آرش جان واقعا سپاس از اینهمه بلند نظری که داری.
یکسالی بود که به قول دوستان “همراه خاموش”ت بودم.
این مطبی که گذاشتی :
یه جورایی هممون درش غرقیم.
اما آرش جان میتونی از دوستانی که به سایتت سر میزنن نظرشون رو جویا بشی که:
فظیلت چیست ؟
………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس از شما. امیدوارم دوستان این کامنت رو بخونن و برای شما از معنای فضیلت بنویسند. ولی خودم علاقه ای به طرح این سوال ندارم. باز هم سپاس از شما.
با سلام واحترام
اراجیف شما را میخوانم.جقدر خوب اراجیف به هم میبافی!
با اینا زمستونو سر می کنم.
………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس از شما.
گاهی می نشینم و در سکوت فقط نگاه می کنم, اینهمه تکاپو و تلاش را,
گاه لذت ,گاه خستگی, گاه امید و گاه نامیدی , تعامل تو با دنیای اطرافت را,
تغییرهایی که ایجاد می کنی, انسانیتت را , همه عشق و تعهد به کار و سرزمینت را,
این رفتن و رفتن ات , بافته های رنج ات را , اندیشه ی ستودنی و ترانه های جانت را,
همه ی جوهره ی جان و جهانت را اینجا آویزان کرده ای. چقدر شیفته ی این پندار و گفتار
و کردار بی پروا شدم از همان دم نخست, من فعل آموختن را با تو در زمان حال صرف
می کنم .تعهد به زمان و فرزند زمان خویش بودن را از تو می آموزم, که ریشه فضیلت ات
موهبت محبت است…..
شاید…, گاهی…, ترانه هایت را بسوزانند, اما باران تو هرگز بند نمی آید آرش.
………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. گاهی شرمنده می شم از این که این همه بنده رو مورد تفقد قرار می دی. سپاس.
ما آمده ایم تا روایت بکنیم/ در بودن دیگران سرایت بکنیم / وین هستی بی تکان تکراری را / از منظر چشم خود روایت بکنیم
………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام.
MAHDI FOTUHI
متن قبل را اشتباه نوشتم . اصلاح شده اش را در زیر می نویسم که به نویسنده خیانت نکرده باشم.
ما آمده ایم تا حکایت بکنیم/ در بودن دیگران سرایت بکینم / وین هستی بی تکان تکراری را/ از منظر چشم خود روایت بکینم
………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام.
به قول بچه ها گفتنی : نه دستم زیر سنگه , نه کارم پیش ات لنگه
فقط وقتی از شوق اینهمه لذت و کشف لبریز می شم
کمترین کاری که می تونم بکنم بیان این حس و سپاسگزار بودنه,
اگه نگم , نارواست . تو منو شرمنده می کنی که اینقدر سخاوتمندانه
داشته هات رو با من و بقیه قسمت می کنی, میراثت گاه تلخ و گزنده
گاه شیرین و وهم آلود , گاه گستاخ و بی پروا ,…….اما همیشه حرفی
برای گفتن داره, با تو همه چیز نو و نو تر می درخشدم ,” نویدی در این
هواست که بر من می وزد” من , تو این فرصت از هوای تو, نفس می کشم آرش
و برای همین تا هستی و هستم ازت ممنونم.
………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. سپاس از تو.
کسی به جز خودت تو رو مجبور به گفتن اراجیف نمی کنه!
……………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام.
Masi
معرکه نوشتین!!! معرکه …
بله ما دقیقا همین کارو می کنیم، فقط جرات نداریم اسمشو اراجیف بذاریم ….جسارتی که شما دارین…
…………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. لطف دارید.
لیلا
سلام
فضیلت های ما نیز باید آرام بخرامند؛ چون شعرهای هومر، که سبک میخرامند.
نیچه
………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. عالی.
دیدگاهها
با درود
آرش جان واقعا سپاس از اینهمه بلند نظری که داری.
