نارضایتی مهمانان شده بود.
    ۷- علیرغم زحمات فراوانی که در برنامه ریزی اماکن مورد بازدید مشاهده شد ، ذکر دو نکته ضروری است : از خود شهر ارومیه و نقاط دیدنی آن هیچ باردیدی صورت نگرقت ، یعنی آن عده از مهمانان جشن که از نقاط مختلف ایران برای اولین بار بود که به ارومیه آمده بودند متأسفانه هیچ شناختی از مختصات شهر و مردم کوچه و بازار بدست نیاوردند. نکته دیگر اینکه اگرچه احتمالاً سفر به مناطق دور از ارومیه مشکلات زیادی داشت ، ولی نباید از یاد ببریم که یکی از مهم ترین آثار تاریخی ایران که در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار داشته و در واقع شهرت جهانی هم دارد در استان آذربایجان غربی قرار دارد یعنی مجموعه باعظمت تخت سلیمان و چقدر خوب می شد که به دلیل اهمیت بسیار زیاد این اثر ، بازدید از این مکان نیز در برنامه جشن امسال قرار می گرفت. چه بسا افرادی در جشن امسال بودند که دیگر هیچگاه فرصت سفر دوباره به این قسمت از ایران را پیدا نخواهند کرد و جای تأسف دارد که این اثر بی نظیر را ندیدند.
    ۸- تنها بخش این گرد هم آیی سه روزه که می توان اسم جشن روی آن گذاشت ، آتش بازی شب دوم در یکی از میدانهای اصلی شهر بود که بسیار زیبا و پر از شور و اشتیاق مهمانان جشن بود و رنگ وبوی شادی و نشاط و حال و هوای جشن داشت ولی متأسفانه در طول برگزاری مراسم روز ۲ اسفند که اصلی ترین قسمت جشن بود ، نه تنها حس و حال جشن و شادی به حضار منتقل نشد ، بلکه قسمت اعظم آن عبارت بود از صحبت و سخنرانی و دعوت از تقدیر شوندگان روی سن برای دریافت لوح تقدیر و غیره که علاوه بر اینکه وقت زیادی از مراسم را گرفت ، برای برخی خسته کننده بود و از طرفی قسمتی از برنامه که می توانست شادی آفرین باشد ، به دلیل ضیق وقت نیز حذف گردید.
    ۹- به نظر بنده بهترین ، تأثیرگذارترین و به یاد ماندنی ترین بخش جشن ، مربوط بود به حضور استاد کهرم و صحبت کوتاهی که داشتند و بخصوص سورپریز بسیار جالبی که در رابطه با تهیه آن پیراهن ترتیب داده شده بود که نه تنها برای خود استاد بلکه برای همه حضار به عنوان یک اتفاق خوب و فراموش نشدنی در یاد و خاطره شان ثبت گردید.
    ۱۰- اگر در کنار همه برنامه هایی که با زحمت فراوان در این ۶ سال برگزاری جشن راهنمایان گردشگری انجام گرفته ، یک امکانی هم فراهم شود که دوستان راهنمای شرکت کننده در جشن به صورت غیر رسمی و صمیمی نشست هایی با یکدیگر داشته و هر چه بیشتر با هم آشنا شوند تا در دیدارهایی که با یکدیگر می کنند در کنار تبادل تجربیات هم ، از شهر و دیار خود و از خاطرات شان ، از سفر هایشان در یک فضای شاد و صمیمی به گفت و گو بپردازند.
    ۱۱- ضمن اینکه نمایشگاه توانمندی های آذربایجان غربی بسیار جذاب و قابل استفاده بود ولی محل اختصاص یافته به ارائه بروشور و تبلیغات هر استان که در حد یک میز بود ، فضای بسیار کوچک و محدودی بود که متأسفانه بازدید کنندگان نمی توانستند مکث زیادی کرده و با دوستان هر استان به صحبت پرداخته یا اطلاعات زیادی بگیرند.

    با تشکر از شما ……… سهیلا احمدی از تبریز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *