تحقیقی در مورد “آرش”

آرش:
آرش قهرمان استوره‌ای ایرانیان است که در روایات از او با صفات “آرش شیواتیر” و “آرش کمانگیر” یاد شده است.

وی در زمان جنگ میان ایران و توران و در دوران پادشاهی منوچهر(ایران) و افراسیاب(توران)، جزو سپاهیان ایران بود و با پرتاب تیر، مرز میان ایران و توران را مشخص می‌کند.

در کتاب “دانشنامه‌ی مزدیسنا” در زیر واژه “ارخش” که همان “آرش” باشد (خ قبل از ش قابلیت حذف شدن دارد)، آورده شده:

۱- “آرش. بهترین تیرانداز آریایی‌ها.

در بندهای ۶ و ۳۷ از تیشتر یشت (تیریشت)، تیشتر ایزد باران در چستی و چالاکی به تیر آرش(ارخش) تشبیه شده است.”

۲- “در ارمنی واژه آرشین و آرسن هر دو از همین ریشه (آرش) و به معنی مرد و پهلوان است”

توضیح: خشایارشا که مرکب از خشای+آرشا است، به معنی “شاه مردان” است. بخش دوم (آرشا به معنی مرد) از ریشه آرش است.

۳- “صورت اوستایی نام این قهرمان (آرش)، “رخشه” است و همراه با صفات تیرتیز و تیرتیزترین ایرانیان از او یاد شده است.”

۴- “در مورد روز انداختن تیر (توسط آرش) دو روایت در دست است. یکی روز خرداد از ماه فروردین است و دیگری به روایت آثارالباقیه روز سیزدهم از تیرماه.”

نکته قابل توجه این است که در جشن‌های مربوط به ماه تیر، از دو جشن “نیلوفر” و “تیرگان” یاد شده است. جشن نیلوفر که در آثار الباقیه از آن یاد شده در روز ششم از ماه تیر(خرداد روز) برگزار می‌شده است.

در فرهنگ دهخدا  در مورد آرش داریم: “اوستا بهترین تیرانداز را “ارخش” نامیده و گمان می‌رود که مراد همان آرش است.

طبری این کماندار را “آرش شاتین” می‌نامد و “نولدکه” حدس می‌زند این کلمه تصحیف جمله اوستایی “خشووی ایشو” باشد چه معنی آن “خداوند تیر شتابنده” است که صفت یا لقب آرش بوده است.

واژه شناسی آرش:
لغت Arc  در زبان انگلیسی به معنای قوس و کمان است. لغت Arch به معنای تاق، قوس، هلال، قوس دادن و خم کردن، واژه Archer به معنای تیرانداز، Archery به معنای تیر‌اندازی، واژه Architect  به معنای معمار و Architecture به معنای معماری است. این واژه اخیر که معماری معنا می‌شود در واقع در ترجمه دقیق‌تر به معنای “فن و هنر کمان‌زنی” است.

از این واژه‌ها و معانی‌اشان استنباط می‌شود که واژه قوس و کمان و تیراندازی و تاق از یک ریشه‌اند. این موضوع که واژه کمان و تیراندازی از یک ریشه هستند با توجه به شکل کمانی که در تیر‌اندازی از آن استفاده می‌شود، منطقی به نظر می‌رسد.

از طرفی قوس و کمان و تاق از مفاهیمی هستند که بارها در ادبیات به عنوان صفتی از آسمان ذکر شده‌اند. پس این موضوع دور از ذهن نیست که بتوانیم رابطه‌ای میان واژه‌های آسمان و Arch  پیدا کنیم.

واژه آسمان به زبان عربی که در فارسی هم بسیار استعمال می‌شود، “عرش” است؛ به تشابه Arsh (عرش)  و Arch  دقت کنید.

و اگر “ع” عرش را به “آ” تبدیل کنیم، به واژه “آرش” می‌رسیم که کمانش خود نمادی از آسمان می‌تواند باشد.

واژه انگلیسی Archery به معنای تیراندازی در زبان فرانسوی به صورت Tir a larc و در زبان ایتالیایی به شکل Tiro con larco دیده می‌شود. شناخت واژه Tir (تیری که در تیراندازی از آن استفاده می‌شود) در این میان جالب توجه است.