یکسالی بود که به قول دوستان “همراه خاموش”ت بودم.
این مطبی که گذاشتی :
یه جورایی هممون درش غرقیم.
اما آرش جان میتونی از دوستانی که به سایتت سر میزنن نظرشون رو جویا بشی که:
فظیلت چیست ؟
………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس از شما. امیدوارم دوستان این کامنت رو بخونن و برای شما از معنای فضیلت بنویسند. ولی خودم علاقه ای به طرح این سوال ندارم. باز هم سپاس از شما.
جالب تر اینه که به این اراجیف مهر تایید می زنیم و به بقیه تحمیل میکنیم بدون هیچگونه آگاهی
………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام.
با سلام واحترام
اراجیف شما را میخوانم.جقدر خوب اراجیف به هم میبافی!
با اینا زمستونو سر می کنم.
………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس از شما.
سلام
گاهی می نشینم و در سکوت فقط نگاه می کنم, اینهمه تکاپو و تلاش را,
گاه لذت ,گاه خستگی, گاه امید و گاه نامیدی , تعامل تو با دنیای اطرافت را,
تغییرهایی که ایجاد می کنی, انسانیتت را , همه عشق و تعهد به کار و سرزمینت را,
این رفتن و رفتن ات , بافته های رنج ات را , اندیشه ی ستودنی و ترانه های جانت را,
همه ی جوهره ی جان و جهانت را اینجا آویزان کرده ای. چقدر شیفته ی این پندار و گفتار
و کردار بی پروا شدم از همان دم نخست, من فعل آموختن را با تو در زمان حال صرف
می کنم .تعهد به زمان و فرزند زمان خویش بودن را از تو می آموزم, که ریشه فضیلت ات
موهبت محبت است…..
شاید…, گاهی…, ترانه هایت را بسوزانند, اما باران تو هرگز بند نمی آید آرش.
………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. گاهی شرمنده می شم از این که این همه بنده رو مورد تفقد قرار می دی. سپاس.
ما آمده ایم تا روایت بکنیم/ در بودن دیگران سرایت بکنیم / وین هستی بی تکان تکراری را / از منظر چشم خود روایت بکنیم
………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام.
متن قبل را اشتباه نوشتم . اصلاح شده اش را در زیر می نویسم که به نویسنده خیانت نکرده باشم.
ما آمده ایم تا حکایت بکنیم/ در بودن دیگران سرایت بکینم / وین هستی بی تکان تکراری را/ از منظر چشم خود روایت بکینم
………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام.
سلام
به قول بچه ها گفتنی : نه دستم زیر سنگه , نه کارم پیش ات لنگه
فقط وقتی از شوق اینهمه لذت و کشف لبریز می شم
کمترین کاری که می تونم بکنم بیان این حس و سپاسگزار بودنه,
اگه نگم , نارواست . تو منو شرمنده می کنی که اینقدر سخاوتمندانه
داشته هات رو با من و بقیه قسمت می کنی, میراثت گاه تلخ و گزنده
گاه شیرین و وهم آلود , گاه گستاخ و بی پروا ,…….اما همیشه حرفی
برای گفتن داره, با تو همه چیز نو و نو تر می درخشدم ,” نویدی در این
هواست که بر من می وزد” من , تو این فرصت از هوای تو, نفس می کشم آرش
و برای همین تا هستی و هستم ازت ممنونم.
………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. سپاس از تو.
با سلام واحترام
و…با اجازه از صاحب خانه
حامی جان نفس بکش
…………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام
کسی به جز خودت تو رو مجبور به گفتن اراجیف نمی کنه!
……………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام.
معرکه نوشتین!!! معرکه …
بله ما دقیقا همین کارو می کنیم، فقط جرات نداریم اسمشو اراجیف بذاریم ….جسارتی که شما دارین…
…………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. لطف دارید.
سلام
فضیلت های ما نیز باید آرام بخرامند؛ چون شعرهای هومر، که سبک میخرامند.
نیچه
………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. عالی.