یک گروه شش نفره هستند و چند روزی از اقامتشان در ایران میگذرد. وقتی برای نهار در کنار یک رستوران بینراهی توقف میکنیم، با اینکه مدت طولانی است از توالت استفاده نکردهاند، پنج نفرشان تمایلی به استفاده از توالت نشان نمیدهند و آن یک نفر خانم که مجبور است استفاده کند، بعد از چند دقیقه برمیگردد، در حالیکه تمام لباسهایش مرطوب و کثیف شده است و این به خاطر این بود که وی نمیتوانست همانند ما از توالتهای ایرانی استفاده کند.
این موضوع یک تراژدی همیشگی است. ما توالت نداریم و اگر داریم کثیفند و اگر کثیف نباشند، استاندارد و مطابق خواست خارجیان نیستند. چرا که ما هرگز به این موضوع نیندیشیدهایم که خارجیان نمیتوانند مثل ما ایرانیها زانوهایشان را خم کنند. آنها همانطور که در چهار زانو نشستن بر سر سفره مشکل دارند، در استفاده از توالتهای ایرانی هم به مشکل برمیخورند.
باید بدانیم که عدم عادت خارجیان در استفاده از توالتهای ایرانی باعث میشود که بدترین خاطرات سفر به ایران در ذهنشان حک شود. و اگر به درد دلشان گوش فرا دهیم، متوجه میشویم که از وضعیت توالتهای ایرانی به شدت دلگیرند.
ما در ایران، به غیر از هتلها و برخی از رستورانها، توالتهای به سبک فرنگی نداریم و همچنین توالتهایی که مردان به طور ایستاده از آن استفاده میکنند را صلاح نمیدانیم. اما بدون هیچگونه تعارف و ندیدگرفتن این معضل، باید بدانیم که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، مردان غیر ایرانی و حتی در برخی موارد ایرانیان، به طور ایستاده ار توالتها استفاده میکنند و این باعث ترشح نجاست در توالتها میشود. ناگفته پیداست که این مورد چقدر غیر بهداشتی و چگونه در رستورانها باعث بروز بیماریهای مختلف میشود. در صورتیکه رفع این مشکل به سادگی امکان پذیر است و نمونهی آن را در رستوران مهتاب جادهی تهران – قم میبینیم.
این که بخش عمدهای از وعدههای سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در رابطه با ساخت توالتهای بین راهی، عملی نشده است، جای خود دارد. اما شاید بد نباشد که سازمان مربوطه و یا هر سازمان دیگری که قرار است روزی روزگاری در کشورمان توالت بسازد، به این موضوع دقت کند که ما بایستی رفاه گردشگران در ایران را مد نظر داشته باشیم و عقاید خودمان را به آنها تحمیل نکنیم، حتی اگر این رفاه و راحتی مربوط به توالت باشد.
آرش نورآقایی
دیدگاهها
تشکر که از مکنون ترین و مستور ترین معضلات و مشکلات گردشگری کشور نیز با صراحت در لهجه پرده بر می داری!!!
مشکل ما ایرانیها این است که همیشه به کلیات توجه می کنیم نه جزئیات ، نه تنها در صنعت گردشگری بلکه در همه ی زمینه ها مشکلات کوچکی هست که با کمترین سرمایه قابل حل است ولی متاسفانه اهمیت ندادن به همین مسائل کوچک ، کشور ما را تبدیل به یک معضل بزرگ کرده . به قول قدیمیها
قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود