پشت پنجره،
لاابالی شدهاند قمریها.
و من در حسرت یک جرعه از بادهی بهارم.
……………………
نوروز،
نام آن عطّار ایرانی است
که در بهار
ترکیبی میسازد از
ناز و عشوه و غمزه و کرشمه.
و راز بازارش این است که هیچ دلداری آزار نبیند.
…………………….
پیراهن گُلدار به تن کرده نهالِ گلدانم،
به گمانم،
خریدِ شبِ عید کرده.
دیدگاهها
راه و رسم بهار دلبری ست. دست نوشته های شما در وصف بهار هم خوووب دلبریست.
…………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. همه چیز از بهار است که جاری میکند.