همچنین واژه انگلیسی Archer به معنای تیرانداز در زبان لاتین به شکل Arcarius و واژه کمان به لاتین به صورت Arcus دیده می‌شود. هر دو این واژه‌ها و به ویژه واژه Arcus شباهتی به واژه “ارخش” (با تبدیل کاف به خ و سین به شین که کاملا منطقی است) و در نتیجه ارتباطی با “آرش” دارد.

توجه کنید که شهرت آرش به خاطر کمانداری و تیراندازی اوست و صفات آرش شیواتیر و آرش کمانگیر به تیر و کمان وی اشاره می‌کنند که ویژگی بارز این قهرمان به شمار می‌روند.

جالب توجه است که دو حرف اول واژه Arrow که به معنی تیر است با دو حرف Archery و همچنین Arash(آرش) یکی است.

آرجون نام یکی از قهرمانان تیراندازی هندی است که شباهتی به آرش دارد و باز هم می‌بینیم که حروف اول و دوم این اسم نیز با حروف اول و دوم آرش یکی است.

با توجه به نمادشناسی در مضامین اسطوره‌ها نیز در می‌یابیم که رابطه‌ای میان کمان آرش و آسمان برقرار است. چرا که آرش برای پرتاب تیر بر بالای کوه می‌رود و از آن‌جا که کوه به آسمان نزدیک است، رابطه بسیار نزدیکی با آن دارد. در ضمن بعید نیست که رابطه میان کوه و آسمان و کمان، بتواند نام قهرمان را نیز با آسمان پیوند ‌دهد.

استوره‌های مشابه آرش:
در استوره‌های فرهنگ‌های دیگر هم قهرمانی که بسان آرش کماندار است و تیراندازی می‌کند، دیده می‌شود. آرتمیس (Artemis) و آپولو(Apolo) یونانی، یی (Yi) چینی، آگیلاز (Agilaz) آلمانی، هایک (Hayk) ارمنی، مردوک (Marduk) بابلی و آرجون (Arjuna) هندی از این جمله‌اند. علاوه بر این در افسانه‌های ویلیام‌تل (William Tell)، پالنتوک (Palnetoke) و رابین‌هود (Robin Hood) نبز با قهرمان تیرانداز سرو کار داریم.

تیشتر:
در کتاب “دانشنامه‌ی مزدیسنا” در رابطه با واژه “تشتر” (تیشتر، تیر) آمده است:

“در فرهنگ‌ها و اوستا و متون پهلوی به معانی چندی آمده است، ولی منظور اصلی همان ایزد تیر و تشتر است که در پهلوی “تیشتر” و در اوستا  “تیشتریه” آمده و یشت هشتم یا “تشتر یشت” اوستا که معمولا “تیریشت” گویند به او منسوب است.

چهارمین ماه سال و سیزدهمین روز هر ماه را به نام ایزد تیشتر، تیرماه و تیر روز گویند.”

همچنین تیشتر نام ایزد باران و نام ستاره‌باران‌زا را بر خود دارد. نام‌های دیگر ستاره باران‌زای مذکور، “شعرای یمانی” و “سیریوس” است.

این اعتقاد نیز در مورد تیشتر وجود دارد که: هرگاه تیشتر از آسمان سر بزند و بدرخشد مژده ریزش باران می‌دهد.

در بندهش تیشتر پدید آورنده آغازین باران، دریاها و دریاچه‌هاست.

در فرهنگ دهخدا آمده است: ” تشتر در فرهنگ‌ها به معنی فرشته باران ضبط شده و بسا او را با میکاییل تطبیق کرده‌اند. لابد به مناسبت آنکه تشتر فرشته باران و بالنتیجه ایزد ارزاق است و میکاییل هم فرشته روزی است.”

