سلام
با نظرتون کاملا موافقم،چون تجربشو داشتم اما اگه براتون ممکنه یه کم مسئله رو باز کنید یا بیشتر در موردش بگید شاید اینجوری بشه از تجربیات همدیگه استفاده کنیم از هم یاد بگیریم و قوی تر با این مکانها و زمانها روبرو بشیم. ممنون
…………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. همیشه نمیشه گفت. اگر شد، چَشم.
یه وقتی هست میشینی ده دقیقه یک ربع گریه میکنی و خب سبک میشی و حالت کمی بهتر میشه
اما از یه جایی به بعد کل روز بغض داری، هی چشمات پر میشه، اما گریه نمیکنی
چون دردت از یک ربع گریه کردن بزرگتره
اون بغض شبانهروزی مثل طناب میپیچه دورت، زمینت میزنه، سنگینت میکنه
………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. موافقم.
دیدگاهها
سلام
با نظرتون کاملا موافقم،چون تجربشو داشتم اما اگه براتون ممکنه یه کم مسئله رو باز کنید یا بیشتر در موردش بگید شاید اینجوری بشه از تجربیات همدیگه استفاده کنیم از هم یاد بگیریم و قوی تر با این مکانها و زمانها روبرو بشیم. ممنون
…………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. همیشه نمیشه گفت. اگر شد، چَشم.
خیلی زیبا گفته اید زمان ها و مکان هایی هستند که به قلب آدم سخت چنگ می زنند.
این ها اگر اشک جاری نکند حداقل بغض تحمیل می کنند.
……………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. ارادتمندم قربان.
تکرارشان در عین ذوق و شوق، شجاعت و طاقت میخواهد…خفقان…باید تاب آورد.
………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس.
دقیقا…از نگفتنی های روزگار
…………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. بله.
سلام
یه وقتی هست میشینی ده دقیقه یک ربع گریه میکنی و خب سبک میشی و حالت کمی بهتر میشه
اما از یه جایی به بعد کل روز بغض داری، هی چشمات پر میشه، اما گریه نمیکنی
چون دردت از یک ربع گریه کردن بزرگتره
اون بغض شبانهروزی مثل طناب میپیچه دورت، زمینت میزنه، سنگینت میکنه
………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. موافقم.