برخی از کارشناسان نیز تشتر را با تیر(عطارد) یکی دانسته‌اند ولی معلوم نیست که تشتر و تیر هر دو دارای یک ریشه لغوی باشند، اگرچه “تیشتریه” اوستایی در پارسی “تیر” گفته می‌شود. در این مورد به فرهنگ دهخدا که رجوع کنیم در می‌یابیم:

“…در بندهش فصل پنج آمده که سبعه سیاره با سبعه ثابته در جنگ و ستیز است، “تیر (عطارد) بر ضد تشتر …”

 تیر:
در فرهنگ دهخدا آمده است:

“نام ستاره عطارد است او را دبیر فلک خوانند و گویند مربی علما و مشایخ و قضاوت و ارباب قلم باشد. (برهان)

ستاره‌ای است که جایش بر فلک دوم است و آن را دبیر فلک گویند. چه آن ستاره‌ علما و مشایخ و قضاوت است و به تازیش عطارد نامند. (فرهنگ جهانگیری)(از شرفنامه منیری).

تیر نام فرشته‌ای است که بر ستوران موکل است و تدبیر و مصالحی که در روز تیر از ماه تیر واقع شود به او تعلق دارد .(برهان ) (از فرهنگ جهانگیری) (از فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از ناظم الاطبا)

به این معنی در اوستا “تیشتریه” و در پهلوی “تیشتر” … که به ستاره یمانی و یکی از ایزدان اطلاق شده فرشته مزبور نگهبان باران است و به کوشش او زمین پاک از باران بهره‌مند گردد و کشتزارها سیراب شود.

در پهلوی علاوه بر تیشتر، تیر هم آمده است… و این کلمه را با تیر به معنی سهم عربی نباید اشتباه کرد.”

ماه تیر و جشن تیرگان:

چهارمین ماه سال شمسی، تیر نام دارد که مشتق از صورت فرضی قدیمی “تیری” است. “تیری” یکی از خدایان قدیم ایرانی بوده است که آیین‌های او با آیین‌های “تیشتر” در آمیخته است.

بنابر روایات می‌دانیم که جشن تیرگان هم با استوره آرش در آمیخته است و هم با جشن آب‌پاشان یا آبریزگان.

رابطه میان مرزبندی و باران (آّب):
در فصل یازدهم بندهش آمده است: “زمین پیش از بارندگی تشتر یک قطعه بود. دریاهای روی زمین از اثر باران‌های او به وجود آمد و زمین را به هفت کشور منفصل از هم تقسیم نمود.”

این موضوع را در کتاب “از اسطوره تا تاریخ” مهرداد بهار نیز می‌یابیم: “در آغاز هزاره هفتم، پس از تازش اهریمن بر زمین، ایزدی به نام تیشتر، با جام ابر از آب‌هایی که در آغاز آفریده شده بود، آب برداشت. باد آن را به آسمان برد و بر زمین ببارانید. در پی این باران بزرگ، زمین نمناک شد و به هفت پاره بگسست. هر پاره را اقلیمی خوانند که در پهلوی “کشور” گفته می‌شود.”

استوره آرش با مرزبندی میان ایران و توران همراه است. با استناد به گزارش کتاب “روان انسانی در حماسه‌های ایرانی”، متوجه می‌شویم که در شاهنامه‌ی ثعالبی، استوره آرش “مرزبندی و بارش باران” را با هم ذکر می‌کند.

در تیر یشت سخن از نبرد “تیشتر”، فرشته باران و “اپوش”، دیو خشکسالی است که در هنگام گفتگو از این نبرد، سخن از آرش به میان می‌آید که خود بیانگر پیوند تیر آرش با باران است، همان تیری که مرز را مشخص می‌کند.

موضوع دیگر این است که با تازش اهریمنی افراسیاب به داخل خاک ایران، بی‌بارانی و خشکسالی رخ می‌دهد و جالب این‌که بعد از پرتاب تیر آرش و مشخص شدن مرز و در ادامه دور شدن دشمنان، رودها در ایرانشهر جریان می‌یابند و خشکسالی از بین می‌رود.

فرود آمدن تیر آرش در کناره‌ی رود نیز خود نمادی از ارتباط میان مرز و آب است.

مطلب دیگر که در این بخش می‌توانیم یادآوری کنیم، این‌ است که همیشه چه در استوره و چه در واقعیت، باریدن باران نوید آفرینش (رویش گیاهان) می‌دهد.

میان مرزبندی و آفرینش هم ارتباط وجود دارد، چرا که هنگامی‌که مرز میان روشنایی و تاریکی (اهورامزدا و اهریمن) مشخص می‌شود، هر کدام از آن دو موجود دست به آفرینش می‌زنند.

مرزبندی‌ها با ستیز و پیکار همراه هستند. چنان‌که اهریمن و اهورامزدا با هم پیکار می‌کنند. مرزبندی میان ایرانیان و تورانیان هم در پی جنگ و ستیز است.

پرتاب تیر و انتظار باران:
از لحاظ استوره شناسی شاید پرتاب تیر به آسمان با انتظار باران بی‌ارتباط نباشد. بعید نیست که در دوران باستان این تفکر وجود داشته که با پرتاب تیر به سمت آسمان، می‌توان سوراخی در آسمان ایجاد کرد یا ابرها را بارور کرد (با توجه به شکل تیر که نمادی از آلت جنس مذکر است) و در نتیجه  باران ببارد.

جالب این که امروزه هم در زمان خشکسالی، به منظور بارورسازی ابرها برای باریدن باران، موشکی (مقایسه کنید با تیر مورد استفاده در تیراندازی با کمان) به سوی آسمان پرتاب می‌کنند.

این که تن آرش بعد از پرتاب تیر پاره پاره و ناپدید می‌شود، احتمالا اشاره‌ای به قربانی شدن آرش برای باریدن باران است. این موضوع با توجه به رسم قربانی کردن و فدیه دادن که برای طلب باران سراغ داریم، دور از ذهن نیست. در نبرد میان تیشتر و اپوشه هم می‌بینیم که بعد از این که اهورامزدا برای تیشتر قربانی می‌دهد، تیشتر به پیروزی می‌رسد و اپوشه (خشکسالی) را مغلوب می‌کند.

نگارنده با این که منبع این گفته را فراموش کرده‌ام، اما به یاد دارم که در یکی از استوره‌های بین‌النهرینی، قهرمانی برای طلب باران، تیری را به سمت آسمان پرتاب کرد. در واقع این استوره هم به رابطه میان پرتاب تیر و طلب باران اشاره می‌کند.

در استوره آرش، هنگامی که افراسیاب مرزهای ایران را مورد تعرض قرار می‌دهد، برای چندین سال باران نمی بارد، و این آرش است که با پرتاب تیر، این مشکل را حل می‌کند.

رابطه میان ستاره تیشتر(تیر) و ماه تیر:
رابطه میان تیشتر(تیر) و ماه تیر می‌تواند از آن‌جا باشد که در تیر ماه است که ستاره تیشتر طلوع می‌کند. (نگارنده این مطلب را در جایی خوانده‌ام ولی نسبت به آن اطمینان ندارم)

دهم تیرماه و آفرینش آب:
آرتور کریستین سن در کتاب ” نمونه‌های نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانه ای ایران” آورده است:

بنا به بندهش، اورمزد آسمان را در چهل روز، در آغاز روز اورمزد روز از ماه فروردین (یعنی روز آغاز سال در اعتدال ربیعی) آفرید و بعد در مدت پنج روزی که گاهنبار “مدیوزرم” را تشکیل می‌دهد، درنگ کرد. بعد آب را در پنجاه و پنج روز آفرید…”

با جمع اعداد ۴۰ و ۵ و ۵۵ به عدد ۱۰۰ می‌رسیم. و با توجه به این‌که هر یک از ماه‌های فروردین، اردیبهشت و خرداد ۳۰ روزه بودند، روز صدم مصادف با دهم تیرماه مصادف می‌شود و در این روز است که اورمزد، آفرینش آب را به پایان برده است. و می‌دانیم که روز دهم هر ماه به نام “آبان” و به همان معنی “آب” است.

از همین روست که جشن تیرگان که در ده تیر برگزار می‌شود، جزو جشن‌های آب است. چنان‌که در جشن تیرگان و در زمان‌های قدیم‌تر، شست و شو کردن در آب روان و همچنین آب‌پاشی به همدیگر مرسوم بوده است. این جشن به جشن آب‌پاشان یا “وارداوار” به زبان ارمنی هم معروف است.

رابطه میان روز سیزدهم و آب:
لازم به ذکر است، ظاهرا قبل از این‌که روزهای ۶ ماه‌ نیمه نخست سال خورشیدی از ۳۰ روز، به ۳۱ روز تبدیل شوند، روز برگزاری جشن تیرگان ۱۳ تیر بوده است، به همین دلیل نیز جشن مهرگان هم از ۱۶ مهر به ۱۰ مهر انتقال یافت.

موضوع این است که روز سیزدهم ماه با آب در ارتباط است. اول از همه این‌که روز سیزدهم ماه متعلق به تیشتر(تیر) ایزد باران است. همچنین به روایت دکتر بهرام فره‌وشی، گویا در دوران کهن روز سیزدهم سال، روز ویژه طلب باران بهاری برای کشتزاهای نو دمیده بود.

از طرفی سیزده (هم روز سیزده و هم عدد سیزده) معرف آشوب و بی‌نظمی هستند و قابل ذکر است که در بیشتر اساطیر مربوط به فرهنگ‌های مختلف، آشوب و بی‌نظمی قبل از آفرینش و نظم یافتن دنیا مطرح می‌شوند که در بسیاری از این موارد، آب در این آشوب نقش اساسی دارد.

 رابطه خرداد و تیر:
در کتاب “دانشنامه‌ی مزدیسنا” در مدخل واژه “خرداد” آمده است:

خرداد نام روز ششم هر ماه و نام ماه سوم سال خورشیدی و یکی از امشاسپندان (هوروتات) است و در گیتی به نگهبانی آب گماشته شده است.

با توجه به این‌که ذکر شد در برخی از روایات، خرداد روز از ماه فروردین، روز تیر انداختن آرش است و از طرفی خرداد با تیشتر (تیر) همکار و هر دو با آب در ارتباط هستند، بنابراین رابطه میان پرتاب تیر (جدای از این‌که چه روزی تیر پرتاب شده باشد) و طلب باران (آب) قوت می‌یابد.

 نتیجه گیری:
۱- تیر به چندین معنی مختلف آمده است:
ستاره باران‌زا، ایزد باران، نام روز سیزدهم هر ماه، نام چهارمین ماه‌ ایرانی، به معنی تیری که در تیراندازی با کمان استفاده می‌شود، سیاره عطارد

۲- بنابر گزارش “تیشتریشت”، تیشتر در چستی و چالاکی به تیر آرش تشبیه شده است. و از آن‌جا که “تیشتر” را به نام “تیر” هم می‌شناسیم، به نظر می‌رسد این “تیر” به مفهوم ماه تیر و ستاره و ایزد، با تیری که در تیراندازی با کمان از آن استفاده می‌شود با هم مرتبط هستند. استوره تیر‌اندازی آرش ـ که شهرتش به خاطر تیری است که پرتاب کرده ـ در ماه تیر این ارتباط را قوت می‌بخشد.

۳- تیر را همان عطارد می‌دانند و این تیر با آن تیر که به معنی تیشتر است متفاوت است. با این که هر دو از اجرام آسمانی هستند اما عطارد سیاره است و تیشتر ستاره و کاملا با هم فرق دارند.

۴- هم بنابر آن چه در فرهنگ دهخدا آمده و هم بنا به اعتقاد استاد پورداوود، تیر(تیشتر) با تیر کمان فرق دارد، اما از لحاظ استوره‌شناسی این‌ها بی‌ربط به هم نیستند.

۵- احتمال دارد که واژه “آرش” و “عرش” از یک منشاء به وجود آمده باشند.

۶- پرتاب تیر، بارش بارن، مرزبندی و آفرینش در ادامه هم هستند و با هم در ارتباطند.

آرش نورآقایی

منابع:
* دانشنامه‌ی مزدیسنا (واژه‌نامه‌ی توصیحی آیین زرتشت)، دکتر جهانگیر اوشیدری، تهران، نشرمرکز، ۱۳۷۱

* فرهنگ اساطیر ایرانی بر پایه متون پهلوی، مولق خسرو قلی زاده، تهران، کتاب پارسه، ۱۳۸۷

* از اسطوره تا تاریخ، مهرداد بهار، گرداورنده و ویراستار ابوالقاسم اسماعیل‌پور، ویرایش ۲، تهران، نشر چشمه، ۱۳۷۷

* نمونه های نخستین انسان ونخستین شهریار در تاریخ افسانه ای ایران، از آرتورکریستین سن، ترجمه و تحقیق ژاله آموزگار و احمد تفضلی، تهران، نشر چشمه، ۱۳۷۷

* آیین‌ها و جشن‌های کهن در ایران امروز، نوشته محمود روح‌الامینی، تهران، آگاه، ۱۳۷۶

* اساطیر ایران، نوشته جان ر. هینلز، ترجمه و تالیف باجلان فرخی، تهران، اساطیر، ۱۳۸۳

* روان انسانی در حماسه‌های ایرانی، آرش اکبری مفاخر، تهران، ترفند، ۱۳۸۴

* لغت‌نامه دهخدا

* چند چهره کلیدی در اساطیر گاه‌شماری ایرانی، آناکراسنوولسکا، مترجم: ژاله متحدین، تهران، ورجاوند، ۱۳۸۲

* سایت معتبر اینترنتی www.reference.com

دیدگاه‌ها

  1. Dilectio

    به راست خم کرد، چپ کرد راست********* خروش از خم چرخ چاچی بخاست

    اینم اندر وصف کمانگیری آرش ، با کلی معنی !
    ………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. ارادتمندم.

  2. جواد مفرد كهلان

    این هم تلاشی است که من در ریشه یابی نام آرش بدان رسیده ام: اِرِخشَ را به صورت “آرخشَ-که” در زبان سانسکریت می توان به معنی محافظ و نگهبان و پاسبان گرفت. گرچه در اسطوره اِرِخشَ (آرَش) به صراحت بدین شغل و ویژگی وی اشاره نشده است. لذا همچنین ترکیب اوستایی بسیار محتمل آن “اِ- رَخسَ” یعنی بی عیب و ایراد و پاک (بدون بدی و زشتی) قابل توجه میگردد چه این با ویژگیهای اساطیری وی همخوانی بیشتری دارد و خود هیئت آ- رَش هم در اوستا به معنی سالم و بی عیب (بی زخم) است. ظاهراَ گیلان هم بعد از عهد فرائورت به تصرف سکاهای اشغالگر ماد کوچک (آذربایجان) در آمده بوده است و در رویان و دره سفید مرزی بین متصرفات سکاهای مهاجر گیلان و مادها- آماردها سمت مازندران تعیین شده بوده است. وجود گورکانهای سکایی مکشوفه در گیلان گواه این موضوع است. این نتیجه گیری گواه درستی مفهوم و اصل سانسکریتی اِرِخشَ یعنی محافظ و نگهبان و پاسبان است. یعنی مفاهیم اوستایی این نام برداشتهایی ثانوی بوده اند.
    یوستی نام اِرخشَ را از ریشه سانسکریتی ریکشه (لفظاً یعنی آسیب رساننده) به معنی خرس گرفته است. اگر این نام چنین ریشه ای داشته، با افزودن حرف نفی پیشوندی “اِ” متضاد آن را ساخته اند.
    ولی مقابله نامهای آرش و اِرِخش (اِ-رَخسَ) با نام نینورتا ایزد جنگ و باد بابلی که معنی لفظی آن دارنده بنیادهای سالم است شکی در این همانی اینان و درستی اساسی همین مفاهیم بی عیب و ایراد و بی زخم آرش و اِرِخش باقی نمی گذارد. نینورتایی که صاحب تیر و کمان و سلاح عصا-گرز پران جادویی به نام شارور (خرد کننده هزاران) است. لابد نام سومری این سلاح یعنی گیدری در اساطیر و فرهنگ ایرانی با درخت گردو مشتبه شده است. درخت گردویی که تیر آرش کمانگیر بعد طی مسافتی زیاد بر آن فرود می آید.
    Ninurta often appears holding a bow and arrow, a sickle sword, or a mace named Sharur: Sharur is capable of speech in the Sumerian legend “Deeds and Exploits of Ninurta” and can take the form of a winged lion and may represent an archetype for the later Shedu
    …………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. خیلی خیلی سپاسگزارم. زنده باد.

  3. سیما سلمان زاده

    زنده باد “آرش” و تیری که این روزها هم مرز می شناسد و رنگین “کمانی” که بر فراز ایران گسترانیده.
    همچون آب روان مایه پاکی این فرش زمین و چون ستاره ای در عرش درخشانی.
    جاودان مانی
    …………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس از اینکه مطالعه کردید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *